📣#طبق_برنامه_سه_شنبه_ها :
🏴 #شعر_کودکانه 🕯👆👆
📣 ویژه 🏴 #محرم
تشنه لبی حسیــن جان
گـــرچـــه لب فـــــراتی
شبیـه کشتـــی نــوحی
تــــو کشتـــــی نجاتی
هـر کســــی مهربــــونه
خوبــــی کنــه همیــشه
آقـــا نجـــــاتش مـیده
ســـوار کشــتی مـیشه
امـام حسیـــن عزیـــزه
مهـربـــــون و قشنـــگه
امـــا دل دشمنــــــــاش
چه سختـــه مثل سنگه
مثـل امـــام حسیـــــنه
مهـــدی صــــاحب زمان
چه خــــوب و نورانیه
مثــــل ماه آسمـــــــان
شبیــــه جـــدّشونــــه
یـــه کشتــــی نجـــاته
اگر که بــاشی بـــاهاش
او همیــــــــشه بـاهاته
🏴 @bibiroghaaye
📣#طبق_برنامه_سه_شنبه_ها :
🏴 #شعر_کودکانه 🕯👆👆
📣 ویژه 🏴 #محرم
گریه خوبه یا که نه ؟
جواب بدین بچه ها
گریه چیز خوبیه
اگر که باشه به جا
🏴🦋🏴🦋🏴🦋🏴
مثل حضرت یعقوب(ع)
که گریه کرد حسابی
به خاطر یوسفش
نداشت خوراک و خوابی
🏴🦋🏴🦋🏴🦋🏴
گریه برای حسین(ع)
خیلی خیلی قشنگه
پاک میکنه دلارو
با بدی ها می جنگه
🏴🦋🏴🦋🏴🦋🏴
امام عصر(ع) ما هم
در عزای جدشون
اشک می ریزن همیشه
مثل ابر آسمون
🏴🦋🏴🦋🏴🦋🏴
خوبه برای حسین(ع)
گریه کنیم همیشه
چشمی که گریه کرده
بهشت نره نمی شه
🏴 @bibiroghaaye
📣#طبق_برنامه_سه_شنبه_ها :
🏴 #شعر_کودکانه 🕯👆👆
📣 ویژه 🏴 #محرم
پیچیده توی کوچه 🌷
بوی گلاب و اسفند
خشکیده بر لب ما
گلهای سرخ لبخند
ماه محرم آمد
دلها چه سوگوار است
خورشید هم از این داغ
غمگین و داغدار است🏴
🏴 @bibiroghaaye
📣#طبق_برنامه_سه_شنبه_ها :
🏴 #شعر_کودکانه 🕯👆👆
📣 ویژه 🏴 #محرم
🏴سلام کنید بچه ها سلامتی میاره
🏴خدا کلی جایزه رو سرتون می باره
🏴قشنگ ترین سلاما می خوای بگم کدامه؟
🏴سلامی از ته دل به سومین امامه
🏴خیلی خوبه که باشیم همیشه یاد حسین(ع)
🏴همیشه در شب و روز بگیم سلام بر حسین(ع)
🏴مثل امام زمان(عج) که مهربان و دلسوز
🏴به جد مظلومشان سلام می ده شب و روز.
🏴 @bibiroghaaye
🏴 در #کربلا چه گذشت...
🔺#وقایع_نگار_روزانه_محرم
🔶 هشتم محرم الحرام |ملاقات امام(ع) با عمرسعد
▪️حضرت فرمود:« ای پسر سعد! آیا با من مقاتله می کنی و از خدا هراسی نداری؟» ابن سعد گفت:« اگر از این گروه جدا شوم، خانه ام را خراب و اموالم را از من می گیرند و من بر حال افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناکم.»
🏴@bibiroghaaye
هدایت شده از 🌟کانال منتظران کوچک⚘
25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#محرم_مهدوی
#انیمیشن_ناسور
📺انیمیشن ناسور_قسمت پنجم
هدایت شده از 🌟کانال منتظران کوچک⚘
☀️🐎☀️🐎☀️🐎
#داستان
#محرم_مهدوی
#هشتم_محرم
سلام گلدونه ها
عزاداری هاتون قبول🏴 رسیدیم به هشتم محرم، شب حضرت علی اکبر(علیه السلام) داستان رو با هم دنبال می کنیم👇
عُقاب 🐎و شهزاده علی اکبر علیه السلام☀️
اسم من عُقاب 🐴 است. زمانی که رسول رحمت☀️ ۵ سالشون بود، من را به ایشون هدیه دادند. چه دوران خوبی بود. ایشان روی من می نشستند. من هم از شدت خوشحالی تند تند می دویدم🐎 همه نگران بودند که نکند من ایشان☀️ را زمین بزنم. اما من که سوارم را زمین نمی زدم. آنقدر در کنار پیامبر رحمت☀️ به من خوش می گذشت که دوست نداشتم عمرم تمام شود. بعد از پیامبر اسب امام علی(علیه السلام)☀️ شدم و بعد از ایشان اسب امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) شدم.
البته امام حسين(علیه السلام)☀️ ذوالجناح 🦄 را داشتند. برای همین من را به علی اکبرشان✨ هدیه دادند. اولین بار که حضرت علی اکبرم✨ را دیدم، بالا و پایین پریدم. گفتم: خدایا، پيامبرم☀️ زنده شده. باورنکردنی بود. حضرت علی اکبر(علیه السلام) در صورت و اخلاق و رفتار شبیه پيامبر مهربان☀️ بود. هر گاه بر من سوار می شد، از خوشحالی دست هام رو بالا و پایین می بردم. خودش هم می دانست. روزگار خیلی خوبی داشتم.
خیلی از اسب های دیگر به من غبطه می خوردند. من اسب خیلی خوشبختی بودم🐴
گذشت تا وارد زمین کربلا شدیم. حتما داستان کربلا را شنیده اید.
#ادامه_داستان_در_پست_بعد...👇
#ادامه_داستان_عُقاب_و_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
آدم های بد و ظالم👹 لشکریان عمر بن سعد و شمر👺 مقابل امام حسينم ایستادند. برای اینکه جلوی خوبی ها و کارهای خوب را بگیرند. دانه دانه یاران✨ امامم جلو رفتند و خیلی از آن آدم های پلید👹 را به درک فرستادند. خودشان هم شهید شدند😔 نوبت به خانواده امام رسیده بود.
اولین نفر که از امام☀️ اجازه گرفت به میدان برود، صاحب من، يعني حضرت علی اکبر(علیه السلام) بود. من با چشم خودم دیدم که امام بدون معطلی به حضرت علی اکبر(علیه السلام) اجازه میدان داد.
با خودم گفتم، اگر سوار من، حضرت علی اکبرم☀️ به میدان برود، آدم های بد، از جنگ، دست می کشند. آخه او خیلی شبیه پيامبر☀️ است.
امام حسينم☀️ به حضرت علی اکبر جوان✨ فرمودند: پسرم اذان بگو تا نماز بخوانیم. حضرت علی اکبر(علیه السلام)✨ اذان گفتند.
اذان گوی کربلا او بود. همه نماز خواندند.
بعد امام حسين(علیه السلام)☀️ فرمودند:
به سوی خیمه ها برو و با خانم ها خداحافظی کن. چه خداحافظی غمناکی بود😔😭 خودم دیدم حضرت سکینه دست در کمر برادر انداخته، رقیه 3 ساله روی پای برادر افتاده بود😭😭😭...
#ادامه_دارد
@bibiroghaaye