eitaa logo
هیئت بیت‌النبی (ص)
1.7هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
980 ویدیو
19 فایل
🏴حسینیه بیت النبی (ص) 🚩محفل بسیجیان و رهروان شهدا 🔸قرار هفتگی یکشنبه شب ها 🕗 ساعت ۲۰:۰۰ 🔻ارتباط با ادمین @beytonabi_admin 🔻خادم هیئت @beytonabi_khadem 📱@beytonabi_ir ▫️شماره کارت هیئت: 💳 ۵۰۴۱-۷۲۱۱-۱۱۶۴-۱۸۲۶ 📍قم،خ جوادالائمه،خ طباطبائی، ک۳
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 روایت روز دوم_۲ قبل اینکه ادامه سفر رو تعریف کنم، بگم براتون که یه چند روز قبل از اینکه اصحاب خراسانی۸ راهی بشن، چند تا از دوستان هیأت از جمله آقاسید حسن میوندار و آقا سجاد فراهانی با یه کاروان زیارتی به عنوان خادم آشپزی و کمک آشپز کربلا بودن👨‍🍳👨‍🍳😉 خوشحال بودیم که دعامون می‌کنن بلکه گره زیارت ما هم باز بشه..❤️🌺 این عکس نیروی مسلح که بالا گذاشتم 👆 داستان داره 😄 آقا سجاد وِرجون نشین که غالباً تو گروه با دو تا اکانت خودش با خودش چت می‌کنه🙄😂 تا حوصلش سر نره🤓 اون روزا که اتفاقات عراق شروع شده بود و جماعت صدری ریخته بودن تو خیابونا 🗣🗣🗣👣👣👣👴👦👨👱‍♂🧔🇮🇶🇮🇶 گزارشگر واحد مرکزی بیت النبی_ص تو عراق بود که البته اغلب خبرهاش سوخته بود 🤭☹️ یادمه بحث بود تو گروه! 👥👥👥🤷‍♂👥👥👥 که یکباره آقا نصاری عکس این سرباز مسلح رو گذاشت تو گروه 😅😅😅😅 خستگیمون در رفت😉 حیف که قسمت نشد آقای نصاری این اربعین راهی کربلا بشن حیف واقعاً... البته چه بسا زیارت از دور ایشون بالاتر از حتی رفتن تو‌ ضریح از طرف امثال من باشه ☺️🌸🌺 الله اعلم..✅ ۲ ▪️ @beytonabi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 روایت روز دوم_۳ خب اصحاب خراسانی۸ به هر سختی که بود از مرز عبور کردن!✌️✌️ چون این بچه ها از اونایی هستن که شاعر میگه: درب بهشت را گر نگشایید به روی ما ما یاعلی گوئیم و ز میرویم😁😁 در روایت دیگه ای میگه: یا علی گوییم و به میرویم 😅😅 البته این قضیه برای زمانی بود که قاچاقی می‌رفتن کربلا😉😉 کاروان از مرز گذشته بود و اما ما هنوز ماشینمون تو ترافیک قفل شده🔒🔒 تو ایلام گیر افتاده بودیم و شبو کنار جاده خوابیدیم تو ایلام 😴😴😴 و مثل ما کم نبودن اون شب 🤔 کاروان دوستان که جلوتر بودن تو گیر و دار قبل مرز و دم مرز و همون حوالی، توفیق نیسان سواری هم پیدا کردن 👍😄 همون طور که کربلا به نجف کامیون سواری کردیم همه🚚 تو شلوغی های مرز عراق بالآخره ماشین گیر آوردن و راهی بغداد شدن پیش به سوی منزل حسین آقا در بغداد 😍😍 سلام علیکم یا ابوعلی ما اومدیم باز😁😁 حبیبی🌺 نورعینی🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶 ۲ ▪️ @beytonabi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 روایت روز دوم_۴ ما هم علی الحساب به مهران رسیدیم و همچنان با نصف روز فاصله از کاروان، در تلاش بودیم..