eitaa logo
هیئت بیت‌النبی (ص)
1.7هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
980 ویدیو
19 فایل
🏴حسینیه بیت النبی (ص) 🚩محفل بسیجیان و رهروان شهدا 🔸قرار هفتگی یکشنبه شب ها 🕗 ساعت ۲۰:۰۰ 🔻ارتباط با ادمین @beytonabi_admin 🔻خادم هیئت @beytonabi_khadem 📱@beytonabi_ir ▫️شماره کارت هیئت: 💳 ۵۰۴۱-۷۲۱۱-۱۱۶۴-۱۸۲۶ 📍قم،خ جوادالائمه،خ طباطبائی، ک۳
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 روایت روز دوم_۵ ❇️یکی از نعمت‌هایی که همیشه سعی می‌کنم در حد توان شُکرشُ بجا بیارم آشنایی با شخصیت های خاص و اصیل اهل‌بیتیه! 💎اگه شاعر آیینی طبع شعری و محتوای معنوی خودشو مدیون عنایات حضرات معصومینه! حتماً می‌دونیم که چند گروه هم هستن که عُلقه و ارتباطشون با ائمه اطهار رو شدیداً مدیون این شُعرای فهیم و اصیل آیینی هستن👇 از جمله: ذاکران🎤 واعظان 🎤 گریه‌کنان😭 سینه‌زنان🙋‍♂ و.. که بقول آقای طاهری مداح جلسات بیت النبی_ص، چندین ساله سر سفره اشعار ایشون هستیم کاش موندگار می‌شدن این سفر رو و برکت حضور ایشون به همسفراشون می‌رسید😍 نعمت‌های خدا رو اگر قدر ندونیم محروم میشیم.. کاری به تحلیل ها ندارم اما فکر میکنم قدر ندونستیم همراهی ایشون رو 😊 من که عضو کاروان متأهل ها نبودم حسرت خوردم برگشتن ایشون رو😔😔 سفر سفر سختی بود البته! متأهلی هم که چند برابر سختی..💯 اما سفر دسته جمعی یعنی مراعات و فهم روحیات تک تک اعضای جمع و الا پراکندگی و انقطاع ایجاد می‌کنه ✅ آقا یوسف رو بالآخره یافتم تو عکسا 😁 تو این عکس بالا،گوشه سمت چپ کنار در هستن 😍😍 همگی ماشینا رو که پارک کردن پارکینگ،داخل خونه صاحب پارکینگ رفتن برای نماز🕋 سوهون قمم دادن به بنده خدا 😉 بریم باز کنار پایانه مرزی مهران✅ سمت ایران🇮🇷 و ادامه راه.. ۲ ▪️ @beytonabi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 روایت روز دوم_۶ 📢بین شما پیر مرد پیر زن، بچه و بزرگ و بعضاً کسایی هستن که نمیتونن تحمل کنن و اذیت میشن 📣 خواهشاً کمک کنید که اتفاقی برا کسی نیوفته.. این صدای مرزبان عزیز ما بود✅ بگذریم از حرفای نامربوط یه عده از مردم که بد و بیراه نثار اینا می‌کردن که انگار اینا مرز برای باباشونه و بستن مرز رو! مرد حسابی اگه اینا نبودن که الان باید به صدام میگفتی آق دایی😒 دیالوگ اخراجی ها 😅 آره کمی مدیریت ضعیف بود مشکل بود درد سر هم میوفتادیم اما خدایی اینام نیتشون خیر بود..✅ ایرانو رد شدیم خواستیم بریم سمت عراق🙋‍♂ اما دوباره صف و مرز عراق بسته بود گفتن یه ساعت دیگه باز میشه 😊 بین ایران و عراق معلق مونده بودیم 🇮🇷🇮🇶 البته چند نفر رد شده بودن از ما! ما اما بین ایران و عراق ماندگار فعلا.. یه مداحی هست که میگه 👇😉 من بین ایران و عراقم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی 😄 مختار اومد گفت: بااااااز کنید دروازه راااا😁 باز کردن و رد شدیم تا رسیدیم گیت عراق.. ۲ ▪️ @beytonabi_ir
