eitaa logo
هیئت بی‌بی رقیه(س) اراک
276 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
5هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی و زمانه یک مدافع حرم 🌹ڪانال مدافعان حرم🌹 🔴متن کامل 👇👇👇👇 🌐 https://eitaa.com/iran_iran/1151
زندگی و زمانه یک مدافع حرم ، پدر عباس و امیرعلی، در حالی دو سال قبل، به عنوان مدافع حرم حضرت زینب(س) به سوریه اعزام شد که در سومین حضور خود، در نبرد با داعشی‌ها، از ناحیه سر هدف گلوله قرار گرفت؛ اگرچه گلوله به طور معجزه‌آسایی از کتف وی خارج شد، اما عوارض آن، باعث صدمه مغزی و ناتوانی حرکتی برای این مدافع حرم شده است. حالا محمد آقا، همسرش و دو فرزندش در خانه کوچکی در مشکین دشت کرج روزگار سختی را می‌گذرانند؛ هم در مضیقه مالی هستند و هم مشکلات دیگر دارند. این گزارش، روایتی تصویری از زندگی و زمانه این ایثارگران روزگار ماست. 🌹ڪانال مدافعان حرم🌹👇 🌐 @Iran_Iran
🔴پرستاری از مدافع حرم به‌ شوق زیارت حرم حضرت زینب(س) ایثار فقط در جبهه و جنگ نیست؛ همسری که عاشقانه پرستاری همسر جانبازش را می‌کند و کودکی که سال‌ها در حسرت بازی کودکانه با پدرش زندگی کرده هم ایثار است. خانواده «محمد میرزایی»، جانباز مدافع حرم، دو سالی می‌شود که ایثارگرانه در کنار محمد روزگار می‌گذرانند. جنگ برای خیلی‌ها تمام می‌شود و از یادشان می‌رود اما برای جانبازان و ایثارگران، جنگ تا همیشه باقی‌ست. محمد میرزایی یکی از رزمندگان و مدافعان حرم است که در راه اعتقاداتش اسماعیل‌های خود را قربانی کرده و پا بر روی تمام آرزوهایش گذاشته است. میرزایی حدود 2 سال قبل برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) پا به میدان گذاشت و فرمانده جنگ شد، اما امروز به دلیل اصابت گلوله به ناحیه سر، ویلچر نشین شده و هوشیاری درست و حسابی هم ندارد. 💥می‌گویند مدافعان حرم برای پول به سوریه می‌روند اما محمد میرزایی نه تنها آهی در بساط ندارد بلکه تمام دارایی و جانش را در این راه خرج کرده است. از راهی که پیش گرفته پیشمان نیست برای همین، هم‌چنان لبخند رضایت روی لب دارد. نیروهای داعش با تک تیرانداز مغز وی را نشانه گرفته بودند اما گلوله به صورت معجزه‌آسایی از مغز عبور و از کتف سمت چپ خارج می‌شود اما گرمای گلوله موجب بروز آسیب مغزی و فلج سمت چپ بدنش می‌شود. میرزایی پس از انجام جراحی‌هایی متعدد قدرت تکلم و حافظه خود را نیز از دست می‌دهد به گونه‌ای که تنها نامی که به خاطرش مانده، نام همسرش «فاطمه» است و تمام افراد را به این نام می‌شناسد و حتی نام فرزندانش را نمی‌داند و آنها را به یاد ندارد. تنها واکنش آقای میرزایی به سوال‌های مختلفی که از او پرسیده می‌شود «نه» است و سپس با دست به مغز خود اشاره می‌کند که یعنی چیزی به خاطر ندارم و در نهایت لبخند می‌زند. او حتی زمانی‌که تشنه است قادر نیست به همسرش بگوید که براش آب بیاورد و اطرافیان تنها از حالات او متوجه تشنگی یا گرسنگی او می‌شوند. خانه محمد در کوچه پس کوچه‌های مشکین دشت کرج است. او به همراه همسر و دو فرزندش در یک خانه کوچک آجری که یک اتاق بیشتر ندارد، زندگی می‌کنند. در این خانه خبری از اسباب و اثاثیه گران قیمت نیست و تمام خانه با نام «حضرت زینب (س)» تزئین شده است. زندگی و زمانه یک مدافع حرم 🌹ڪانال مدافعان حرم🌹👇 🌐 https://eitaa.com/iran_iran/1151