🙋‍♂ الحمدلله علی کل حال🤲 برای نماز صبر کردیم کنار حسینیه ای اتفاقی کاروان متأهل ها رو دیدیم😍 خب حالا یه چند تا آشنا دیدیم 😍😍 حاج احمد آقا، سلطان العلما آقای مهربخش ( که این شبا روضه داره خواهشاً سروقت بیایید 😜) اعلم العلما آقا رفیعی😉، بانی العلما آقا محمودی که هر وقت بارون بیاد شام میدن غالبا 🌮🍜🥃😁😁 آقا جلیل عزیز و پیگیر 😉 🌺 آقا امیرمهدی و آقای صدقی🌺🌺 آقای واقعی پرست بزرگ که با صفا و دلسوز جمع بودن 🌺😊 مخصوصاً برای من که از درد دندون رو به کما بودم🤢🤕 توضیحات دقیق پزشکی‌شون باحال بود ✅ این بزرگواران یادم بود 😊 و جای عزیزی حسابی خالی بود تو جمع‌شون آقای رحیمی عزیز ❤️🌺 که بنظرم هر جا باشن برکت اون جمع هستن.. اصلا شاعر اهل بیت علیهم السلام اگه یه جا حضور فیزیکی هم نداشته باشه برکتش هست🌺🌺 حالا میگم براتون از ایشون..🤔🌺 خلاصه از اون مکان با کاروان متأهل ها راهب مرز شدیم چون مرز باز شده بود👣👣🚘🚖 به زحمت رسیدیم پایانه مرزی ایران_مهران..🇮🇷 ۲ ▪️ @beytonabi_ir
🔸 روایت روز دوم_۵ ❇️یکی از نعمت‌هایی که همیشه سعی می‌کنم در حد توان شُکرشُ بجا بیارم آشنایی با شخصیت های خاص و اصیل اهل‌بیتیه! 💎اگه شاعر آیینی طبع شعری و محتوای معنوی خودشو مدیون عنایات حضرات معصومینه! حتماً می‌دونیم که چند گروه هم هستن که عُلقه و ارتباطشون با ائمه اطهار رو شدیداً مدیون این شُعرای فهیم و اصیل آیینی هستن👇 از جمله: ذاکران🎤 واعظان 🎤 گریه‌کنان😭 سینه‌زنان🙋‍♂ و.. که بقول آقای طاهری مداح جلسات بیت النبی_ص، چندین ساله سر سفره اشعار ایشون هستیم کاش موندگار می‌شدن این سفر رو و برکت حضور ایشون به همسفراشون می‌رسید😍 نعمت‌های خدا رو اگر قدر ندونیم محروم میشیم.. کاری به تحلیل ها ندارم اما فکر میکنم قدر ندونستیم همراهی ایشون رو 😊 من که عضو کاروان متأهل ها نبودم حسرت خوردم برگشتن ایشون رو😔😔 سفر سفر سختی بود البته! متأهلی هم که چند برابر سختی..💯 اما سفر دسته جمعی یعنی مراعات و فهم روحیات تک تک اعضای جمع و الا پراکندگی و انقطاع ایجاد می‌کنه ✅ آقا یوسف رو بالآخره یافتم تو عکسا 😁 تو این عکس بالا،گوشه سمت چپ کنار در هستن 😍😍 همگی ماشینا رو که پارک کردن پارکینگ،داخل خونه صاحب پارکینگ رفتن برای نماز🕋 سوهون قمم دادن به بنده خدا 😉 بریم باز کنار پایانه مرزی مهران✅ سمت ایران🇮🇷 و ادامه راه.. ۲ ▪️ @beytonabi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 روایت روز دوم_۶ 📢بین شما پیر مرد پیر زن، بچه و بزرگ و بعضاً کسایی هستن که نمیتونن تحمل کنن و اذیت میشن 📣 خواهشاً کمک کنید که اتفاقی برا کسی نیوفته.. این صدای مرزبان عزیز ما بود✅ بگذریم از حرفای نامربوط یه عده از مردم که بد و بیراه نثار اینا می‌کردن که انگار اینا مرز برای باباشونه و بستن مرز رو! مرد حسابی اگه اینا نبودن که الان باید به صدام میگفتی آق دایی😒 دیالوگ اخراجی ها 😅 آره کمی مدیریت ضعیف بود مشکل بود درد سر هم میوفتادیم اما خدایی اینام نیتشون خیر بود..✅ ایرانو رد شدیم خواستیم بریم سمت عراق🙋‍♂ اما دوباره صف و مرز عراق بسته بود گفتن یه ساعت دیگه باز میشه 😊 بین ایران و عراق معلق مونده بودیم 🇮🇷🇮🇶 البته چند نفر رد شده بودن از ما! ما اما بین ایران و عراق ماندگار فعلا.. یه مداحی هست که میگه 👇😉 من بین ایران و عراقم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی 😄 مختار اومد گفت: بااااااز کنید دروازه راااا😁 باز کردن و رد شدیم تا رسیدیم گیت عراق.. ۲ ▪️ @beytonabi_ir
