هدایت شده از پایگاه خبری جبهه فرهنگی نیروگاه قم
🇮🇷مانور و حضور موتوری🏍
بچه های هیأتی نیروگاه
امشب
ساعت ۲۲:۳۰
تقاطع جمهوری جوادالائمه
روبروی احمدخوانی
🔰جبهه فرهنگی هیئات نیروگاه
دوستان با پرچم ایران و امام حسین حضور پیدا کنید.
🌐 پایگاه و جبهه "هیئات نیروگاه قم"
🆔 @jebhefarhanginirogah
🕌#سفرنامه_اربعین(۲)
✅قسمت پنجم
📝نویسنده:
🔰حجتالاسلام یعقوبی
🚩 #اربعین۱۴۴۴
🚩"هیأتبیتالنبیصلیاللهعلیهوآلهوسلم"🚩
🔸 #محفل_بسیجیان_و_رهروان_شهدا
__________________
▪️ @beytonabi_ir
🔸 روایت روز چهارم_۱
بعد اولین نماز صبح پیاده روی اربعین امسال،
بی خواب بودم و خارج از برنامه خوابیدم،کاروان داشت راه میوفتاد،بیدار شدم دیدم اثری نیست از رفقا 🙈
یا رَفیقَ مَنْ لا رَفیقَ لَهُ.. 😍
نمیدونستم کاروان تا کجاها رفته،یکسره رفتم🏃♂🏃♂🚩
توقف کوتاهی کردم صبونه ای بزنم 😇🥚🌭🍜🥛
نشستم رو صندلی🙋♂
باز دقت موکب دار عراقی در جزئیات خادمی توجهم رو جلب کرد🤔❤️
رو یه صندلی نشسته بودم و ظرف صُبونه و نون هم رو پام مشغول بودم 😋
خادم یه صندلی دیگه گذاشت جلوم و ظرف غذا رو از دستم گرفت گذاشت رو صندلی روبروییم 🤔😇 برام میز درست کرد تا راحت باشم 😍
حسین جان😭😭😭
چه کردی با این دلا که دونه دونه سنسورای مغزشون دغدغهی راحتی زائراتو دارن
شاید به نظر ساده و بی اهمیت بیاد 🤷♂
حالا یه میز صبونه درست کرده برات🤷♂
چرا فیلم هندیش میکنی 🙄
اما خدایی اینطور نیست،ریشه رو نگاه کن👀
برادر من!
خواهر من!
اگه خواستی نگاهت با نگاه سادهی بقیه فرق کنه و عمیق تر باشی
گیر نکن تو ظاهر یه واقعه❌ برو تو ریشه ها⚠️
ببین از کجا آب میخوره این دقت ها 🤔🤔
یک #قاعده و یک #اصل دارن این خادمان جان برکف سیدالشهدا علیه السلام
اینها که یکسال تلاش و دوندگی دارن تا یک ماه بریزن پای زائران امام حسین علیه السلام
🌺🌺❤️❤️
🔰این قاعده میگه باید خادمی کنم، باید کاری کنم هر لحظه #زائر آسایش بیشتر داشته باشه تو این مسیر...
مثل پروانه دورت میگرده تا راحت باشی میز غذا هم برات میزاره تا همین اندازه که غذا دستت باشه هم اذیت نشی😊
خب!دو ساعتی تنها بودم تا اینکه به عَلَم رسیدم😍
#سفرنامهاربعین۲
▪️ @beytonabi_
🔸 روایت روز چهارم_۲
♦️پرچم کاروان هیأت رو از صد متر دورتر دیدم که محمد آقا یوسفی دست گرفته و کنار مسیر روی سکو نشسته بود تا هر کدوم از بچه ها میرسه رد نشه از موکب اسکان کاروان
🚩علمدار اصلی یکی بود آقای منصفی
🚩گاهی هم آقا متین جایگزین میشد..