بنّایی که به شوق حرم، مدافع شد فاطمه میرزایی از روزهایی که همسرش تصمیم به حضور در جبهه می‌گیرید، می‌گوید: قبل از اینکه محمد آقا راهی سوریه شود، به شغل بنایی مشغول بود و درآمد نسبتا خوبی داشت، طوری که در کوهسار یک خانه بزرگ اجاره کرده بودیم و به راحتی امرار معاش می‌کردیم. حتی همسرم به برادرانش در تامین مخارج درمان مادرش نیز کمک می‌کرد. دو برادر بزرگ‌ آقای میرزایی در سوریه حضور داشتند و او نیز بسیار تمایل داشت در کنار برادرانش باشد، اما هر بار با مخالفت من روبه‌رو می‌شد و هر بار او اصرار به رفتن می‌کرد. تا اینکه یک روز من تسلیم اصرارهای او شدم و رضایت به رفتنش به سوریه دادم و تنها دلیل رضایت من، شوق همسرم بود که دلش می‌خواست مدافع حرم باشد. وی می‌افزاید: هیچ وقت قسمت نشده بود به سوریه بروم و حرم حضرت زینب(س) را زیارت کنم برای همین به آقای میرزایی گفتم تنها به این شرط می‌گذارم به سوریه برود که مرا به زیارت خانم زینب(س) ببرد و او هم وعده داد که حتما در قبال رضایت، مرا به زیارت خواهد برد. رزمندگان زمانی می‌توانند خانواده خود را به زیارت ببرند که سه بار در جبهه حضور پیدا کنند، اما متاسفانه ماموریت سوم همسرم نیمه تمام ماند و قسمت من به جای زیارت حرم خانم زینب، نگه‌داری از تن او شد. زندگی و زمانه یک مدافع حرم 🌹ڪانال مدافعان حرم🌹👇 🌐 https://eitaa.com/iran_iran/1151
به جای زیارت، جسم بی‌جان همسرم را تحویل گرفتم فاطمه که 23 سال دارد درباره روزهایی که خبر مجروحیت همسرش را دادند، می‌گوید: روز قبل از اینکه از سوریه با خانواده همسرم تماس بگیرند، من سردرد وحشتناکی داشتم و اصلا آرام و قرار نداشتم تا اینکه یکباره دختر برادر شوهرم به منزل ما آمد و مرا به خانه خودشان برد. من متوجه حال بد آنها شده بودم و هر چه اصرار می‌‌کردم، هیچ کس چیزی به من نمی‌گفت؛ تا اینکه به یکباره همه گریه کردند اول احساس کردم که آقای میرزایی به شهادت رسیده است، دنیا بر سرم آوار شد و فقط به دو طفل معصومم نگاه می‌کردم هر چه اصرار می‌کردم گریه به آنها امان نمی‌داد که به من بگویند چه اتفاقی افتاده تا اینکه گفتند، عمو مجروح شده است. گریه امانم را بریده بود به آنها اصرار می‌کردم به برادر آقای میرزایی که در سوریه حضور داشت، تماس بگیرند. وقتی تماس گرفتیم برادرش به ما گفت که محمد از ناحیه سر ترکش خورده است. دو هفته همسرم در بیمارستان‌های سوریه بستری بود در این مدت کاسه صبرم سرریز شده بود تصور اینکه همسرم روی تخت بیمارستان باشد و من از او خبری نداشته باشم دیوانه‌ام می‌کرد تا اینکه جسم نیمه جانش را به ایران منتقل کردند. در این مدت بچه‌ها را برای دیدار با پدرشان آماده می‌کردم و به آنها وضعیت پدرشان را توضیح می‌دادم تا شوکه نشوند و واکنش نامناسبی از خود نشان ندهند. همسر مدافع حرم می‌افزاید: همسرم در بیمارستان بقیة الله برای مدتی در ICU بستری بود و من به همراه دو فرزندم عباس 5 ساله و امیر علی 9 ماهه هر روز از کوهسار به تهران می‌رفتیم اصلا آرام و قرار نداشتیم. پزشکان به ما گفتند گلوله تک تیرانداز به سر همسرم برخورد کرده و از قسمت شانه سمت چپ خارج شده است که به دلیل گرمای گلوله قسمتی از مغز و سمت چپ بدنش دچار معلولیت شده است. همسرم به مدت 2 سال در بیمارستان بستری بود و تمام این مدت برادرزاده‌اش از او مراقبت می‌کرد و کارهای شخصی او را انجام می‌داد. در این مدت هر 2 ماه یکبار همسرم را با رضایت شخصی به خانه می‌آوردیم تا در کنار