🔸روایت روز دوم_۷ همراه جمع شدیم در آنسوی مرزها ‌و رفتیم سراغ ون های عراقی تو‌ گاراژ مرزی مترجم ها شروع به کار کردن آقای مهربخش 🌸 آقای صدقی 🌺 به هر شکل کرایه ون از مرز تا کاظمین رو از ۱۵ دینار آوردن تا ۱۲ دینار💪 موفقیت غرور آفرینی بود انگار 😉 بازم دمشون گرررم! مسافر کم داشت ون حرکت نمی‌کرد! 🚎 آخرش مجبور شدیم کرایه دو سه نفر مونده رو تقسیم کنیم بین خودمون و پرداخت کنیم تا حرکت کنه..💳💰💎 یه کروکی پیچیده داشتیم از محل اسکان کاروان متأهل ها تو کاظمین که باید تماس می‌گرفتیم گالیور نقشه خان بیاد و رمز گشایی کنه برامون 😅😅 خلاصه رسیدیم کاظمین بامداد جمعه، روز دوم سفر.. ۲ ▪️ @beytonabi_ir
۱۰🔸 روایت روز دوم_۸ من در میان جمع و دلم جای دیگری‌ست.. تو ون کنار دوستان متأهل بودم که اتفاقا دمشون گرم مهمون نوازم بودن خیلی😍 حتی آقا جلیل به عنوان لیدر جمع( که از فرمانبرداری جمع هم کمی ناراضی بود و می‌گفت بیچاره آقا میثم چی می‌کشه تو مدیریت😄😄) به من پیشنهاد کاری داد بمان با ما و هر آنچه لشگر میثمیون قراره بده بهت من دو برابر میدم سه تا شونه تخم مرغم روش😅😅 ولی بمون سفرنامه مارو بنویس 😁 اما خب من این فصلو با اصحاب خراسانی۸ قرار داد بسته بودم 😜 تو ون هنوز نت ایران جواب میداد آقا مهدی عاصم دمش گرم پیگیر ما بود پیام داد کی میرسید بنده و دوقشلاقی بزرگوار👳‍♂🧔👱‍♂ راه افتادیم و نت پرید 😭 نیمه های شب به کاظمین مشهد دو امام همام حضرت جوادالائمه و باب الحوائج موسی بن جعفر علیهماالسلام رسیدیم حیف اما کمی دیر.. کاروان از ما زودتر رسیده بود و عکس معروف دسته جمعی با پشت زمینه گ دو گنبد طلای کاظمین رو بدون ما گرفته بودن☹️ چطور دلتون اومد 😭 زیارت اولم رفته بودن رفقا و روضه و اشک و آه.. یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر.. فردا میرسیم به اصحاب خراسانی و دیگه روایت از دل کاروان شروع میشه..😍🌺 و وداع با کاروان متأهل ها.. تا فردا.. ۲ ▪️ @beytonabi_ir
امروز عکس سردار عزیز درست در قلب آمریکا که فرمان به شهادت رساندن او را صادر کردند، بر بلندای دستان رئیسی همچون پرچم اقتدار و عزت می‌درخشد و با تمام قدرت می‌گوید که عاملان ترور را مجازات خواهیم کرد. سلام بر سردار شهید ... به یاد این جمله نورانی حضرت زینب (س) در حضور یزید در شام افتادیم : «فَکِد کَیْدک وَاسْعَ سَعْیک و ناصِبْ جُهْدَک فوالله لا تمحُو ذکرنا و لا تُمیتُ وَحْیَنا» «هر چه می‌توانی نقشه بکش و تلاش کن و بکوش، به خدا سوگند یاد ما محو شدنی نیست و وحیِ ما را هم نمی‌توانی از میان برداری». 🚩"هیأت‌بیت‌النبی‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم"🚩 🔸 ______________________ ▪️ @beytonabi_ir