اما وقتی کاروان تو موکبی برای مدت چند ساعتی موندگار میشد،گاهی بعضی بچه ها به نوبت علمدار میشدن و کنار موکب رو صندلی علم به دست بودن تا اونایی که آخر میرسن از کاروان رد نشن
گاهی هم علم رو کنار موکب برافراشته میکردیم و همه میرفتیم داخل😉
بعد از کلی راه و خستگی، وقتی میرسیدیم به بیرق و علم کاروان، خستگی از تنمون در میرفت و بقول آقای موسوی عبادی آدم با دیدن این علم مقدس جون تازه ای میگیره
🚩😘😍❤️
یه عده تو چادر خوابیده بودن که آفتاب شدیدی داشت میزد☀️☀️🔥
بیشتر بچه ها هم به سختی داخل موکب، مثلاً خوابیده بودن چه خوابیدنی 😴😩😩
بیرون تو چادر خوابیده بودم و گرمای عجیبی بود،نفهمیدم کی بیدارم کردن و رفتم داخل بخوابم☺️
اما تو نگاه اول به اتاق موکب یاد فاجعه منا افتادم 😅
شاید دو برابر ظرفیت اون موکب داخلش خوابیده بودن
بعضی هم نشسته خوابیده بودن🙄
تقریباً همه هم بچه های خودمون بودن..
اینبار جا راحت نبود البته نه برای همه🤔
ماشاالله انگشت شمارم بودن عزیزایی که ریلکس و راااااحتتت تخت خوابیده بودن انگار نه انگار که بقیه حتی کمتر از یه قبر کوچولو هم جا نداشتن 😏😏
کمی هم فکر هم باشیم بد نیست
مخصوصاً اگر بزرگتری جا نداره..😊
البته الحمدلله غالب دوستان همراه بودن با هم..
#سفرنامهاربعین۲
▪️ @beytonabi_ir
🔸روایت روز چهارم_۳
راستی شاید برا بعضی سوال بشه اون موقع صبح چرا خواب ⁉️
⚠️خب بخاطر شرایط گرمای عجیب و غریب عراق،استراتژی کاروان این بود تو گرما اتراق کنیم و غروب تا صبح راه بریم✅
حدود ساعت ۹صبح تا ۵ غروب میموندیم موکب/ ۵ به بعد تا صبح حدود ۹ راه میرفتیم🚶♂
البته این وسطا کمی هم خواب و استراحت داشتیم..🙋♂
اینطور بیشتر از گرمازدگی 😰 در امان بودیم..
همه داخل موکب بودیم
اومدیم بیرون دوری بزنیم
محمد آقا یوسفی که خادم حرم کریمه اهل بیت علیهم السلام هست
توفیق داشت تو این مسیر هم خادمی کنه🌺
تو موکب دوغ کشفش کردم 😁
ماشاالله
فارسی عربی 😂
البته کنار ضریح امیرالمومنین_ع و حرم سیدالشهدا_ع هم درحال خادمی رؤیت شده👀🧐😍
هلبیکم زائر..🚩🚩🚩
#سفرنامهاربعین۲
▪️ @beytonabi_ir
🔸 روایت روز چهارم_۴
داخل موکب بودیم
وقت ناهار شد
تسلای دل همه دوستان 😅
از بس تو فشار جا بودن بیشتر گرسنه شده بودن🤕
غذا به سبک سینی های عربی اومد
تقریباً هر سه نفر یه سینی 🍛🍛🍛🍲
جالب توجه اینکه دو تَن از سرداران فرمانده، فرمانده رو دوره کرده بودن 😄
به نام او بود و به کام آن دو 😁
بنده خدا اون وسط گیر کرده بود و هر از گاهی به زحمت میتونست لقمه ای تبرکی برداره 😂
اسمش این بود که یه سینی غذا برای سه نفر
🙋♂🙋♂🙋♂
اما بعید میدونم برای نفر وسطی به اندازه یه
نلبکی هم غذا رسیده باشه 😜
برادر گرامی آقای فیروزمهر هم بالا سر وایساده احتمالا میخواد کاری کنه برای فرمانده اما لبخند ملیحش نشون میده مأیوس شده😂😂
بعضی دوستان هم با این غذا سیر نشدن بعضی هم که باب میلشون نبود
رفتن دوری بزنن مواکب اطراف که غذایی پیدا کنن😁
اما مثل اینکه پیدا نکردن
ولی کمی ناراحت و گرفته برگشتن 🤔
متأسفانه زائری از اهل قم فرزندشو گم کرده بوده و این رفقا کلی همراهش گشتن دنبال بچه اما پیدا نشده
حداقل تا اون لحظه پیدا نشده بود 😔
ان شالله حتما بعداً پیدا شده 😍😘🌺
اللّٰهم رُدَّ کُلَّ غَریب🤲
#سفرنامهاربعین۲
▪️ @beytonabi_ir
🔸 روایت روز چهارم_۵
حرف از گم شدن بچه شد،بزارید درباره یکی دیگه از گروه های متأهلی که رفقامون تو بیت النبی_ص هستن بگم براتون 🚩🙋♂
🔰خانواده محترم نصاری و جبله و آزادوار همراه سایر متعلقات..