فرزندانش آرام بگیرد. آقای میرزایی اصلا متوجه اتفاقات اطراف نمی‌شد اما وقتی به خانه می‌آوردیم و بچه‌ها را می‌دید آرامش می‌گرفت. پس از ترخیص از بیمارستان وقتی به خانه بازگشتیم به ما گفتند که همسرم به دلیل آسیب مغزی نمی‌تواند رفتارش را کنترل کند و باید پرستاری در منزل، مراقب او باشد اما ما چنین هزینه‌ای نداشتیم و در این مدت 2 ساله تمام دارایی خود را در رفت و آمد به تهران خرج کرده بودیم. زندگی و زمانه یک مدافع حرم 🌹ڪانال مدافعان حرم🌹👇 🌐 https://eitaa.com/iran_iran/1151
می‌خواستم زائر حرم باشم، پرستار مدافع حرم شدم وی می‌افزاید: برادرزاده‌اش هم دیگر نمی‌توانست از او نگه‌داری کند؛ زیرا همسرم به یکباره عصبی می‌شود و تمام اسباب و اثاثیه را به هم می‌کوبد و به اطرافیان آسیب وارد می‌کند، طوری که تمام تن برادر‌زاده‌اش، آقا رضا، زخم شده بود برای همین تصمیم گرفتم خودم از او نگه‌داری کنم. برای اینکه بتوانم خانه‌ای اجاره کنم حدود 10 میلیون تومان از اطرافیان قرض گرفتم و توانستم در مشکین دشت منزلی کوچکی اجاره کنم؛ این در حالی است که همسرم به دلیل آسیب عصبی که دیده باید در فضای آزاد باشد و در محیط سربسته عصبی می‌شود اما توانمان بیش از این مقدار نبود. فاطمه با گلایه از قضاوت اطرافیان نسبت به اینکه مدافعان و خانواده‌های آن در آرامش زندگی می‌کنند، می‌گوید: ما تمام زندگی خود را در راه حرم حضرت زینب(س) گذاشتیم و هیچ ادعایی نداریم اما زخم و زبان اطرافیان خیلی ما را اذیت می‌کند. کسانی که می‌گویند ما آرامش داریم فقط یک روز بیایند و زندگی ما را ببنید. همسرم به دلیل مجروحیتی که دارد حتی فرزندانش را نمی‌شناسد و تنها اسمی که در خاطرش مانده نام من است و به همه حتی برادر و اقوامش می‌گوید فاطمه؛ او حتی پسرانمان را نمی‌شناسد، وقتی عصبی می‌شود به آنها نیز آسیب وارد می‌کند. طوری که چند روز پیش با ضربه به دهان امیر علی زد پسرم تمام شب را گریه کرد اما می گفت من از بابا ناراحت نیستم. باید محیط خانه را آرام نگه‌داریم؛ کوچکترین صدایی که آرامش او را بر هم بزند موجب واکنش‌ می‌شود. من و پسرانم شب‌های بسیاری در حیاط خانه روی کاشی‌ها خوابیده‌ایم چون همسرم اجازه نمی‌داد وارد خانه شویم و به خودش آسیب می‌زد. من تمام کارهای شخصی همسرم را به تنهایی و به سختی انجام می‌دهم که به تمام آن افتخار می‌کنم و امیدوارم حضرت زینب(س) نظری کند و زیارت حرمش را که همسرم را در راهش دادم، قسمتم کند. زندگی و زمانه یک مدافع حرم 🌹ڪانال مدافعان حرم🌹👇 🌐 https://eitaa.com/iran_iran/1151
🔴حسرت کودکانه فرزندان مدافع حرم فاطمه می‌گوید: هر روز نام فرزندانم را با آقای میرزایی تکرار می‌کنم تا آنها را برای یکبار هم شده، صدا کند. عباس زمانی‌که پدرش راهی سوریه شد 5 سال داشت برای همین خاطراتی در ذهنش وجود دارد اما آن زمان امیر علی تنها 3 ماه داشت و هیچ چیز از پدرش به خاطر ندارد و حتی نشده که یکبار همسرم نام او را صدا کند با وجود اینکه احساس می‌کردم شاید فرزندانم شرایط پدرشان را قبول نکنند اما خوشبختانه با سن کمی که دارند بسیار کمک حال من هستند و تا حالا هیچ اعتراض و شکایتی نکردند. 