فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 روایت روز دوم_۳
خب اصحاب خراسانی۸ به هر سختی که بود از مرز عبور کردن!✌️✌️
چون این بچه ها از اونایی هستن که شاعر میگه:
درب بهشت را گر نگشایید به روی ما
ما یاعلی گوئیم و ز #دیوار میرویم😁😁
در روایت دیگه ای میگه: یا علی گوییم و به #دینار میرویم 😅😅
البته این قضیه برای زمانی بود که قاچاقی میرفتن کربلا😉😉
کاروان از مرز گذشته بود و اما ما هنوز ماشینمون تو ترافیک قفل شده🔒🔒
تو ایلام گیر افتاده بودیم و شبو کنار جاده خوابیدیم تو ایلام 😴😴😴
و مثل ما کم نبودن اون شب 🤔
کاروان دوستان که جلوتر بودن تو گیر و دار قبل مرز و دم مرز و همون حوالی، توفیق نیسان سواری هم پیدا کردن 👍😄
همون طور که کربلا به نجف کامیون سواری کردیم همه🚚
تو شلوغی های مرز عراق بالآخره ماشین گیر آوردن و راهی بغداد شدن
پیش به سوی منزل حسین آقا در بغداد 😍😍
سلام علیکم یا ابوعلی
ما اومدیم باز😁😁
حبیبی🌺
نورعینی🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶
#سفرنامهاربعین۲
▪️ @beytonabi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 روایت روز دوم_۴
ما هم علی الحساب به مهران رسیدیم و همچنان با نصف روز فاصله از کاروان، در تلاش بودیم..🙋♂
الحمدلله علی کل حال🤲
برای نماز صبر کردیم کنار حسینیه ای
اتفاقی کاروان متأهل ها رو دیدیم😍
خب حالا یه چند تا آشنا دیدیم 😍😍
حاج احمد آقا، سلطان العلما آقای مهربخش
( که این شبا روضه داره خواهشاً سروقت بیایید 😜) اعلم العلما آقا رفیعی😉، بانی العلما آقا محمودی که هر وقت بارون بیاد شام میدن غالبا 🌮🍜🥃😁😁
آقا جلیل عزیز و پیگیر 😉 🌺
آقا امیرمهدی و آقای صدقی🌺🌺
آقای واقعی پرست بزرگ که با صفا و دلسوز جمع بودن 🌺😊
مخصوصاً برای من که از درد دندون رو به کما بودم🤢🤕
توضیحات دقیق پزشکیشون باحال بود ✅
این بزرگواران یادم بود 😊
و جای عزیزی حسابی خالی بود تو جمعشون آقای رحیمی عزیز ❤️🌺
که بنظرم هر جا باشن برکت اون جمع هستن..
اصلا شاعر اهل بیت علیهم السلام اگه یه جا حضور فیزیکی هم نداشته باشه برکتش هست🌺🌺
حالا میگم براتون از ایشون..🤔🌺
خلاصه از اون مکان با کاروان متأهل ها راهب مرز شدیم چون مرز باز شده بود👣👣🚘🚖
به زحمت رسیدیم
پایانه مرزی ایران_مهران..🇮🇷
#سفرنامهاربعین۲
▪️ @beytonabi_ir
🔸 روایت روز دوم_۵
❇️یکی از نعمتهایی که همیشه سعی میکنم در حد توان شُکرشُ بجا بیارم آشنایی با شخصیت های خاص و اصیل اهلبیتیه!
💎اگه شاعر آیینی طبع شعری و محتوای معنوی خودشو مدیون عنایات حضرات معصومینه!
حتماً میدونیم که چند گروه هم هستن که عُلقه و ارتباطشون با ائمه اطهار رو شدیداً مدیون این شُعرای فهیم و اصیل آیینی هستن👇
از جمله:
ذاکران🎤
واعظان 🎤
گریهکنان😭
سینهزنان🙋♂
و..
#آقایرحیمی
که بقول آقای طاهری مداح جلسات بیت النبی_ص، چندین ساله سر سفره اشعار ایشون هستیم
کاش موندگار میشدن این سفر رو و برکت حضور ایشون به همسفراشون میرسید😍
نعمتهای خدا رو اگر قدر ندونیم محروم میشیم..
کاری به تحلیل ها ندارم اما فکر میکنم قدر ندونستیم همراهی ایشون رو 😊
من که عضو کاروان متأهل ها نبودم حسرت خوردم برگشتن ایشون رو😔😔
سفر سفر سختی بود البته!