علی رغم شرایط خاص امسال،اما رفقا تصمیم جدی و عزم راسخ داشتن همراه خانواده مشرف بشن برای اربعین..
بحمدلله هم عازم شدن و زیارت با صفایی نصیب این جمع بابرکت شد..😊🌺
آقا محسن و آقا علیرضا که از ارکان کاروان اصحاب خراسانی بودن ما رو تنها گذاشتن 😭
البته طبیعی بود که باید در خدمت خانواده میبودن😉✅✅✅
❇️از برکات عجیب این جمع که بارها همگی ازشون بهرهمند شدیم #حاجآقاینصاری بزرگ این خانواده هست..
وجود یک روحانی محاسن سفید و اهل معنویت تو این جمع، مخصوصاً مسلط به عربی یعنی مبیت تا دلت بخواد موجود 😅
به برکت حاج آقا، استقبال بیش از پیشی از این جمع میشد😍😍
داداشم آقا رضا جبله شاهده 😁 از بس حاج آقا عربی حرف زده بود با موکب دارا
میگه از حاج آقا وقتی میپرسیدم بابا جان اینا وی میگن😁 حاج آقا عربی و باز برای ما به عربی ترجمه میکردن 😅😅
دیگه مشکل مشکل بقیه بوده باید یاد میگرفتن، حاج آقا یا فقط فارسی یا عربی
❤️🌺
من که هر بار حاج آقا رو میبینم یاد پدربزرگم میوفتم که هم لباس و شبیه حاج آقا بودن😍
برکت خانواده ها همین محاسن سفیدان..🌺
خب حرف از گم شدن بچه بود که به این جا رسید..🤔
یکی از گل پسرا گم شد..😱
#سفرنامهاربعین۲
▪️ @beytonabi_ir
🔸 روایت روز چهارم_۶
همه داخل موکب از صبح حدود ساعت۸..
نزدیک غروب بود! یه لحظه دلشوره اومد که محمدرضا نیست⁉️
از حال مضطرب پدر، بقیه مردا ریختن بیرون موکب دنبال بچه..🤷♂
عه محمد رضا که از صبح تا غروب بازی میکرد
کجا رفته یهویی🤔😳
بچه دارا میفهمن یه ربع گم شدن بچه یعنی چی 😱 حال پدر خرابه وای از دل مادر..
⚠️خب واقعا تو اون جمعیت شلوغ که زبونا هم فرق میکنه ساده نیست پیدا کردن گمشده..
🤩🤩بگو چطور پیدا شد😊!
یا حسین جان بفدات🚩🚩🚩🚩
دسته های عزاداری که تو پیاده روی با ماشین و گاری و باند تو حرکت بودن و مداحی میکردن،این بچه رو میگیرن رو گاری بالای دست که بلکه خانوادش بچه رو، روی بلندی ببینن و بیان سمتش..
