کسانی که علوم سیاسی یا جامعه شناسی خوانده اند یا حداقل مطالعاتی در حوزه «انقلاب» های دنیا داشته اند با نام جک گلدستون آشنا هستند. جامعه شناس امریکایی که حوزه تخصصی اش انقلابهای جهان است.
وی اخیرا در گفتگو با یکی از رسانه های ضدانقلاب گفتگوی مفصلی درباره اغتشاشات اخیر در ایران انجام داده که نکات مهمی دارد. اهمیت حرفهای گلدستون از این جهت است که وی یک امریکایی مخالف جمهوری اسلامی است اما وقتی از منظر تخصصی خودش درباره حوادث اخیر صحبت کرده، آب پاکی را روی دست اپوزسیون ریخته تا جایی که وسط مصاحبه، پرسشگر که یکی ایرانیان ضدانقلاب است به وی می گوید: «چشماندازی که ترسیم کردید آنقدر تیرهوتار است که نمیدانم چطورمیشود اینها رامنتشر کرد!»
گلدستون در این مصاحبه، اگرچه با سوءگیری علیه انقلاب اسلامی حرف زده اما ناخواسته اعترافهای مهمی کرده. از اینکه آشوبهای اخیر نمی تواند به نتیجه برسد چون نه چشم اندازی برای فردا دارد و نه رهبری مشخصی دارد تا اینکه جمهوری اسلامی آنقدر ریشه دار است که به این سادگی ها برایش اتفاقی نمی افتد و استقلال آن باعث شده که قدرتهای خارجی هم نتوانند به آن ضربه محکمی بزنند.
🔻اهم حرفهای گلدستون در این گفتگو:
* انقلاب نادر است، دقیقاً به همین علت که باید شمار قابلملاحظهای از اصحاب قدرت و ثروت به این نتیجه برسند که وضعشان در یک حکومت دیگر بهتر میشود و این موقعیت به این سادگیها پیش نمیآید.
* خمینی در هدایت انقلاب رهبر بسیار مؤثری بود. به هرکس هرچه میخواست بشنود میگفت... رهبری یعنی این. یعنی شما همهی کسانی را که پیش از آن حاضر نبودند سر یک میز بنشینند متحد کنی. فکر نمیکنم ایران در این لحظه چنین چهرهای داشته باشد.
*به نظرم خمینی یکی از رهبران انقلابی برجستهی تاریخ است و برانداختن نظامی که ساخته، چنان رهبری میطلبد... ایران هم اگر بخواهد از جمهوری اسلامی بگذرد، باید کسی بیاید و تصویر و دورنمایی از آینده خلق کند که متفاوت با امروز و مطلوب مردم باشد. قبول، در نظام بعدی حجاب اجباری نیست. اما کشور را چطور قرار است اداره کنیم؟ چهکسی قرار است اداره کند؟ سیاست خارجیمان چگونه خواهد بود؟ نزدیک به غرب؟ جمعیت مذهبی یا محافظهکار یا سنتی چه؟ پول نفت چه میشود؟ این جنبش بدون رهبری به نفسنفس میافتد و فرو میریزد. کافی نیست که فقط بگوییم ما این حکومت را نمیخواهیم پس باید برود. این آرزواندیشی است، نه انقلاب.
*هیچ قدرت خارجیای اهرم فشار کافی برایاینکه به رژیم فعلی بگوید «باید بروی» ندارد. شاید یک علتش این باشد که این نظام دهههاست با همه سرشاخ است و در تحریم است و ناگزیر به خود متکی است... این رژیم از روز اول جلوی تهدید آمریکا ایستاده. بهنوعی سرنوشتش دست خودش بوده.
*باید از آنچه ایالات متحده از زمان انقلاب با ایران کرده اعلام انزجار کرد. رویهمرفته، معتقدم آمریکا آنطور که شایسته است با ملت و مردم ایران رفتار نکرده. حساب حکومت جداست.
*اینکه کسی (در ایران یا هرجای دیگر) فکر کند همینکه اعتراض کند و خشمش را نشان بدهد اوضاع دگرگون میشود خوشباوری است... کافی نیست که فقط بگویید من از این رژیم بیزارم. آیا اصلاً میتوانید تصویری از آینده در ذهن بسازید که همهی این گروههای رنگارنگ ایرانی با آن همراه شوند؟ بدون چنین دورنما و تصویری از آینده آنچه دارید فقط خشم است.
*بعضی ایرانیها میگویند دولتهای غربی سفرا و نمایندگانشان را از ایران خارج کنند و داراییهای خارجی ایران را مصادره کنند چون این رژیم بهخاطر رفتاری که با مردم ایران کرده دیگر مشروعیت ندارد. متأسفم، چنین اتفاقی نمیافتد. کشورهای دیگر به منافع خودشان فکر میکنند. دقیق حسابوکتاب میکنند. میخواهند همچنان مسیری برای اعمال نفوذ داشته باشند. نمیخواهند همهی پلها را خراب کنند. طرفشان، بههرحال، یک کشور بزرگ و قدرتمند است. نمیشود بگویند ما دیگر با این حکومت حرف نمیزنیم. به جایش با کی حرف میزنید؟ واقعیت این است که در ایران حکومتی سر کار است، در منطقهای حیاتی و استراتژیک. و به نظر میرسد زمام امور را همچنان در دست دارد. تا زمانی که این حکومت برقرار است، طرفحساب بقیه دولتها خواهد بود.