🕌(۲) ✅قسمت چهارم 📝نویسنده: 🔰حجت‌الاسلام یعقوبی 🚩 ۱۴۴۴ 🚩"هیأت‌بیت‌النبی‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم"🚩 🔸 ______________________ ▪️ @beytonabi_ir
🔸 روایت روز سوم_۱ حبیبیWiFi📳 موجود⁉️ نت موجود⁉️ من در حال یافتن اینترنت برای هماهنگی با آقا مهدی عاصم که بریم برسیم بهشون همراه کاروان بشیم ادامه راهو😊 اما نت ماکو 😏 پیدا نکردم 🤦‍♂ تا اینکه دیدم یه شماره عراقی افتاده رو‌ گوشیم👍 با سیم ایرانی توکل بر خدا زنگ زدم بهش و خدا خواست و وصل شد و آقا مهدی بود 😎 هماهنگی کردیم و بعد از ساعتی دم حرم کاظمین قرار گذاشتیم و لحظه موعود فرا رسید 😢 وقتی به نشانه ای از کاروان هیأت رسیدیم حال اون بچه ای سر راهی رو داشتم که بعد از سالها به مراد دلش رسیده😁😁 فیلم هندی ای شد😉 ماه عسلی بر پا بود 😅 ناگهان احسان علیخانی با بالگرد اومد پایینو بغض ما ترکید 😭😜 در حال سلفی گرفتن بودیم و امیرمهدی هم پیش ما بود برا خداحافظی و دیدن آقا مهدی 😊 ماشین گرفتیم و راهی بغداد شدیم منزل حسین آقا میزبانمون تو کاظمین🌺 وارد خونه که شدیم استقبال وِلَرمی از ما شد😁 چرا حالا وِلَرم؟! گرم چرا نبود؟!👀 چون نصفشون خواب بودن و کمی هم خسته ی راه برگشت از .. لذا از استقبال گرم خبری نبود..😊 بله سامرا رفته بودن عزیزان 🚌🚎🚌 بدون ما! ما عقب مانده بودیم😔😔 الحمدلله دوستان به جای ما! زیارت خوبی هم داشتن و روضه و عشق و حالی وصف ناشدنی در سامرا! خانه امام زمان علیه السلام و حرم امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام..❤️ این زیارت اربعین رو از وجود مبارک امام حسن عسکری علیه السلام و روایت معروفشون داریم ❤️🏴 و به هر صورت تا آخر این سفر معنوی قسمت ما دو سه نفر نشد که سامرا مشرف بشیم 😔😔😔😔😔 ۲ ▪️ @beytonabi_ir
🔸روایت روز سوم_۲ وقتی ما بعد از کلی ماجرا رسیدیم به کاروان رفقا،اولین جمله ی همه‌ با دیدن ما این بود که « بالآخره اومدین😂😂» داستانی بود رفتن ما! اصلا کربلا رفتن داستان نشه که حال نمیده😉 ناهار آوردن چه ناهاری 😋😋 ما که ناهار دوممون بود😎 یه ناهار با متأهل ها قبل رسیدن به اینجا زده بودیم 🍜🍲🥛 بعد ناهار دقایقی به حالت ریکاوری رفتم 😴😴 بیدار که شدم رفتم اتاق 😍 آقا میثم هم بیدار شده بودن و دیداری کردیم 🙋‍♂ مشغول کارای دانشگاه بودن 👨‍💻👨‍🏫👨‍🎓 زمزمه هایی به گوشم میخورد 👂 که قراره غروب یا بعد مغرب پیاده روی اربعین رو از کاظمین شروع کنیم به امید خدا 🤲 بعد یکسال چشم انتظاری💔 🚶‍♂🚶‍♂🚩🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🏴🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂ آره فکر کنم همین حدود پنجاه نفر بودیم 😉 نماز مغرب رسید و آقا سید با لهجه شیرین آذری☺️حاج آقا حسینی عزیز🌺 پدرخانم آقا جابر امام جماعت بودن.. بین نماز دقایقی از سختی های زیارت کربلای اون قدیما برامون گفتن تا خیلی ناله نکنیم از سختی راه ✅✅ بوی وداع میومد🙋‍♂ عَلَم کاروان کنار چوب پرده خونه برافراشته و مراسم عزاداری برپا شد🚩🚩🏴🚩🚩 میزبان‌های عرب زبانمون هم اومدن نشستن پای محفل بیت النبی_ص👳‍♂👳‍♂👳‍♂🧔 و مداح شروع کرد..