درد داره وقتی به چشم بی حس شدن خودتو هر روز میبینی ولی کاری ازت دستت برنمیاد؛

+چشمات خسته است _قلبمو ندیدی. +آره نعنا، توقلبمی!چیزی که هیچکس نیست:)

هیچ وقت آدم ساکتی نبودم! اما حرفها.چشمها.تمسخرها.استرس و اضطراب از قضاوت شدن‌ها.دستها.ترحم‌ها.تک به تک رفتارها بهم ثابت کردند که سکوت همیشه بهترین راه حل بوده و هست و خواهد بود..

تاریکی بکآم.

همسایه ها ب دلایلی فعلا دسترسی ها رو بستم فور نمیدم معذرت

زخم ها خوب میشن ولی جاشون تا ابد درد میکنه ولی هیچ وقت کامل از بین نمیرن. هیچ وقت مثل روز اول نمیشن!

من عاشق معده م هستم؛ شاید بپرسید چرا؟ چون بنده خدا مثل خودم یهو تصمیم میگیره ، مثلا یهو تصمیم میگیره مستقل شه و منو تو اوج خواب با درد بیدار کنه ، یا مثلا در استرس هام همراهم باشه و یهو شروع کنه به سوختن

تاریکی بکآم.