🔴عباس ایثارگر 7 ساله فرزند 7 ساله و ارشد خانواده که از کودکی ایثار و از خودگذشتگی را تجربه کرده است، می‌گوید: به پدرم همیشه افتخار می‌کنم و وقتی دوستانم درباره شغل پدرم سوال می‌کنند می‌گویم پدرم مدافع حرم است و جانباز شده اما هر بار آنها می‌گویند جانبازی یعنی چه و من هر بار تکرار می‌کنم جانبازی یعنی فلج شدن! پدرم افتخار من و برادرم است اما ما دوست داشتیم پدرمان وقتی از جنگ برمی‌گردد سالم باشد و مانند سایر پدرهای دنیا با ما بازی کند، به پارک برود، اسباب بازی برایمان بخرد و ... اما حالا مادرم به خاطر سختی نگه‌داری پدرم به ما اجازه نمی‌دهد به کوچه برویم و با دوستانمان بازی کنیم. حتی براینکه پدرم از بازی و سر و صدای ما اذیت نشود نمی‌توانیم با اسباب بازی، بازی کنیم اما ما حاضر هستم تا آخر عمر دست به هیچ اسبباب بازی نزم اما پدرم سالم و سرحال باشد. وی می‌افزاید: من از اینکه پدرم به جبهه رفته افسوس نمی‌خورم اما پدر من هم می‌توانست همانند پدران دوستانم صبح‌ها سر کار برود و شب به خانه برگردد اما راه دیگری انتخاب کرد و ما به او افتخار می‌کنیم. عباس درباره آرزوهایش می‌گوید: آرزو داشتم پدرم کارگر یا کشاورز باشد و هر روز من و برادرم را به موتورسواری می‌برد اما حالا این آرزوی من دیگر برآورده نمی‌شود برای همین تصمیم گرفتم وقتی بزرگ شدم به مادرم کمک کنم تا پدرم به آرزوهایش برسد. من وقتی در خانه با پدر تنها می‌شویم با او درد دل می‌کنم و می‌گویم که آرزو دارم سرحال و سلامت باشد اما پدرم متوجه حرف‌های من نمی‌شود و فقط «نه» می‌گوید و لبخند می‌زند. زندگی و زمانه یک مدافع حرم 🌹ڪانال مدافعان حرم🌹👇 🌐 https://eitaa.com/iran_iran/1151
🔴انتقام پدرم را از داعش می‌گیرم وی می‌افزاید: وقتی بزرگ شوم به سوریه می‌روم و انتقام پدرم را از داعشی‌ها می‌گیرم. پدرم با تک تیرانداز مجروح شده و من هم تصمیم دارم تک تیرانداز ماهری شوم. اگر بتوانم با تک تیرانداز 10 داعشی را بکشم انتقام پدرم را گرفته‌ام. البته من خیلی زرنگ هستم و اول برای خودم سنگری درست می‌کنم و بعد به جنگ می‌روم. تصمیم دارم تیر را دقیقا به شانه داعشی‌ها بزنم اما وقتی آنها خواستند به من حمله کنند سریع در سنگر پناه می‌گیرم. من جنگ را دوست ندارم چون پدرها را فلج می‌کند اما بزرگ شوم به جنگ می‌روم تا هم داعشی‌ها را بکشم و هم اجازه ندهم پدری فلج شود. عباس که امسال به کلاس اول خواهد رفت خود را برای هر گونه سوالی درباره پدر و شغل او آماده کرده است به گونه‌ای که می‌گوید من به تمام همکلاسی‌هایم خواهم گفت که پدرم یک مدافع حرم است. عباس و امیرعلی از کودکی ایثارگری را تمرین کردند در واقع جانباز شدن پدرشان درس بزرگی به آنها داده است به گونه‌ای که این دو کودک به جای بازی و سرگرم شدن در دنیای شیرین کودکی و غرق شدن در تخلیات کودکانه تنها به فکر جنگ، دفاع و انتقام پدرشان از نیروهای داعش هستند. شاید دور از واقعیت نباشد که فاطمه مادر این کودک را نماد ایثار بدانیم زنی که در اوج جوانی به جای تفکر به زیور آلات و تجملات زندگی تنها به آسایش همسر جانبازش فکر می‌کند و فرزندانش را به گونه‌ای تربیت می‌کند که به پدر و راهی که رفته افتخار کنند پس شاید زیارت حرم حضرت زینب برای این بانوی ایثارگر خواسته زیادی از مسئولان نباشد. زندگی و زمانه یک مدافع حرم 🌹ڪانال مدافعان حرم🌹👇 🌐 https://eitaa.com/iran_iran/1151