🔸روایت روز دوم_۷ همراه جمع شدیم در آنسوی مرزها ‌و رفتیم سراغ ون های عراقی تو‌ گاراژ مرزی مترجم ها شروع به کار کردن آقای مهربخش 🌸 آقای صدقی 🌺 به هر شکل کرایه ون از مرز تا کاظمین رو از ۱۵ دینار آوردن تا ۱۲ دینار💪 موفقیت غرور آفرینی بود انگار 😉 بازم دمشون گرررم! مسافر کم داشت ون حرکت نمی‌کرد! 🚎 آخرش مجبور شدیم کرایه دو سه نفر مونده رو تقسیم کنیم بین خودمون و پرداخت کنیم تا حرکت کنه..💳💰💎 یه کروکی پیچیده داشتیم از محل اسکان کاروان متأهل ها تو کاظمین که باید تماس می‌گرفتیم گالیور نقشه خان بیاد و رمز گشایی کنه برامون 😅😅 خلاصه رسیدیم کاظمین بامداد جمعه، روز دوم سفر.. ۲ ▪️ @beytonabi_ir
۱۰🔸 روایت روز دوم_۸ من در میان جمع و دلم جای دیگری‌ست.. تو ون کنار دوستان متأهل بودم که اتفاقا دمشون گرم مهمون نوازم بودن خیلی😍 حتی آقا جلیل به عنوان لیدر جمع( که از فرمانبرداری جمع هم کمی ناراضی بود و می‌گفت بیچاره آقا میثم چی می‌کشه تو مدیریت😄😄) به من پیشنهاد کاری داد بمان با ما و هر آنچه لشگر میثمیون قراره بده بهت من دو برابر میدم سه تا شونه تخم مرغم روش😅😅 ولی بمون سفرنامه مارو بنویس 😁 اما خب من این فصلو با اصحاب خراسانی۸ قرار داد بسته بودم 😜 تو ون هنوز نت ایران جواب میداد آقا مهدی عاصم دمش گرم پیگیر ما بود پیام داد کی میرسید بنده و دوقشلاقی بزرگوار👳‍♂🧔👱‍♂ راه افتادیم و نت پرید 😭 نیمه های شب به کاظمین مشهد دو امام همام حضرت جوادالائمه و باب الحوائج موسی بن جعفر علیهماالسلام رسیدیم حیف اما کمی دیر.. کاروان از ما زودتر رسیده بود و عکس معروف دسته جمعی با پشت زمینه گ دو گنبد طلای کاظمین رو بدون ما گرفته بودن☹️ چطور دلتون اومد 😭 زیارت اولم رفته بودن رفقا و روضه و اشک و آه.. یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر.. فردا میرسیم به اصحاب خراسانی و دیگه روایت از دل کاروان شروع میشه..😍🌺 و وداع با کاروان متأهل ها.. تا فردا.. ۲ ▪️ @beytonabi_ir
امروز عکس سردار عزیز درست در قلب آمریکا که فرمان به شهادت رساندن او را صادر کردند، بر بلندای دستان رئیسی همچون پرچم اقتدار و عزت می‌درخشد و با تمام قدرت می‌گوید که عاملان ترور را مجازات خواهیم کرد. سلام بر سردار شهید ... به یاد این جمله نورانی حضرت زینب (س) در حضور یزید در شام افتادیم : «فَکِد کَیْدک وَاسْعَ سَعْیک و ناصِبْ جُهْدَک فوالله لا تمحُو ذکرنا و لا تُمیتُ وَحْیَنا» «هر چه می‌توانی نقشه بکش و تلاش کن و بکوش، به خدا سوگند یاد ما محو شدنی نیست و وحیِ ما را هم نمی‌توانی از میان برداری». 🚩"هیأت‌بیت‌النبی‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم"🚩 🔸 ______________________ ▪️ @beytonabi_ir
🕌(۲) ✅قسمت چهارم 📝نویسنده: 🔰حجت‌الاسلام یعقوبی 🚩 ۱۴۴۴ 🚩"هیأت‌بیت‌النبی‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم"🚩 🔸 ______________________ ▪️ @beytonabi_ir
