eitaa logo
| بِیْتوته - شعر |
4 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
اینجا شعرهای کانال اصلی رو بـــــــه صـــــــورت کـــــامـــــل بـارگــذاری خــواهـــیـم کـــــرد • • • کانال‌اصلی @beytute
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ • اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ • @beytute
✅ جهت دسترسی راحت‌تر به موضوع مدنظر، از گزینه های زیر استفاده نمایید @beytute
ای که بر دامان مهرت ماه را می پروری آسمان را زیر دین چشم هایت می بری درمقاماتت همین بس انتخاب حیدری تو همان روح زلال از چشمه سار کوثری بعد زهرا بعد زینب از همه زن ها سری ای تمام مادران قربان تو نا مادری خاک پایت سجده گاه نه فلک روی زمین جای پینه آسمان خورشید دارد بر جبین بعد زهرا این قبیله مادری خواهد چنین تا بنی الزهرا تو را خوانند یا ام البنین زن ولیکن هیبتت مرد آفرین روزگار رشته های چادرت جود کرم را آبشار در کلاس درس حجب تو حیا زانو زده قطره لطف تو بر بحر کرم پهلو زده شب زلبخندت ستاره بر سر گیسو زده زیر سایه سار پلکت مهر و مه سوسو زده گرشرف با عزت و لطف و وفا گردد عجین عشق معنا می شود با واژه ام البنبن ردپایت عشق را تا بیت حق تحریر کرد چشمهایت آیه های حجب را تفسیر کرد اشک ها را دستهای گرم تو تبخیر کرد تو چه کردی که خدا کار تو را تقدیر کرد نو عروسی که پی بخت سپیدت امدی پیش پای بچه های فاطمه زانو زده گفتی ای مردم کجا آیینه زهرا شوم آمدم خاک انسیه الحرا شوم آمدم تا که کنیز زینب کبری شوم قطره ای امیدوارم وصل بر دریا شوم اهل این خانه همه شمعند و من پروانه ام وقت احرام است من حاجیه ی این خانه ام گرچه با تو باز خانه صاحب غمخوار شد گرچه قلبت از محبت نورگشت و نار شد خاطرات فاطمه با نام تو تکرار شد یاد گل احوال بلبل های خانه زار شد شد تمام خواهش تو از امیر المومنین فاطمه نه بعد از این بر من بگو ام البنین باز می ماند دهان از مهر این نا مادری شیر را با شیره عشق و وفا می پروری مثل هدیه پیش کش بر طفل زهرا می بری عرضه می داری قبولش کن برای نو کری مادر هرگز ندیدم بگذرد از طفل خود مثل تو نا مادری نه مادری پیدا نشد آن هم آن طفلی که چشمش قبله گاه انبیاست از همان میلاد دستش بوسه گاه مرتضاست چهره او والقمر چشمان او شمس و ضحاست گر بگویم لم یلدیولد شبیه او رواست دُر در آغوش صدف آری چو گوهر می شود دامن ام البنین عباس پرور می شود تو ندیدی کربلا از راه تو پا بر نداشت داغ لبهای خودش را بر دل دریا گذاشت علقمه یک مشک از عشق و وفا بر دوش داشت چون نگهبان جان خود را بر سر مشکش گماشت گفت با خود جان مشک و جان طفلان حرم هر چه تیر آید به جان خسته خود می خرم دستهایش رفت اما کم نشد از آن شتاب می شنید از دور آه از خیمه های اضطراب با امیدی خویش را انداخت روی مشک آب ناگهان روی سرش شد اسمان گویا خراب تیر بر مشکش زدند و مثل مشک از تاب رفت ایستادو قطره قطره پیکر او آب رفت انقدر روی زمین شد پیکر او چاک چاک ماند از آن کوه گویا گرد و خاکی روی خاک داشت تنها یک نفس درجان خود آن نفس پاک گفت با ان یک نفس هم یا اخا ادرک اخاک نه فقط عباس از شرمندگی بی تاب شد از خجالت مادرش ام البنین هم آب شد ✍🏻 موسی علیمرادی @beytute
