مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس به مناسبت سالروز عملیات خیبر اقدام به انتشار صوتی از شهید سردار مهدی باکری فرمانده لشکر 31 عاشورا کرده که در حین عملیات خیبر و در تاریخ دهم فروردین سال 1363 در میان نیروهای این لشکر سخنرانی کرده است.
در این صوت شهید باکری با زبان آذری بر صبر و استقامت برابر دشمن برای رسیدن به نصرت الهی تأکید داشته است.
🌼امروز چند بار نزدیک بود شهید شویم، اما حیف...
✍ شهید حسین پورجعفری، رئیسدفتر و همراه همیشگی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی میگفت: روزی در منطقهای در سوریه، حاجی خواست با دوربین دید بزند. خیلی محل خطرناکی بود. من بلوکی را که سوراخی داشت، بلند کردم که بالای دیوار بگذارم تا برای دوربین استتار باشد.
همین که بلوک را بالا گذاشتم، تکتیرانداز بلوک را طوری زد که تکهتکه شد و روی سروصورت ما ریخت. حاجی کمی فاصله گرفت. دوباره خواست با دوربین اطراف را دید بزند که اینبار گلولهای کنار گوشش روی دیوار نشست. خلاصه شناسایی بهخیر گذشت. بعد از شناسایی برای تجدید وضو داخل خانهای شدیم.
احساس کردم اوضاع اصلاً مناسب نیست؛ به اصرار زیاد حاجی را سوار ماشین کردیم و راه افتادیم. هنوز زیاد دور نشده بودیم که همان خانه منفجر شد و حدود 17 نفر به شهادت رسیدند. بعد از این اتفاق حاجی به من گفت: «حسین! امروز چند بار نزدیک بود شهید شویم، اما حیف ...».
📚 برگرفته از کتاب «اخلاق و معنویت در مکتب شهید سلیمانی»
آن که نامش کرده عالم را مسخر ، زینب است
آن که وصفش می رباید هوش از سر، زینب است
مادرش آموزگار مکتب شرم و حیاست
فارغ التحصیل دانشگاه مادر، زینب است
گر علی بن ابی طالب بود معیار صبر
آن که صبرش با علی گردد برابر، زینب است
وفات حضرت زینب را تسلیت عرض می کنیم
🔰زندگي نامه شهيد
🌹 مهدي قاسم پوررضائي
✅وي در خانواده اي مذهبي در سال1348 چشم به جهان گشود . رابطه وي بسيار صميمي بود و با دوستانش به خوبي رفتار مي كرد .وضع درسي وي بسيار خوب بود و علاوه بر تحصيل در كار كشاورزي و دامپروري به پدر و مادر خود كمك مي كرد و در کارگاه جوشكاري نیز مشغول بود .
✅ وي با تمام جديت امر به معروف و نهي از منكر مي نمود و با رفتار غير منطقي و خلاف افراد و عقايد انحرافي آنها شديدا مبارزه مي كرد هنگام عصبانيت سعه صدر داشت و خشم خود را فرو مي برد با قرآن انس و علاقه عجيبي داشت و زياد قرآن مي خواند . وي به نماز جماعت و حضور در مسجد نیزعلاقه شديدي داشت .
✅ او مسئله جنگ را ، جنگ حق و باطل مي دانست و دفاع از ميهن اسلامي را از اهم واجبات .وقتي برادرش مجروح گرديد او مي گفت من بايد به جبهه بروم و اسلحه برادرم را بر دوش بگيرم و انتقام او را از دشمنان بگيرم .
✅ مهدي اولين بار در سن 16 سالگي به جبهه اعزام شد و در اولين اعزام در عمليات والفجر 8 در منطقه فاو مورد اصابت تير مستقيم از ناحيه قفسه سينه قرار گرفت و به شهادت رسيد و پيكر پاكش در گلزار شهداي ارسك به خاك سپرده شد .
🔰خاطره اي به نقل از مادر شهيد
وقتي برادرش علي اكبر مجروح شده بود ، مهدي گريه مي كرد و مي گفت مي خواهم به جبهه بروم و سنگرش را پر نمايم و شهادت را از درگه حق بخواهم . پيش من مي آمد و مي گفت به بابا بگوييد رضايت بدهند كه به جبهه بروم .