🎤 الحمدلله الذی خلق الحسین_ع نور ازل حسین_ع وَ سَلامٌ علی الحُسَین_ع..😭😭🏴❤️ بیشتر نوحه های مداح بود تا میزبان‌هامون هم که حالا میهمان جلسه هیأت ما شده بودن،خوب ارتباط بگیرن✅ انصافا هم با کهولت سن اما خوب سینه میزدن😍 مخصوصاً با این ذکر نورانی و طوفانی: عباس یا ابالفضل 🚩🚩🚩🚩❤️😭 ۲ ▪️ @beytonabi_ir
🔸روایت روز سوم_۳ مراسم تموم شد ♻️اما فرق پایان این مراسم با شبای هیأت این بود که تازه آغاز نوکری بود.. آماده شدیم برای حرکت در ..🚩 قبل از حرکت شاهد صحنه‌ی شیرینی بودیم😍😍 میزبانها نشسته بودن و به رسم همیشگی بیت النبی_ص تو این ایام، با اهدای هدایایی تقدیر کوچکی از میزبان انجام شد✅ سوهان قم و هدیه ای..🎁 تشکر لسانی مفصلی هم از طرف آقا میثم انجام شد به زبان فارسی و محمد آقای زَیّادی که از پدر اهل عراق هستن و از بچه های فعال هیأت هستن، نقش بسیار مهمی ایفا می‌کردن تقدیر و تشکرهای هیأت رو با زبان عربی و لهجه اصیل عراقی تقدیم می‌کردن 😍😁🌺 احسنت ✅ کار خیلی شیک و تمیز بود🌸 انصافاً میزبان ها هم سنگ تموم گذاشته بودن 🌺 بالاخص در پپسی😅😅😅 إحْسین از جوونای گل عراقی که میزبان بودن خیلی با مرام😁 تا جایی که تو پیاده روی که بودیم بارها با آقای عسگری تماس تصویری می‌گرفت اما چون زبون همو نمیفهمیدن با زبان اشاره 🤷‍♂🙆‍♂🙋‍♂🙅‍♂💁‍♂ با هم حرف میزدن و همش دنبال جناب چلنگر همون مترجم آقای زَیّادی میگشتن 😅😅😅 تقدیر و تشکر شد! و عکس یادگاری های دسته جمعی و دو به دو و سه به سه گرفته شد 😁😁📸🎥🖼 دقایقی بعد اتفاق باحالی افتاد 😂.. ۲ ▪️ @beytonabi_ir
🔸 روایت روز سوم_۴ قبل از اینکه بگم قضیه چیه نکته ای بگم👇 🔰تو فرهنگ خادمی برا اهل‌بیت علیهم‌السلام بعضیا کلی نگرن و ذهن مبارک اصطلاحاً می‌کنه رو کلیات و موارد خاص برای خادمی 🔒 اما بعضیا از نعمت جزئی‌نگری و ریزبینی بهره‌مندن و دایره‌ی ارائه خدمات به مهمونا و عزادارای امام حسین_ع رو خیلی وسیع میدونن😍 خب اینطور راه باز میشه و هر کسی با هر توانی خودشو در قامت زُوّار ابوالسجاد اباعبدلله الحسین علیه السلام میبینه و چی از این بهتر😍😍😍😍 ماجرا 👇 نشسته بودم یه گوشه واااااای😄😄 صابخونه یه تعداد شلوار کردی سففیییید آورده بود برا کاروان😂 انگار قرار بود سفید پوش شویم و در قتلگاه عینُ الوَرده کنار توابین جهاد کنیم 😅 جمعه بازاری شده بود😁 هر کی دنبال شلوار کردی سففیییید هم سایز خودش میگشت 😍😆 کوچیک تا بزرگ 🙃 با این آیتم دیگه میزبان ما مهمون نوازی و خدمت رو در حق زائرا تموم کرده بود 😍😍☺️ ببین چقدر ریز بین تو‌ خدمت به زوار بلکه این زائرا