🍃🌹🍃ثواب بوسیدن پای مادر: پیامبر(ص) فرمود:«کسی که پای مادرش را ببوسد؛مثل این است که آستانه کعبه را بوسیده است».(گنجینه جواهر ) و نیز فرمود:«هر کس پیشانی مادر خود را ببوسد،از آتش جهنم محفوظ خواهد ماند».(نهج الفصاحة) در حدیث دیگری فرمود:«کسی که قبر والدین خود را در هر جمعه زیارت کند، گناهانش بخشیده می شود و از نیکوکاران نوشته شود.(مستدرک الوسائل، ج 2) گناهی نیست که مرتکب نشده باشم! روزی مردی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد:من تمام گناهان را انجام داده ام،ایا راه توبه برای من هست؟ فرمود:ایا پدر و مادرت زنده اند؟گفت:تنها پدرم زنده است. فرمود:به پدر خود احترام و نیکی کن؛تا خداوند تو را ببخشد. وقتی که آن مرد رفت،حضرت به اطرافیانش فرمود:«ای کاش مادرش زنده بود».(بحارالانوار، ج 71) حضرت محمد(ص) فرمودند:«دعاء الوالد لولده کدعاء النبی لأمتّة؛همانگونه که دعای پیامبران در مورد امت خودشان مستجاب است، دعای پدران نیز در حق فرزندانشان مستجاب است».(نهج الفصاحه)
🌹 هر کس در عصر پنج شنبه برود بر سر قبر مادرش و پدرش و طلب مغفرت کند ، خداوند عزوجل طبقه هایی از نور به قلب آنان افاضه می کند و آنها را خوشنود می گرداند و حاجات این کس را بر می آورد. أرحام انسان در عصر پنجشنبه منتظر هدیه ای هستند و لذا من در بین هفته منتظرم که عصر پنج شنبه برسد و بیایم بر سر قبر پدر و مادرم و فاتحه بخوانم. منبع : معاد شناسی علامه طهرانی ، ج ۱ ، ص ۱۹۰
🔹 🔹 🔹🔹🔹 ☆بسم الله الرحمن الرحیم☆ ▫️عرض سلام و خدا قوت خدمت مدیران، مداحان، سخنرانان، و همه خادمان و محبان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام* که با برگزاری مراسم بنا به مناسبت های مذهبی، ضمن گرامیداشت شان و مقام آن بزرگواران، سعی در معرفی شخصیت آنان بعنوان بهترین الگو در تمام شئون زندگی داشته اند تا زمینه ایی بشود برای تربیت فرزندان مهدوی و حامیان خط ولایت و امامت.... همتتان مستدام ... 🔹 و تقدیر و تشکر از مدیران محترمی که در بالا بردن تعداد اعضای کانال های مربوط به هیئات خود و ارتقای سطح علمی مطالب کانالها نهایت تلاش خود را دارند. 🔸 و تشکر از مدیرانی که بدلیل دسترسی نداشتن به تلگرام و ایتا از طریق تماس تلفنی، شرح برنامه های هیئت های خود را به خانم اکبری داده اند. # لیست اعلام کنندگان برنامه های خود در گروه های ایتا سروش و تلگرام به شرح زیر می باشد : 🔻🔻🔻🔻 ☆ملارد دمشق * سوریه نطنز خمین جنوب شرق تهران شهید اکبر ملکی * اصفهان 5 ☆کهنک لواسان * علایین اطشاران اصفهان صاحب الزمان (عج) بلوار جنوبی * پاکدشت رودبارک بلوار سپاه 2 (شهید قزوینی) * پاکدشت اصفهان 4 شهید اللهدادی* پاکدشت باقر آباد قائمیه اصفهان ☆شهرک الهیه شهید غربا * پاکدشت باقر آباد اصفهان 14 معصوم ورامین اصفهان 6 بلوار آموزش و پرورش * پاکدشت کانون فرهنگی اسلامی تربیت اراک (کارگاه آموزش خانواده) ☆شهر مقدس قم تهرانپارس * تهران خیرآباد اراک شمس آباد تهران بروجرد4 * شهید محمد رضا دهقان ☆طارند بالا خمین * امامزاده اهل بن علی علیه السلام سبلان شمالی * تهران کانال میدان قدس * پاکدشت بم 2 ☆ملایر * شهید سعید سامانلو طاق سپهر جواد آباد شهید عباس احمدی * ورامین سلمان آباد ☆بلوار آموزش و پرورش * پاکدشت دانشسرا * ورامین ☆مجتمع بهارستان * خلیج تهران قشلاق امر آباد روستای کفران اصفهان نقشینه * پاکدشت شهید اصغر گلستانی * ورامین ورزنه اصفهان شهید حججی* پاکدشت ~~~~~~~~~~~~~~~~ خادم هیئت های بی بی رقیه سلام الله علیها علی خیرآبادی 🔹 🔸🔹 🔹🔸🔹🔸
📜هر روز با خطبه اي مردم! من خدا را شاهد گرفتم و رسالتم را به شما ابلاغ نمودم، و بر عهده ي رسول جز ابلاغ آشكار چيزي نيست.
🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم🌹 ⛅ اولین ســـــلام صبــحگاهے تقـــدیم بہ ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) ⛅ السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے ْ الاَمان الاَمان 🍃🌸روزتون مَهدوي🌸🍃
🌹 اول هفته تون گلباران الهی حال دلتون خوب رزق و روزی تون افزون و ساز زندگیتون کوک کوک باشـه خـدایا برای دوستانم رقم بزن 1هفتـه حال خوب 1هفتـه آرامش 1هفتـه موفقیت و 1هفتـه خیر و برکت 💐
هدایت شده از افسران جوان جنگ نرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیام برادر شهید مدافع حرم به مسئولین کشور در مراسم وداع با پیکر برادرش: هرآنچه که امضا میکنید به یه قطره از خون داداشم‌ نگاه کنید و امضا کنید @Afsaran_ir
📢📢📢📢📢📢📢 مراسم این هفته هیئت بی بی رقیه سلام الله علیها اراک روز دوشنبه همزمان با سالروز شهادت امام جعفرصادق علیه السلام برگزار خواهد شد در مراسم این هفته سرکار خانم دریایی ((مبحث نماز)) ویژه نوجوانان عزیز سخنرانی خواهند کرد و روضه ویژه شهادت این امام عزیز راخواهیم داشت منتظر حضور گرم شما عزیزان هستیم
💠 آشنایی با هیئت بی بی رقیه(س): هیئت راهیان نور حضرت بی بی رقیه سلام الله علیها 🌸🌸 هیئت بی بی رقیه (س) باقرآباد قرچک ⬇️⬇ باقراباد قرچک: خ شهید بهشتی به علت نامشخص بودن مکان فعلان در منازل بصورت چرخشی برگزار می کند. 💐💐💐 روزهای سه‌شنبه هر هفته ساعت ۱۶ الی ۱۷ کلاسهای الهیات و اخلاق برگزار می‌شود. 🌻🌻🌻 قرائت یک جزء قرآن کریم، ترجمه و تفسیر چند آیه، بیان نکات تجویدی 🌺🌺🌺 قرائت دعای توسل و سفره صلوات، ختم 124 هزار صلوات 🌹🌹🌹 روزهای دوشنبه ساعت ۱۵ الی ۱۶/۳ کلاس حفظ و مفاهیم قرآن روانخوانی و تجوید 🌸🌸🌸 قرعه کشی قرض الحسنه هر هفته تصمیم بر ان داریم👆 🌼🌼🌼 برگزاری دهه های محرم ان شاءالله ⚜🌸⚜🌸⚜🌸⚜🌸⚜🌸 🌸⚜🌸⚜🌸⚜ ⚜🌸⚜🌸⚜ 🌸⚜🌸⚜ ⚜🌸⚜ 🌸⚜ ⚜ انشاالله به شرط حیات و گرفتن جا طرحهای بسیاری داریم . تا انجام دهیم. تا قسمت چی باشد و راه به کجابیابیم خدا داند طرحهای در دست راه اندازی کلاسهای اخلاق، مشاوره ،کارافرینی، اموزش مداحی، مهدقران و... اللهم عجل لولیک الفرج مدیر هیئت: خانم غلامحسینی