پدرش مي گفت تا 16 سالش نشود اجازه نمي دهم و وقتي كه پدرش رضايت داد او از شوق گريه مي كرد . از همه خداحافظي كرد و مي گفت مي خواهم به جبهه بروم . به او گفتم (بعد از 45روز آموزش ) به جبهه نرو . مهدي گفت من مال بيت المال در شكم دارم بايد بروم و هضم نمايم . مي گفت اگر شهيد شدم گريه نكنيد و هيچ دغدغه اي نداشته باشيد شايد قسمت شود و شهادت نصيبم گردد .
📃 وصيتنامه :
ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
من آن شهيد به خون غرقه در اين خاكم لباس جبهه كفن شدبه جسم صد چاكم
از آن زمان كه شدم من شهيد راه خدا. بدان كه من در صف كروبيان افلاكم
❇️ با درود فراوان به يگانه منجي عالم بشريت و نايب بر حقش روح الله الموسوي الخميني و با سلام بر شهيدان راه آزادي كه با خون خود درخت تنومند اسلام را آبياري كرده اند و با سلام خدمت شما پدر و مادر عزيزم كه چندين سال مرا با رنج و سختي و مشقت بزرگ كرديد و به من اين اجازه را داديد كه پاي در صحنه پاسداري از دين وناموس و وطن بگذارم . به شما مي گويم كه بايد به جان امام دعا كرد كه ما را از چنگال استعمار نجات بخشيد .
✅ پدر و مادر عزيزم در شهادت من گريه نكنيد زيرا اگر گريه كرديد دشمنان اسلام شاد مي شوند . شما بايد به تمام فرزند از دست دادگان روحيه بدهيد .
✅ مادر جان انشاءالله شيري كه به من داديد برايم حلال كني . برادرانم اگر شما از من بدي ديديد مرا عفو كنيد از شما مي خواهم كه براي اسلام قدم برداريد مساجد را ترك نكنيد و شب ها در بسيج نگهباني بدهيد كه يك ساعت نگهباني بهتر از هفتاد سال عبادت است .
✅ خواهران عزيزم حجاب اسلامي را رعايت كنيد و از شما مي خواهم كه نگذاريد اين مفسدان از خدا بي خبر دستشان به جنازه ام برسد . از كليه برادران التماس دعا دارم و از همكلاسيهايم مي خواهم كه در سنگر علم و دانش راه شهيدان را ادامه دهند و از دبيران گراميم مي خواهم كه مرا به بزرگواري خودشان ببخشند و جنازه ام را در كنار شهيدان به خاك بسپارند .
(امام را دعا كنيد )
«والسلام »
🌸شادی روح مطهر این شهید و کلیه شهدای اسلام صلوات🌸
هدایت شده از اخبار رهبر انقلاب
✍رهبر معظم انقلاب:
اگر ملت بر چيزى مصمم شد و پاى آن حرف ايستاد، هيچ قدرتى در دنيا قادر نيست كه بر اين ارادهى متحد ملى فائق آيد.
۱۳۸۵/۹/۲۲
💠 @akhbar_rahbar
ایران» در سالگرد شهادت حمید باکری برای اولین بار دست نوشته شهید مهدی باکری درباره حضور برادرش در دفاع مقدس را منتشر میکند
موقعیت حمید
صبحگاه 25 اسفند 1363 در کنار جاده بصره - العماره نیروهای باقیمانده گردان امام حسین(ع) لشکر 31 عاشورا همچنان مقاومت میکردند. پس از دقایقی اصغر قصاب عبداللهی، فرمانده گردان به شهادت میرسد، علی تجلایی فرمانده ارشد سپاه که به صورت نیروی آزاد در رزم حاضر بود، در جواب مهدی باکری که احوال فرمانده گردان را میپرسد، میگوید: آقا مهدی! اصغر رفت «موقعیت حمید» و چنین بود که تا شامگاه آن روز «علی تجلایی» و«مهدی باکری» نیز برای همیشه به «موقعیت حمید» رفتند و پیکرشان هیچگاه به خانه برنگشت!
روزنامه ایران برای اولین بار دست نوشته شهید مهدی باکری درباره حضور حمید باکری در جبهه های دفاع مقدس را که پس از شهادت حمید نگاشته شده منتشر میکند.