متأهلی هم که چند برابر سختی..💯
اما سفر دسته جمعی یعنی مراعات و فهم روحیات تک تک اعضای جمع
و الا پراکندگی و انقطاع ایجاد میکنه ✅
آقا یوسف رو بالآخره یافتم تو عکسا 😁
تو این عکس بالا،گوشه سمت چپ کنار در هستن 😍😍
همگی ماشینا رو که پارک کردن پارکینگ،داخل خونه صاحب پارکینگ رفتن برای نماز🕋
سوهون قمم دادن به بنده خدا 😉
بریم باز کنار پایانه مرزی مهران✅
سمت ایران🇮🇷
و ادامه راه..
#سفرنامهاربعین۲
▪️ @beytonabi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 روایت روز دوم_۶
📢بین شما پیر مرد پیر زن، بچه و بزرگ و بعضاً کسایی هستن که نمیتونن تحمل کنن و اذیت میشن
📣 خواهشاً کمک کنید که اتفاقی برا کسی نیوفته..
این صدای مرزبان عزیز ما بود✅
بگذریم از حرفای نامربوط یه عده از مردم که بد و بیراه نثار اینا میکردن که انگار اینا مرز برای باباشونه و بستن مرز رو!
مرد حسابی اگه اینا نبودن که الان باید به صدام میگفتی آق دایی😒
دیالوگ اخراجی ها 😅
آره کمی مدیریت ضعیف بود
مشکل بود
درد سر هم میوفتادیم
اما خدایی اینام نیتشون خیر بود..✅
ایرانو رد شدیم
خواستیم بریم سمت عراق🙋♂
اما دوباره صف
و مرز عراق بسته بود
گفتن یه ساعت دیگه باز میشه 😊
بین ایران و عراق معلق مونده بودیم 🇮🇷🇮🇶
البته چند نفر رد شده بودن از ما!
ما اما بین ایران و عراق ماندگار فعلا..
یه مداحی هست که میگه 👇😉
من بین ایران و عراقم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی 😄
مختار اومد گفت: بااااااز کنید دروازه راااا😁
باز کردن و رد شدیم تا رسیدیم گیت عراق..
#سفرنامهاربعین۲
▪️ @beytonabi_ir
🔸روایت روز دوم_۷
همراه جمع شدیم در آنسوی مرزها و رفتیم سراغ ون های عراقی تو گاراژ مرزی
مترجم ها شروع به کار کردن
آقای مهربخش 🌸
آقای صدقی 🌺
به هر شکل کرایه ون از مرز تا کاظمین رو از ۱۵ دینار آوردن تا ۱۲ دینار💪
موفقیت غرور آفرینی بود انگار 😉
بازم دمشون گرررم!
مسافر کم داشت ون حرکت نمیکرد! 🚎
آخرش مجبور شدیم کرایه دو سه نفر مونده رو تقسیم کنیم بین خودمون و پرداخت کنیم تا حرکت کنه..💳💰💎
یه کروکی پیچیده داشتیم از محل اسکان کاروان متأهل ها تو کاظمین که باید تماس میگرفتیم گالیور نقشه خان بیاد و رمز گشایی کنه برامون 😅😅
خلاصه رسیدیم کاظمین بامداد جمعه، روز دوم سفر..
#سفرنامهاربعین۲
▪️ @beytonabi_ir
۱۰🔸 روایت روز دوم_۸
من در میان جمع و دلم جای دیگریست..
تو ون کنار دوستان متأهل بودم که اتفاقا دمشون گرم مهمون نوازم بودن خیلی😍
حتی آقا جلیل به عنوان لیدر جمع( که از فرمانبرداری جمع هم کمی ناراضی بود و میگفت بیچاره آقا میثم چی میکشه تو مدیریت😄😄) به من پیشنهاد کاری داد بمان با ما و هر آنچه لشگر میثمیون قراره بده بهت من دو برابر میدم سه تا شونه تخم مرغم روش😅😅 ولی بمون سفرنامه مارو بنویس 😁
اما خب من این فصلو با اصحاب خراسانی۸ قرار داد بسته بودم 😜
تو ون هنوز نت ایران جواب میداد
آقا مهدی عاصم دمش گرم پیگیر ما بود پیام داد کی میرسید
بنده و دوقشلاقی بزرگوار👳♂🧔👱♂
راه افتادیم و نت پرید 😭
نیمه های شب به کاظمین
مشهد دو امام همام
حضرت جوادالائمه و باب الحوائج موسی بن جعفر علیهماالسلام رسیدیم
حیف اما کمی دیر..