با شلوار راحتی تو پیاده روی کمتر اذیت بشن 😁 خدایی هم همینه، خیلی آدم راحته توش🤪 شاهدم شلوار کردی عریض و طویل سلطان قلب‌ها عمو صمد 😅ظرفیت جابجایی سه نفرو داشت 😎😁زیبا جادار مطمئن 😉 آخه میزبان 😘 شلوار کردی خوبه چرا حالا سفید تابلو😂😂 📢قتی دوستان همه به دنبال شلوار سایز خودشون بودن ندایی طنین انداز شد که آقایون گرامی، برادران محترم، گول نخورید شلوار کردی سفید یه نماده🤣🤣 بزارید با شعری که سراییدم در لفّافه بگم: شلوار کردیِ سفید، همیشه مُراد نیست شاید که میبرند مسلمانی‌ات کنند😅😅 ۲ ▪️ @beytonabi_ir
🔸 روایت روز سوم_۵ الرَّحیل الرَّحیل.. الوداع الوداع.. وداع با پدرگرامی امام رضا_ع وداع با میوه‌دل امام رضا_ع به سوی ..🚶‍♂🚩🏴🚩 سه تا ون هماهنگ شده بود🚎🚌🚎 با میزبان خداحافظی گرمی کردیم و سوار شدیم قرار بود تا ابتدای مسیر پیاده روی برسونه و بسم الله بگیم و شبانه مسیری رو در پیاده روی طی کنیم🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂ کنار من آقای پورقربان و آقای موسوی عبادی بودن کرایه هر نفر سه دینار بود 💰 دینار خورد نداشتم کرایه بنده رو آقای پورقربان حساب کرد نذرش قبول 😁 البته از همین تریبون اعلام میکنم تو مسیر تمام کمال تسویه کردم😎😌 آقا قرار بود تا سر مشایه برسیم و پیاده بریم اما نمی‌دونم چرا راه طولانی شد😴😴🙄 چُرت ناقابلی هم زدیم والا.. وقتی پیاده شدیم دیدیم تابلو زده ۸۵کم تا کربلا 🙄🙄 داداش کاظمین به کربلا حدود۱۲۵تا هست🧐 فهمیدیم ماشین مارو کمی جلوتر از ابتدای مسیر پیاده روی پیاده کرده ☹️ امان از این توفیقات اجباری 🤓 تازه راز نفری سه دینار بودن کرایه رو فهمیدم🤔 میشه نفری ۶۰هزار تومن البته به دینار ۲۰ تومن☺️ به ما که دینارو ۲۲ دادن تو ایران! مسئولین هر وقت از نیویورک و سازمان ملل برگشتن خواهشاً رسیدگی کنن😘😍☺️ داخل پرانتز همینجا دمت گرمی بگیم به سید محرومان که پرچم حاج قاسمو برد بالا تو سازمان ملل 😘😍😍😍😍 پرانتز بسته😜 ۲ ▪️ @beytonabi_ir
🔸 روایت روز سوم_۶ 🔰خب تو مشایه کاظمین به کربلای اربعینی بودیم و چون بنا داشتیم به احسن وجه و تو چهار روز از مسیر عاشقی بهره مند بشیم ⚜و از طرفی هم ناخواسته کمی از مسیر رو با ماشین اومده بودیم واسه همین بنا شد شبانه خیلی راه نریم و کمی که رفتیم اتراق کنیم در موکبی.. علمدار افتاد جلوی کاروان🚩 وَ نُصْرَتی لَکُمْ مُعَدَّة... برای یاریتان آمادیم... شعار یاری امام که الهی به عمل‌هایمان برسد.. نقش بسته به روی پرچم کاروان اصحاب خراسانی 🚩 دوباره بعد از یک‌سال و برای بعضی بعد از دو سال و شاید برای بعضی دیگه بعد از چند سال فراق از پیاده روی اربعین باز خدا خواست که بیاییم 🚶‍♂🏴 💎الهی که هم بیاییم! تو ذهن ها تداعی میشه این لحظات😍 این روزا خیلی قلبم به غم اسیره خاطرات خوشم توی این مسیره..❤️🚩🏴 ۲ ▪️ @beytonabi_ir