بیتالاسرار
سوغات🌱💚
پرده حریر را از صبح کنار زدهام تا نور از پنجرهی عریض و طویل پذیرایی مهمان خانه شود. گرچه روبه روی پنجره، درختان هلو و انجیر و آلو زیاد فرصت مهماننوازی به خانه نمیدهند. جای دستان پسرک پایین شیشه نمایان است. هر روز ساعتی را پشت پنجره میگذراند. با بلوز شلواری که تازه تنش کردهام آنجا میایستد، یک دستش معمولا تکهای میوه را محکم گرفته و آن یکی دستش روی شیشه میلغزد. من که ظرفهای صبحانه را جمع و جور میکنم، او گزارش رفت و آمدهای پیشآمده در حیاط را دقیق به من منتقل میکند:
عمو دَف(عمو رفت)...نَمو بیا(زنعمو بیا)... بای نیآنه(وای ریحانه)...
و گاهی با هیجان و شگفتی صدایش را بلند میکند: گیشده(کیشته به معنی گربه)
بعد از چند دقیقه، وقتی بوی ناهار در خانه میپیچد، از تلویزیون بزرگ و برنامههای زندهاش خسته میشود و دوان و تلوخوران، به سمت آشپزخانه میآید:
مامان....مامان...مامان...آبَ..
تا به آشپزخانه برسد البته چند وسیله و کتاب و تلفن همراه را از روی مبل و طبقههای دکوری برمیدارد و روی زمین رها میکند..
سرعت عمل من هم این میان مهم است... اگر کمی دیر کنم و به آشپزخانه برسد، یقینا کابینتها را هم باز میکند و هرچه از صبح جمع کردهام پراکنده میکند..
من میتوانم تحمل این کارها را نداشته باشم، میشود پرده را کنار نزنم و از ترس کثیف شدن شیشهها نور را به خانه راه ندهم، میتوانم وسایلها را مدام سر جای مشخصشان برگردانم و از پراکندنشان توسط وروجکم حرصی شوم..
اما مگر چند روز مادرم؟
او بزرگ خواهد شد و دیگر هیچ یک از اجزای خانهام از دور نظم خارج نمیشوند، اما آن زمان، سوغاتِ او وقتی در ذهنش به این روزها سفر میکند چه خواهد بود؟ صدای فریاد بلند مادرش؟ یا آرامشی که در دلش کاشته؟
لیوان آب را بعد از آنکه یک نفس و با صدا محتویاتش را بلعیده به دستم میدهد و نفس بلندی میکشد.
بلند میشوم و کنار ظرفشویی میایستم تا لیوان را شسته و سر جایش بگذارم.. جلوی پاهایم ایستاده و پای کوچکش را روی انگشتانم نهاده، پیراهنم را با دو دستش گرفته و مدام نق میزند:
مامان... لی لی لی بادی( لی لی لی بازی!)
منظورش این است که یک قاشق برداریم و برویم حیاط پشتی و ماسههای روی زمین را با قاشق در هوا و زمین پراکنده کنیم و بگوییم لیلیلیلی..
یک دستم قاشق است و دست دیگرم میان انگشتان کوچکش، میرویم لیلیلی بازی
مگر چند روز مادرم؟
هدایت شده از مدرسه مهارت آموزی مبنا
💠ثبتنام روایتانسان از امروز شروع شده💠
🔹فروش ویژه دو روز اول رو از دست ندید🔹
اگر میخواید درباره روایتانسان بیشتر بدونید و ثبتنام کنید:
https://b2n.ir/r81130
+ توی لینک بالا همه چیز درباره روایتانسان نوشته شده؛ اگر تابحال در دوره شرکت نکردید فصل۱ رو ثبتنام کنید.
+ اگر ترم پیش در دوره شرکت کردهاید، به کانالهای آموزشیتان سر بزنید...پشیمان نمیشوید😎
+ شرایط پرداخت اقساط هم داریم...به مَن پیام بدید:
@adm_mabna
+لایو امروز رو فراموش نکنید😉
#ثبت_نام_دوره
#روایت_انسان
#لایو
بیتالاسرار
💠ثبتنام روایتانسان از امروز شروع شده💠 🔹فروش ویژه دو روز اول رو از دست ندید🔹 اگر میخواید دربا
تا یادم نرفته اضافه کنم ثبت نام آغاز شد
تخفیف داخل سایت فقط امروز و احتمالا فردا فرصت داره و دیگه تخفیف برداشته میشه
اگر زمان ثبت نام به اتمام برسه تا سه ماه دیگه باید صبر کنید
من یه کد تخفیف بهتون میدم که توی سایت وارد کنید و علاوه بر تخفیف سایت، ۱۵ درصد تخفیف هدیه بگیرید
ثبت نام کنید، پشیمون نمیشید
ما برای خودمون هم بردیم راضییم :)
کد تخفیف: safir
اهالی!🌱
دوست دارید برای محرم داستانکهایی شبیه به آنچه تا حالا داشتیم داشته باشیم(البته با موضوع مرتبط با ایام محرم) یا متن ادبی؟
نظرتون برام مهمه..
https://harfeto.timefriend.net/16319708441995
شما اقلا چند قدم از کسانی که تا حالا حتی سایت رو باز نکردن جلوترید..
ببینید من میفهمم هزینه بالاست اما در قبال بهرهای که ازش میبرید واقعا ناچیزه، علاوه بر اون، الان پول یک روسری دویست تومنه، یه پیتزا با نوشابه میشه دویست تومن..
خب هزینه برای این دوره با بعضی هزینه های ما اصلا قابل مقایسه نیست و البته تخفیف هم داره..
من خودم از چندتا هزینهم زدم، حساب و کتاب کردم تا ترم سه رو ثبت نام کنم..
باید از بعضی چیزها گذشت
اگر واقعا این دفعه توانش نیست، پس انداز کنید برای سه ماه دیگه که دوباره ثبت نام باز میشه..