کاروان از ما زودتر رسیده بود و عکس معروف دسته جمعی با پشت زمینه گ
دو گنبد طلای کاظمین رو بدون ما گرفته بودن☹️
چطور دلتون اومد 😭
زیارت اولم رفته بودن رفقا و روضه و اشک و آه..
یا باب الحوائج
یا موسی بن جعفر..
فردا میرسیم به اصحاب خراسانی و دیگه روایت از دل کاروان شروع میشه..😍🌺
و وداع با کاروان متأهل ها..
تا فردا..
#سفرنامهاربعین۲
▪️ @beytonabi_ir
امروز عکس سردار عزیز درست در قلب آمریکا که فرمان به شهادت رساندن او را صادر کردند، بر بلندای دستان رئیسی همچون پرچم اقتدار و عزت میدرخشد و با تمام قدرت میگوید که عاملان ترور را مجازات خواهیم کرد.
سلام بر سردار شهید ...
به یاد این جمله نورانی حضرت زینب (س) در حضور یزید در شام افتادیم :
«فَکِد کَیْدک وَاسْعَ سَعْیک و ناصِبْ جُهْدَک فوالله لا تمحُو ذکرنا و لا تُمیتُ وَحْیَنا»
«هر چه میتوانی نقشه بکش و تلاش کن و بکوش، به خدا سوگند یاد ما محو شدنی نیست و وحیِ ما را هم نمیتوانی از میان برداری».
🚩"هیأتبیتالنبیصلیاللهعلیهوآلهوسلم"🚩
🔸 #محفل_بسیجیان_و_رهروان_شهدا
______________________
▪️ @beytonabi_ir
🕌#سفرنامه_اربعین(۲)
✅قسمت چهارم
📝نویسنده:
🔰حجتالاسلام یعقوبی
🚩 #اربعین۱۴۴۴
🚩"هیأتبیتالنبیصلیاللهعلیهوآلهوسلم"🚩
🔸 #محفل_بسیجیان_و_رهروان_شهدا
______________________
▪️ @beytonabi_ir
🔸 روایت روز سوم_۱
حبیبیWiFi📳 موجود⁉️
نت موجود⁉️
من در حال یافتن اینترنت برای هماهنگی با آقا مهدی عاصم که بریم برسیم بهشون همراه کاروان بشیم ادامه راهو😊
اما نت ماکو 😏 پیدا نکردم 🤦♂
تا اینکه دیدم یه شماره عراقی افتاده رو گوشیم👍
با سیم ایرانی توکل بر خدا زنگ زدم بهش و خدا خواست و وصل شد و آقا مهدی بود 😎
هماهنگی کردیم و بعد از ساعتی دم حرم کاظمین قرار گذاشتیم و لحظه موعود فرا رسید 😢
وقتی به نشانه ای از کاروان هیأت رسیدیم حال اون بچه ای سر راهی رو داشتم که بعد از سالها به مراد دلش رسیده😁😁
فیلم هندی ای شد😉
ماه عسلی بر پا بود 😅
ناگهان احسان علیخانی با بالگرد اومد پایینو بغض ما ترکید 😭😜
در حال سلفی گرفتن بودیم و امیرمهدی هم پیش ما بود برا خداحافظی و دیدن آقا مهدی 😊
ماشین گرفتیم و راهی بغداد شدیم
منزل حسین آقا میزبانمون تو کاظمین🌺
وارد خونه که شدیم
استقبال وِلَرمی از ما شد😁
چرا حالا وِلَرم؟! گرم چرا نبود؟!👀
چون نصفشون خواب بودن و کمی هم خسته ی راه برگشت از #سامرا..
لذا از استقبال گرم خبری نبود..😊
بله سامرا رفته بودن عزیزان 🚌🚎🚌
بدون ما!
ما عقب مانده بودیم😔😔
الحمدلله دوستان به جای ما! زیارت خوبی هم داشتن و روضه و عشق و حالی وصف ناشدنی در سامرا! خانه امام زمان علیه السلام و حرم امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام..❤️
این زیارت اربعین رو از وجود مبارک امام حسن عسکری علیه السلام و روایت معروفشون داریم ❤️🏴
و به هر صورت تا آخر این سفر معنوی قسمت ما دو سه نفر نشد که سامرا مشرف بشیم
😔😔😔😔😔
#سفرنامهاربعین۲
▪️ @beytonabi_ir
🔸روایت روز سوم_۲
وقتی ما بعد از کلی ماجرا رسیدیم به کاروان رفقا،اولین جمله ی همه با دیدن ما این بود که
« بالآخره اومدین😂😂»
داستانی بود رفتن ما!
