eitaa logo
موسسه بیت النور کرج
187 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
661 ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻اجرای تعزیه توسط گروه فرهنگی هنری #شبگرد از استان البرز #تاسوعای_حسینی 🏴 @beytonoor
هدایت شده از KHAMENEI.IR
▪️ذکر مصیبت حضرت ام‌البنین مادر گرامی حضرت اباالفضل العباس علیهم‌السلام ☝️قربان شهامت این زن! 🔻حضرت آیت‌الله خامنه‌ای؛ شب تاسوعای سال ۱۳۹۴ هـ.ق مصادف با ۱۳۵۲/۱۱/۱۲ در مسجد کرامت مشهد مقدس: ▪️معروف است که مادر اباالفضل یعنی امّ‌البنین -مادرِ پسران؛ چهار برادرند، اباالفضل است و سه برادر کوچک‌تر از خودش- بعد از آنکه چهار پسر را یکجا از دست داد -قربان شهامت این زن! قربان بزرگواری این زن- خیال میکنید بنا کرد شیون و ناله کردن، بنا کرد دشمن را بر خود جری کردن، ابدا! گریه میکرد امّا گریه‌‌ی او خون از در و دیوار میباراند. ▫️دست بچّه‌ی کوچک اباالفضل را که عبیدالله‌‌‌بن ‌العبّاس است میگرفت و می‌آورد در قبرستان بقیع -حالا قبرستان بقیع کجا، کربلا کجا؛ بچّه‌هایش در کربلا افتادند و دفن شدند، امّا او دنبال یک شعار تبلیغاتی است، کاری ندارد که کجا افتادند- چهار صورت قبر درست میکرد، می‌نشست بالای سر اینها، بعد بنا میکرد حرف زدن؛ ببینید شعرهایی که میخواند چه بود: ▪️میگفت ای کسی که دیدی عبّاس مرا، اباالفضل مرا که در روز عاشورا در مقابل لشکریان دشمن و انبوه دشمنان شمشیر در دست داشت و حمله میکرد، یک خبری من شنیده‌ام، نمیدانم که آیا این خبر راست است یا نه -مادر دارد میگوید- نمیدانم این خبر درست است یا درست نیست؛ من شنیدم که در روز عاشورا بر سر فرزندم اباالفضل عمودی از آهن نواختند. تعجّب میکنم از شجاعت فرزندم که چطور ممکن است او اجازه بدهد به دشمنش که عمودی از آهن را بر سر او بزنند! پس احتمال دیگری میدهم: لو کان سیفک فی یدیک لما دنی منک احد؛ پسرم! یقیناً اگر شمشیر در دست داشتی، کسی جرئت نمیکرد به تو نزدیک بشود؛ پس این که بر سرت عمود آهن زده‌اند، معلوم است قبلاً دستهای تو را قطع کرده‌اند. لا حول ‌و لا‌ قوّة ‌الّا بالله‌‌ ‌العلیّ ‌العظیم. 🔰این سخنان، بخشی از گفتارهای تحلیلی رهبر انقلاب اسلامی است که در کتاب "دو امام مجاهد" توسط انتشارات انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است. ▫️دریافت صوت و نماهنگ این گفتار👇 http://farsi.khamenei.ir/video-content?id=43423 ▫️دریافت کتاب دو امام مجاهد👇 http://book-khamenei.ir/index.aspx?&fkeyid=&siteid=1&pageid=208&description=514611
#کتاب_صوتی #ناگقته_هایی_از_حقایق_عاشورا اثر آیت الله #سید_علی_حسینی_میلانی در ۱۶ قسمت ◾️ @beytonoor
part12nagoft.mp3
16.13M
📗کتاب صوتی/سخنرانی آیت الله سید علی حسینی میلانی 2⃣1⃣مباحث قسمت دوازدهم : 🔹ادامه فصل سوم : " نقش اهل کوفه در شهادت سیدالشهداء (ع)" برنامه های ابن زیاد در شهر کوفه: ۱-تهدید ۲-شایعه پراکنی ۳-عزل و نصب قبایل ۴-ارسال جاسوس ۵-نظارت شدید ۶-قتل و کشتار (شهادت میثم تمار، عبیدالله بن عمرو بن عزیز کندی، عبیداللّه بن حارث بن نوفل هَمْدانی، عبدالأعلی بن یزید کلبی علیمی، عبّاس بن جعده جدلی، عمارة بن صلخب ازدي) ۷-زندانی کردن شیعیان 🔹نگاهی به شخصیت سلیمان بن صرد از دیدگاه اهل سنّت 🏴 @beytonoor