کن گسیل از پی این صيد، سپاهی گاهی سدِّ معبر بنما بر سر راهی گاهی من به ایوان طلای تو محک خواهم زد زرگری نیست کند کفتر چاهی گاهی در مناجات تو من نیز قد افراشته‌ام می دمد بر لبه ي چاه گیاهی گاهی با همه روسیهی زینت رخسار توام می‌شود خوبی رخ، خال سیاهی گاهی وعده ي وصل تو مي‌پرورم اندر سر خويش مي‌گذارم به سر خويش كلاهي گاهي دائم آن نیست که سر را بزند بهر گناه سر زند شه به گدا روی گناهی گاهی من به ابروي كجت سخت پناهنده شدم مي‌شود تيغ ِ كجي نيز ، پناهي گاهي آهِ من رفت نجف تا که طواف تو کند گردبادی شود از شوق تو آهی گاهی در محیطی که کنی سجده به خود زاعجازت بال جبریل بدک نیست به زیر اندازت ✍🏻 محمد سهرابی @beytute
با جان و دل غم تو خریدار می‌شوم ابرو گره مزن که گرفتار می‌شوم زخم زبان و طعنه شنیدن بجای خود لازم شود به عشق تو بر دار می‌شوم جز تو کسی برای گدایت نمانده است من را بخر، اگر نخری خوار می‌شوم لطف مکررت شده حق مسلّمم تقصیر لطف توست طلبکار می‌شوم فریاد می زنم : " کس و کارم فقط تویی" ردّم نکن که بی کس و بی کار می‌شوم دردم فراقتان و دوا کربلایتان از دوری ضریح تو بیمار می‌شوم تو از یمین عرش دعاگوی زائری من خاکبوس تک تک زوار می‌شوم امسال هم به درد فراق حرم گذشت چشم انتظار لحظه ی دیدار می‌شوم دنیا که جای خود به خدا بعد مرگ هم دلتنگ روضه های علمدار می‌شوم دشمن به فکر غارت پیراهن من است بعد از تو صید نیزه ی اغیار می‌شوم ✍🏻 مرضیه نعیم امینی @beytute
وقت آنست که این بار قلم بردارم محتوایی ز ادب ،لطف و کرم بردارم بانگ شادی زده و دست ز غم بردارم پرده از آتش سوزانِ دلم بردارم مژده بر مهر دهم، ماه به دنیا آمد باب حاجات زمین ، حضرت سقا آمد در کمالات ادب ،روحِ حیا عباس است صاحب غیرت و معنای وفا عباس است قمر هاشمیان ،صدق وصفا عباس است قبله ارباب بود، قبله نما عباس است تا که لبریز شود چشمه جان از احساس بنویسید کمالات بخوانید عباس سنگ خارا که به دستان تو گوهر باشد هر غلامی به درت آمده سرور باشد چشم از لطف و عنایات شما تر باشد کیست در اوج ادب با تو برابر باشد؟! عطر، چون عطر گل یاس نباشد هرگز یاوری مثل تو عباس نباشد هرگز خیل مردم همگی بر سر کویت سائل چشم حاتم شده بر دست رئوفت مایل هر تلاشی به در غیر، بود بی حاصل که تو حامی و عمیدی و تویی بوفاضل در مَدارج نرود از تو کسی بالا تر هر چه گشتیم ندیدیم کسی آقاتر در شب تار فقط چاره غم مهتاب است طاق ابروی قمر جلوه گه محراب است بی سبب نیست اگر ،محترم ارباب است مثل عباسِ برادر نَبُود، نایاب است خنده ای کرد غم از چهره ی آقا پر زد ذره از خاک به آفاق و ثریا پر زد ✍🏻 معین بازوند @beytute
ای ذکر نام تو نمک روضه ها حسین شکر خدا که با تو شدم آشنا حسین سر درب خانه تو نوشتند از ازل آقا شد هر کسی که شد اینجا گدا حسین آلوده تر زمن نبود بر درت ولی آقاتری از اینکه برانی مرا حسین لطفی که که کرده ای پدر ومادرم نکرد ای مهربانترین کسم ای با وفا حسین زهرا اجازه داد که من نوکرت شدم ورنه عزیز من، تو کجا من کجا حسین گریه کن توام،بدم، اما شنیده ام زهرا کند به گریه کنانت دعا حسین فردا که هیچ کس به کسی نیست ،مادرت خود میکند گریه کنت را سوا حسین آقا تو را به دست جدای برادرت دستم مکن زدامن لطفت جدا حسین یک عمر من به روضه تو آمدم، تو هم یک دم به شام اول قبرم بیا حسین زینب چو دید راس تو را روی نیزه ها از سوز سینه ناله زد و گفت یاحسین موی تو بی وضو نزده شانه مادرم کی راس تو زده به روی نیزه ها حسین خاکم به سر بگو زچه خاکستری شدی دیشب مگر که بوده سرت در کجا حسین ✍🏻 عبدالحسین میرزایی @beytute