#امام_حسین
#مناجات
با جان و دل غم تو خریدار میشوم
ابرو گره مزن که گرفتار میشوم
زخم زبان و طعنه شنیدن بجای خود
لازم شود به عشق تو بر دار میشوم
جز تو کسی برای گدایت نمانده است
من را بخر، اگر نخری خوار میشوم
لطف مکررت شده حق مسلّمم
تقصیر لطف توست طلبکار میشوم
فریاد می زنم : " کس و کارم فقط تویی"
ردّم نکن که بی کس و بی کار میشوم
دردم فراقتان و دوا کربلایتان
از دوری ضریح تو بیمار میشوم
تو از یمین عرش دعاگوی زائری
من خاکبوس تک تک زوار میشوم
امسال هم به درد فراق حرم گذشت
چشم انتظار لحظه ی دیدار میشوم
دنیا که جای خود به خدا بعد مرگ هم
دلتنگ روضه های علمدار میشوم
دشمن به فکر غارت پیراهن من است
بعد از تو صید نیزه ی اغیار میشوم
✍🏻 مرضیه نعیم امینی
@beytute
#حضرت_ابوالفضل
وقت آنست که این بار قلم بردارم
محتوایی ز ادب ،لطف و کرم بردارم
بانگ شادی زده و دست ز غم بردارم
پرده از آتش سوزانِ دلم بردارم
مژده بر مهر دهم، ماه به دنیا آمد
باب حاجات زمین ، حضرت سقا آمد
در کمالات ادب ،روحِ حیا عباس است
صاحب غیرت و معنای وفا عباس است
قمر هاشمیان ،صدق وصفا عباس است
قبله ارباب بود، قبله نما عباس است
تا که لبریز شود چشمه جان از احساس
بنویسید کمالات بخوانید عباس
سنگ خارا که به دستان تو گوهر باشد
هر غلامی به درت آمده سرور باشد
چشم از لطف و عنایات شما تر باشد
کیست در اوج ادب با تو برابر باشد؟!
عطر، چون عطر گل یاس نباشد هرگز
یاوری مثل تو عباس نباشد هرگز
خیل مردم همگی بر سر کویت سائل
چشم حاتم شده بر دست رئوفت مایل
هر تلاشی به در غیر، بود بی حاصل
که تو حامی و عمیدی و تویی بوفاضل
در مَدارج نرود از تو کسی بالا تر
هر چه گشتیم ندیدیم کسی آقاتر
در شب تار فقط چاره غم مهتاب است
طاق ابروی قمر جلوه گه محراب است
بی سبب نیست اگر ،محترم ارباب است
مثل عباسِ برادر نَبُود، نایاب است
خنده ای کرد غم از چهره ی آقا پر زد
ذره از خاک به آفاق و ثریا پر زد
✍🏻 معین بازوند
@beytute
#امام_حسین
#مناجات
ای ذکر نام تو نمک روضه ها حسین
شکر خدا که با تو شدم آشنا حسین
سر درب خانه تو نوشتند از ازل
آقا شد هر کسی که شد اینجا گدا حسین
آلوده تر زمن نبود بر درت ولی
آقاتری از اینکه برانی مرا حسین
لطفی که که کرده ای پدر ومادرم نکرد
ای مهربانترین کسم ای با وفا حسین
زهرا اجازه داد که من نوکرت شدم
ورنه عزیز من، تو کجا من کجا حسین
گریه کن توام،بدم، اما شنیده ام
زهرا کند به گریه کنانت دعا حسین
فردا که هیچ کس به کسی نیست ،مادرت
خود میکند گریه کنت را سوا حسین
آقا تو را به دست جدای برادرت
دستم مکن زدامن لطفت جدا حسین
یک عمر من به روضه تو آمدم، تو هم
یک دم به شام اول قبرم بیا حسین
زینب چو دید راس تو را روی نیزه ها
از سوز سینه ناله زد و گفت یاحسین
موی تو بی وضو نزده شانه مادرم
کی راس تو زده به روی نیزه ها حسین
خاکم به سر بگو زچه خاکستری شدی
دیشب مگر که بوده سرت در کجا حسین
✍🏻 عبدالحسین میرزایی
@beytute