⬛️ امشب در کربلا چه خبر است؟ 🔸فلما وصل الكتاب إلي عمربن سعد، أمر مناديه فنادي: وقتي كه نامه ي ابن زياد به عمر بن سعد رسيد، جارچي خود را فرمان داد تا بانگ زند: إنا قد أجلنا حسينا و أصحابه يومهم و ليلتهم، فشق ذلك علي الحسين عليه السلام و علي أصحابه، فقام الحسين عليه السلام في أصحابه خطيبا، فقال: ما حسين و يارانش را امروز و امشبشان، مهلت داديم. اين سخن بر حسين عليه السلام و يارانش گران آمد، حسين عليه السلام برخاست و در ميان يارانش، سخناني ايراد كرد و گفت: 🔸اللهم إني لاأعرف أهل بيت أبر و لاأزكي و لاأطهر من أهل بيتي، و لاأصحابا هم خير من أصحابي. و قد نزل بي ما قد ترون و أنتم في حل من بيعتي، ليست لي في أعناقكم بيعة و لا لي عليكم ذمة و هذا الليل قد غشيكم فاتخذه جملا و تفرقوا في سواده، فإن القوم إنما يطلبونني و لو ظفروا بي لذهلوا عن طلب غيري. بار پروردگارا من خانداني نيكوكارتر، پاك تر و بي رياتر از خاندانم و ياراني نيك تر از يارانم، نمي شناسم. شما مي‌بينيد كه بر من چه آمده است. اينك از قيد بيعت من آزاديد مرا بر گردن شما، بيعتي و شما را بر من پيماني نيست و اكنون، شب شما را در برگرفته است از خلوت آن بهره گيريد و در سياهي شب پراكنده شويد كه اين گروه، تنها مرا مي‌جويند و اگر بر من چيره گردند از جستجوي ديگران دست بر مي‌دارند. 🔹فقام إليه عبدالله بن مسلم بن عقيل بن أبي طالب، فقال: «عبدالله پسر مسلم بن عقيل» برخاست و گفت: يابن رسول الله ماذا يقول لنا الناس إن خذلنا شيخنا و كبيرنا و سيدنا و ابن سيد الأعمام و أبن نبينا سيدالأنبياء، لم نضرب معه بسيف و لم تقاتل معه برمح!؟ لا والله أو نرد موردك و تجعل أنفسنا دون نفسك و دماءنا دون دمك، فإذا نحن فعلنا ذلك فقد قضينا ما علينا و خرجنا مما لزمنا. يابن رسول الله، ما اگر پير، بزرگ، سرور خويش، پسر عموي بزرگ خود و فرزند پيامبرمان، آن سرآمد [ صفحه ۱۴۰] پيامبران را تنها بگذاريم و در كنارش شمشيري نزنيم و به همراهش، با نيزه اي نجنگيم مردم به ما چه خواهند گفت؟ نه، به خدا ما تو را تنها نمي گذاريم تا در سرانجام تو درآييم و جان و خون خود را فداي جان و خود تو سازيم هرگاه كه چنين كرديم، آن گاه است كه رسالت خود را انجام داده و از پيماني كه برماست، سرفراز بيرون آمده ايم. 🔹و قام إليه رجل يقال له زهير بن القين البجلي، فقال: يابن رسول الله وددت أني قتلت ثم نشرت، ثم قتلت، ثم نشرت، ثم قتلت ثم نشرت فيك و في الذين معك مأة قتلة و أن الله دفع بي عنكم أهل البيت. مردي كه به او «زهير بن قين بجلي» گفته مي‌شد، به پا خاست و گفت: اي پسر رسول خدا! دوست داشتم در راه تو و آنان كه با تواند كشته مي‌شدم، سپس زنده مي‌شدم و باز كشته مي‌شدم و دوباره زنده مي‌شدم و كشته مي‌شدم و صدبار كشته مي‌شدم تا خدا به وسيله ي من از شما، اهل بيت، دفاع مي‌كرد. 🔹فقال: له و لأصحابه: جزيتم خيرا. ثم أن الحسين عليه السلام أمر بحقيرة فحفرت حول عسكره شبه الخندق، و أمر فحشيت حطبا و أرسل علينا إبنه في ثلاثين فارسا و عشين راجلا ليسقوا الماء و هم علي وجل شديد. امام حسين عليه السلام به او و يارانش گفت: خدا شما را پاداش نيك دهاد! امام حسين عليه السلام، سپس امر فرمود، كندك كوچكي شبيه خندق، در گرد سپاهش بكنند و آن را از هيزم پر كنند. و پسرش، علي را با سي سواره و بيست پياده - كه سخت، بيمناك بودند - فرستاد تا آب بياورند. 