🔸 روایت روز سوم_۱ حبیبیWiFi📳 موجود⁉️ نت موجود⁉️ من در حال یافتن اینترنت برای هماهنگی با آقا مهدی عاصم که بریم برسیم بهشون همراه کاروان بشیم ادامه راهو😊 اما نت ماکو 😏 پیدا نکردم 🤦‍♂ تا اینکه دیدم یه شماره عراقی افتاده رو‌ گوشیم👍 با سیم ایرانی توکل بر خدا زنگ زدم بهش و خدا خواست و وصل شد و آقا مهدی بود 😎 هماهنگی کردیم و بعد از ساعتی دم حرم کاظمین قرار گذاشتیم و لحظه موعود فرا رسید 😢 وقتی به نشانه ای از کاروان هیأت رسیدیم حال اون بچه ای سر راهی رو داشتم که بعد از سالها به مراد دلش رسیده😁😁 فیلم هندی ای شد😉 ماه عسلی بر پا بود 😅 ناگهان احسان علیخانی با بالگرد اومد پایینو بغض ما ترکید 😭😜 در حال سلفی گرفتن بودیم و امیرمهدی هم پیش ما بود برا خداحافظی و دیدن آقا مهدی 😊 ماشین گرفتیم و راهی بغداد شدیم منزل حسین آقا میزبانمون تو کاظمین🌺 وارد خونه که شدیم استقبال وِلَرمی از ما شد😁 چرا حالا وِلَرم؟! گرم چرا نبود؟!👀 چون نصفشون خواب بودن و کمی هم خسته ی راه برگشت از .. لذا از استقبال گرم خبری نبود..😊 بله سامرا رفته بودن عزیزان 🚌🚎🚌 بدون ما! ما عقب مانده بودیم😔😔 الحمدلله دوستان به جای ما! زیارت خوبی هم داشتن و روضه و عشق و حالی وصف ناشدنی در سامرا! خانه امام زمان علیه السلام و حرم امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام..❤️ این زیارت اربعین رو از وجود مبارک امام حسن عسکری علیه السلام و روایت معروفشون داریم ❤️🏴 و به هر صورت تا آخر این سفر معنوی قسمت ما دو سه نفر نشد که سامرا مشرف بشیم 😔😔😔😔😔 ۲ ▪️ @beytonabi_ir
🔸روایت روز سوم_۲ وقتی ما بعد از کلی ماجرا رسیدیم به کاروان رفقا،اولین جمله ی همه‌ با دیدن ما این بود که « بالآخره اومدین😂😂» داستانی بود رفتن ما! اصلا کربلا رفتن داستان نشه که حال نمیده😉 ناهار آوردن چه ناهاری 😋😋 ما که ناهار دوممون بود😎 یه ناهار با متأهل ها قبل رسیدن به اینجا زده بودیم 🍜🍲🥛 بعد ناهار دقایقی به حالت ریکاوری رفتم 😴😴 بیدار که شدم رفتم اتاق 😍 آقا میثم هم بیدار شده بودن و دیداری کردیم 🙋‍♂ مشغول کارای دانشگاه بودن 👨‍💻👨‍🏫👨‍🎓 زمزمه هایی به گوشم میخورد 👂 که قراره غروب یا بعد مغرب پیاده روی اربعین رو از کاظمین شروع کنیم به امید خدا 🤲 بعد یکسال چشم انتظاری💔 🚶‍♂🚶‍♂🚩🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🏴🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂ آره فکر کنم همین حدود پنجاه نفر بودیم 😉 نماز مغرب رسید و آقا سید با لهجه شیرین آذری☺️حاج آقا حسینی عزیز🌺 پدرخانم آقا جابر امام جماعت بودن.. بین نماز دقایقی از سختی های زیارت کربلای اون قدیما برامون گفتن تا خیلی ناله نکنیم از سختی راه ✅✅ بوی وداع میومد🙋‍♂ عَلَم کاروان کنار چوب پرده خونه برافراشته و مراسم عزاداری برپا شد🚩🚩🏴🚩🚩 میزبان‌های عرب زبانمون هم اومدن نشستن پای محفل بیت النبی_ص👳‍♂👳‍♂👳‍♂🧔 و مداح شروع کرد..🎤 الحمدلله الذی خلق الحسین_ع نور ازل حسین_ع وَ سَلامٌ علی الحُسَین_ع..😭😭🏴❤️ بیشتر نوحه های مداح بود تا میزبان‌هامون هم که حالا میهمان جلسه هیأت ما شده بودن،خوب ارتباط بگیرن✅ انصافا هم با کهولت سن اما خوب سینه میزدن😍 مخصوصاً با این ذکر نورانی و طوفانی: عباس یا ابالفضل 🚩🚩🚩🚩❤️😭 ۲ ▪️ @beytonabi_ir