دمشون گرم 😍 #الحمدلله محمد رضا اومد پیش خونواده✅
بعد پیدا شدن خودش تعریف میکنه که چی شد😄
⚠️فیلمش هست اماچون کوچولو گریه میکنه نمیخوام باعث ناراحتی دوباره بشه پس فیلمو نمیزارم😎🙋♂😊
ازش پرسیدن باهاشون عربی حرف زدی؟
میگه آره عربی حرف زدم😅😅
اما زیاد بلد نبودم 😄 شایدم منظورش اینه اون عراقیا عربی بلد نبودن 😜
خب راست میگه بچه، عربی که ما فارسا حرف میزنیم هیچکی نمیفهه😅😅
با اعتماد بنفس کامل همون فارسیو با لهجه عربی حرف میزنیم 😍😄
یادمه یکی که مثلاً بولوف زده بود برا عربا که من عربی بلدم 😁 داشت مثلاً به چ زبان عربی زیر آب دوستشو میزد که ابن عربی بلد نیست 😂😂 حالا ببین چطور 🙄
هی به عربه میگفت حبیبی این صدیقی لابلد😏😝
لابلد یعنی بلد نیست🙄😅
سفر خوبی داشته باشن این دوستان متأهل..😊
بریم تو موکب خودمون ببینیم بیدار شدن یا نه😉
#سفرنامهاربعین۲
▪️ @beytonabi_ir
🔸 روایت روز چهارم_۷
نه بابا هنوز که هنوزه بچه ها خوابن 😴😴
چقدرم باحال خوابیدن بعضیا😅😅
آدمو وسوسه میکنن که ثبت لحظات کنم دوباره 😁
من که دست به دوربین میشدم احساس خطر میکردن که باز این سفرنامهنویس میخواد داستانمون کنه 😜
من بی گناهم😉رسالت داشتم از طرف فرمانده🧔
ای تاریخ قلمت بشکند اگر ننویسی..😅
یکی گوشی بدست در حال بازی خوابیده😂
یکی با مشت های گره کرده از صمیم قلب خوابیده 😄
و...
ببینید ⬆️
#سفرنامهاربعین۲
▪️ @beytonabi_ir
🔸 روایت روز چهارم_۸
هنوز تو همون موکبیم
بچه ها بیدار شدن
قبل سفر، از قم یکی #بانی شده بود که مبلغی تو مسیر پیاده روی اربعین خرج زوار امام حسین_ع بشه..
رفتیم با حبیبی آقای عسگری بستنی بخریم برا کاروان 🍦🍦🍦🍦
رد شدیم اونطرفت جاده
یرب طول کشید به بنده خدا بفهمونیم بستنی میخواییم 🙈😂
او عرب شش دونگ و ما نیز ترکیبی از ترک و فارس شش دونگ..😅
حتی گفتیم داداش آیس کریم بده اولش نفهمید باز😂😂
تا جناب عسگری با اون هیبت بزرگ، ادای لیس زدن بستنی رو در آورد 😅😅😅😅
تصور کنید😂😂 اما شما دیگه اداشو درنیارید😂
بالاخره بستنی خریدیم💪
دونه ۲۵۰دینار یعنی ربع دینار حدودا همون ۵هزارتومن خودمون💰
دو تا هم اشانتیون داد بهمون😋😎
حالا البته من و عسگری قول دادیم به هم که اون نوشابه پپسی تگری که اونجا تو گرما با هم خوردیمو جایی نگیم 😁 شما هم اصرار نکنین نمیگم 😜😜
البته از پول بانی نبود نگران نباشید ☺️
یه تعداد بستنی هم برای تشکر دادیم به خانواده صاحب موکب ✅
غروب شد
عزم حرکت کردیم چون آفتاب رفته بود😍
عکس یادگاری هم گرفتیم با موکب دار همراه عکس حاج قاسم و ابومهدی و هدیه ای که دادیم
جاتون خالی 😍😍
در مسیریم..🚶♂🚶♂🚩🚶♂🚶♂
#سفرنامهاربعین۲
▪️ @beytonabi_ir