🔸و أنشأ الحسين عليه السلام يقول: در آن حال، امام حسين عليه السلام اين اشعار را ترنم مي‌كرد: يا دهر أف لك من خليل كم لك في الإشراق و الأصيل من طالب و صاحب قتيل و الدهر لايفنع بالبديل و أنما الأمر إلي الجليل و كل حي سالك سبيلي - اف بر تو اي روزگار، اي يار بي وفا! چه بسيار خواهان و دوستدارانت را، شب و روز مي‌كشي و هرگز به اين خون خواري پايان نمي دهي. - كارها همگي، تنها به دست خدا است. هر زنده اي، چون من، به سوي مرگ مي‌رود. ثم قال لأصحابه: قوموا فاشربوا الماء يكن آخر زادكم و توضوءوا و اغتسلوا و اغسلوا ثيابكم لتكون أكفانكم.... امام حسين عليه السلام سپس به يارانش گفت: برخيزيد و از اين آب (آبي كه در آن شب، برخي از ياران به فرماندهي علي اكبر از فرات آورده بودند) بخوريد تا آخرين توشه و بهره ي شما از اين جهان باشد و وضو سازيد و غسل كنيد و لباس هايتان را بشوييد كه كفن‌هاي شما خواهد بود. 📝مقتل الحسين عليه السلام به روايت شيخ صدوق (قدس سره) 🏴 @beytonoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌍اوقات شرعی #سه_شنبه 19 شهریور ماه 98 🌞اذان صبح : 05:17:38 🌝اذان ظهر : 13:01:28 🌖اذان مغرب: 19:38:04 طلوع آفتاب: 06:43:07 🌑غروب آفتاب: 19:19:50 🌓نیمه شب شرعی: 00:18:44 🏴 @beytonoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 🏴🏴🏴🏴 الهی به حسین😭 ...ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان مثل تیری که رها می شود از دست کمان خسته از ماندن و آماده رفتن شده بود بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود مست می آمد و رخساره برافروخته بود روح او از همه دل کنده ، به او دل بسته بر تنش دست یدالله حمایل بسته بی خود از خود ، به خدا با دل و جان می آمد زیر شمشیر غمش رقص کنان می آمد یاعلی گفت که بر پا بکند محشر را آمده باز هم از جا بکند خیبر را آمد، آمد به تماشا بکشد دیدن را معنی جمله در پوست نگنجیدن را بی امان دور خدا مرد جوان می چرخید زیرپایش همه کون و مکان می چرخید بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد رفت از میسره از میمنه بیرون آمد آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه گفت:لاحول ولاقوه الابالله مست از کام پدر، زاده لیلا ، مجنون به تماشای جنونش همه دنیا مجنون آه در مثنوی ام آینه حیرت زده است بیت در بیت خدا واژه به وجد آمده است رفتی از خویش ، که از خویش به وحدت برسی پسرم! چند قدم مانده به بعثت برسی نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد به تماشای نبرد تو خداوند آمد با همان حکم که قرآن خدا جان من است آیه در آیه رجزهای تو قرآن من است ناگهان گرد و غبار خطر آرام نشست دیدمت خرم و خندان قدح باده به دست آه آیینه در آیینه عجب تصویری داری از دست خودت جام بلا می گیری زخم ها با تو چه کردند ؟جوان تر شده ای به خدا بیش تر از پیش پیمبر شده ای پدرت آمده در سینه تلاطم دارد از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد غرق خون هستی و برخواسته آه از بابا آه ، لب واکن و انگور بخواه از بابا گوش کن خواهرم از سمت حرم می آید با فغان پسرم وا پسرم می آید باز هم عطر گل یاس به گیسو داری ولی اینبارچرا دست به پهلو داری؟! کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است یاس در یاس مگر مادر من برگشته است؟! مثل آیینهء در خاک مکدر شده ای چشم من تار شده ؟ یا تو مکرر شده ای؟! من تو را در همه کرب و بلا می بینم هر کجا می نگرم جسم تو را می بینم ارباْ اربا شده چون برگ خزان می ریزی کاش می شد که تو با معجزه ای برخیزی مانده ام خیره به جسمت که چه راهی دارم باید انگار تو را بین عبا بگذارم باید انگار تو را بین عبایم ببرم تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم... 🏴 @beytonoor