اصلا کربلا رفتن داستان نشه که حال نمیده😉
ناهار آوردن چه ناهاری 😋😋
ما که ناهار دوممون بود😎
یه ناهار با متأهل ها قبل رسیدن به اینجا زده بودیم 🍜🍲🥛
بعد ناهار دقایقی به حالت ریکاوری رفتم
😴😴
بیدار که شدم رفتم اتاق #فرماندهی😍
آقا میثم هم بیدار شده بودن و دیداری کردیم 🙋♂
مشغول کارای دانشگاه بودن 👨💻👨🏫👨🎓
زمزمه هایی به گوشم میخورد 👂
که قراره غروب یا بعد مغرب پیاده روی اربعین رو از کاظمین شروع کنیم
به امید خدا 🤲
بعد یکسال چشم انتظاری💔
🚶♂🚶♂🚩🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🏴🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
آره فکر کنم همین حدود پنجاه نفر بودیم 😉
نماز مغرب رسید و آقا سید با لهجه شیرین آذری☺️حاج آقا حسینی عزیز🌺
پدرخانم آقا جابر امام جماعت بودن..
بین نماز دقایقی از سختی های زیارت کربلای اون قدیما برامون گفتن تا خیلی ناله نکنیم از سختی راه ✅✅
بوی وداع میومد🙋♂
عَلَم کاروان کنار چوب پرده خونه برافراشته و مراسم عزاداری برپا شد🚩🚩🏴🚩🚩
میزبانهای عرب زبانمون هم اومدن نشستن پای محفل بیت النبی_ص👳♂👳♂👳♂🧔
و مداح شروع کرد..🎤
الحمدلله الذی خلق الحسین_ع
نور ازل حسین_ع
وَ سَلامٌ علی الحُسَین_ع..😭😭🏴❤️
بیشتر نوحه های مداح #عربی بود تا میزبانهامون هم که حالا میهمان جلسه هیأت ما شده بودن،خوب ارتباط بگیرن✅
انصافا هم با کهولت سن اما خوب سینه میزدن😍
مخصوصاً با این ذکر نورانی و طوفانی:
عباس یا ابالفضل 🚩🚩🚩🚩❤️😭
#سفرنامهاربعین۲
▪️ @beytonabi_ir
🔸روایت روز سوم_۳
مراسم تموم شد
♻️اما فرق پایان این مراسم با شبای هیأت این بود که تازه آغاز نوکری بود..
آماده شدیم برای حرکت در #بهشتمشّایة..🚩
قبل از حرکت
شاهد صحنهی شیرینی بودیم😍😍
میزبانها نشسته بودن و به رسم همیشگی بیت النبی_ص تو این ایام، با اهدای هدایایی تقدیر کوچکی از میزبان انجام شد✅
سوهان قم و هدیه ای..🎁
تشکر لسانی مفصلی هم از طرف آقا میثم انجام شد
به زبان فارسی
و محمد آقای زَیّادی که از پدر اهل عراق هستن و از بچه های فعال هیأت هستن، نقش بسیار مهمی ایفا میکردن
تقدیر و تشکرهای هیأت رو با زبان عربی و لهجه اصیل عراقی تقدیم میکردن 😍😁🌺
احسنت ✅
کار خیلی شیک و تمیز بود🌸
انصافاً میزبان ها هم سنگ تموم گذاشته بودن 🌺
بالاخص در پپسی😅😅😅
إحْسین از جوونای گل عراقی که میزبان بودن خیلی با مرام😁
تا جایی که تو پیاده روی که بودیم بارها با آقای عسگری تماس تصویری میگرفت اما چون زبون همو نمیفهمیدن با زبان اشاره 🤷♂🙆♂🙋♂🙅♂💁♂ با هم حرف میزدن و همش دنبال جناب چلنگر همون مترجم آقای زَیّادی میگشتن
😅😅😅
تقدیر و تشکر شد!
و عکس یادگاری های دسته جمعی و دو به دو و سه به سه گرفته شد 😁😁📸🎥🖼
دقایقی بعد اتفاق باحالی افتاد 😂..
#سفرنامهاربعین۲
▪️ @beytonabi_ir