حضور دائمی در جبهههای نبرد با صدام متجاوز را از عملیات فتحالمبین شروع نمود. در عملیات بیتالمقدس فرمانده گردان تیپ نجف اشرف بود و با تلاشی که نمود نقش مؤثری در گشودن دژهای مستحکم صدامیان در ورود به خرمشهر داشت. در عملیات مسلم بن عقیل به عنوان مسئول خط تیپ عاشورا استقامتش در ارتفاعات سومار یادآور صبوری یاران امام حسین(ع) بود که چندین بار خودش در جنگ تن به تن و پرتاب نارنجک دستی با صدامیان شرکت کرد.
برحسب شایستگی که کسب نمود از طرف فرماندهی کل سپاه پاسداران به عنوان فرمانده تیپ حضرت ابوالفضل منصوب شد و بعد از عملیات والفجر مقدماتی به عنوان معاون لشگر 31 عاشورا از والفجر یک به بعد راه مولایش حسین بن علی را ادامه داد. استقامت او و تدبیراتش در مقابل صدامیان همیشه برای یارانش الگو بود. شرکت در عملیاتهای والفجر یک، والفجر 2، والفجر 4 از افتخاراتش بود که همیشه دوش به دوش برادران رزمنده بسیجی در خطوط اول حمله شرکت داشت. با خونسردی زیادی که داشت همیشه فرماندهان زیردستش را به استقامت و تحمل شداید صحنههای نبرد تشویق مینمود و به آنها یاد میداد که چگونه با دست خالی از امکانات مادی در مقابل دشمنی که سراپا پوشیده از زره و پیشرفتهترین امکانات جنگی عصر حاضر میباشد بایستی فقط با اتکا بهایمان و روش حسینی جنگید و بالاخره در عملیات خیبر با اولین گروه پیشتاز که قبل از شروع عملیات باید مخفیانه در عمق دشمن پیاده میشدند تا مراکز حساس نظامی را به تصرف درآورده و کنترل منطقه را در دست داشته باشند عازم شد و در ساعت 11 شب چهارشنبه سوم اسفندماه شروع عملیات خیبر بود که با بیسیم خبر تصرف پل مجنون در عمق 60 کیلومتری عراق را اطلاع داد؛ پلی که با تصرف آن، دشمن متجاوز قادر نشد نیروهای موجود در جزایر را فراری دهد و یا نیروی کمکی برای آنها بفرستد. در نتیجه تمام نیروهایش در جزایر کشته یا اسیر شدند و این عمل قهرمانانه فرمانده و بسیجیهای شجاعش ضمانتی در موفقیت این قسمت از عملیات بود و عاقبت با 2 روز جنگ شجاعانه در مقابل انبوه نیروهای زرهی دشمن فقط با نارنجک و آرپیجی و کلاش ولی با قلبی پر از ایمان و عشق به شهادت خودش و یارانش در حفظ آن پل مهم جنگیدند و در همانجا هم به لقاءالله پیوسته و به آرزوی دیرینهاش دیدار سردارش امام حسین(ع) شتافتند. بجاست یاد شود از یار باوفایش شهید مرتضی یاغچیان، معاون دیگر لشگر عاشورا که ادامه دهنده راه حمید بود و بعد از شهادت حمید سنگر او را پر کرد و راهش را ادامه داد که عاقبت او هم بعد از 2 روز مقاومت راه حمید را پیمود و در سنگر حمید به شهادت رسید.
روحش شاد و یادش گرامی باد. او هم از رزمندگان امام حسین(ع) بود و بارها در عملیاتها زخمی شده و رشادتها نشان داده بود. شاید به خاطر علاقه زیادی که این دو برادر به هم داشتند و پشتیبان هم همیشه در صحنههای نبرد بودند در یک سنگر به شهادت رسیدند و یادآور شجاعت، شهامت و استقامت حسینگونه در صحنههای نبرد حق علیه باطل شدند.
پوستر ؛ ارتش فدای ملت
🔻در حادثه سقوط جنگنده F5 در تبریز، خلبانان ماهر و فداکار این هواپیما مانع از برخورد این هواپیما به منازل مسکونی محل سقوط شدند. خلبانان میتوانستند با استفاده از صندلیپران از هواپیما اجکت کرده و خارج شوند اما به خاطر مردم از این فرصت استفاده نکردند...
🇮🇷🇮🇷
#ارتش_فدای_ملت