* این گزینه را هم آمریکا در ونزوئلا آزمود. دولت ما گفت مادورو در انتخابات تقلب کرده و از نظر ما رئیسجمهور نیست، دیکتاتور است و بد است و خلاصه ما بهجای او رئیس سابق مجلس را، که در تبعید است، به رسمیت میشناسیم. چند سال به همین منوال گذشت. چه شد؟ هیچ. به هیچجا نرسیدیم. و حالا دوباره برگشتهایم سر خانهی اول و ارتباط با حکومت ونزوئلا. بنابراین، آنچه درعمل در دنیای سیاست رخ میدهد این است که دماغشان را میگیرند و با اکراه میگویند ما از این دولت بیزاریم، آنها هم از ما بیزارند، ولی بعضی مسائل هست که باید بابتش با هم ارتباط داشته باشیم.
@bidar8
♨️ توافق ایران و عربستان از دید نیویورک تایمز
🔸 آمریکایی ها، که برای سه چهارم یک قرن، بازیگران کانونی خاورمیانه بودند و همیشه در چنین مواردی در اتاق حضور داشتند، اکنون خود را در حاشیه می بینند آن هم در لحظه یک دگرش چشمگیر. چینی ها، که سالها در این منطقه، تنها نقشی دست دوم داشته اند، ناگهان خود را به جایگاه یک بازیگر تازه قدرت رسانده اند و اسرائیلی ها، که مخ سعودی ها را علیه یک دشمن مشترک در تهران به کار گرفته بودند، اکنون حیرانند که کجای کار هستند.
🔹 استیون کوک، عضو ارشد مطالعات خاورمیانه در شورای روابط خارجی می گوید: "برخی ناظران در خلیج فارس، از قرن چینی صحبت می کنند. سعودی ها ابراز علاقه کرده اند که به سازمان همکاری های شانگهای بپیوندند ضمن آنکه بخش بزرگی از نفتشان هم به چین می رود."
🔸 چین زمانی توانست عربستان سعودی و ایران را کنارهم بیاورد که اسرائیل امید داشت ایالات متحده بتواند رابطه اش با عربستان سعودی را برقرار سازد. اما سعودی ها، چیزهایی را می خواستند که آمریکا آمادگی تامین آن را نداشت. سعودی ها خواهان تضمین های امنیتی، کمک به توسعه یک برنامه هسته ای صلح آمیز و محدودیت کمتر بر فروش های تسلیحاتی آمریکا بودند. اکنون اسرائیل در می یابد که امیدهایش به تشکیل یک ائتلاف ضدایرانی با عربستان سعودی، آشکارا نقش بر آب می شود.
منبع:
https://www.nytimes.com/2023/03/11/us/politics/saudi-arabia-iran-china-biden.html
@bidar8
♨️تلهی راهبردی کاخ سفید برای باکو!
🔸در حالی که ناتو بیش از هر زمان دیگری در جنگ اوکراین مستاصل شده، افکار عمومی جهان شاهد تلاش پشت پرده آمریکا برای ایجاد بحرانی دیگر در عرصه بینالمللی است.
🔸لابیهای پنهان «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی کاخ سفید و «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا با برخی سناتورهای ارشد دموکرات کنگره مانند «بن کاردین»، «باب منندز» و «چاک شومر» بر سر امکانسنجیِ افزایش کمکهای نظامی به باکو، تلاشی ملموس برای وارد کردن آذربایجان به یک بحران تمام عیار است.
در این خصوص نکات مهمی وجود دارد:
🔸نخست؛ بخشی از بازی ویژه آمریکا در بحران به وجود آمده در قرهباغ، برگرفته از شکست محاسباتی سنگین ناتو در جنگ اوکراین خصوصا طی هفتههای اخیر است.
🔸مقامات دولت بایدن به او توصیه کردهاند که شاید با خلق یک بحران موازی حتی در ابعادی محدود، بتوان تا حدودی مانع از تمرکز افکار عمومی بر ضعف لجستیکی، میدانی و محاسباتی ناتو در جنگ اوکراین شد.
🔸در مقابل، از آنجا که روسها بارها نقشههای کلانی که مبتنی بر گسترش ناتو به شرق طراحی شدهاند را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و چهار کشور اوکراین، گرجستان، مولداوی و آذربایجان را نقاط کلیدی این نقشه کلان آتلانتیکی میدانند، هرگونه تحرکات آشکار و پنهان غرب در آذربایجان را وسواسگونه رصد میکنند!
🔸دوم؛ رفتار مقامات باکو و شخص «الهام علیاف» در مواجهه با این «تله راهبردی» آمریکاییها موضوعیت داشته و حائز اهمیت است.
🔸باکو رسما به واسطه محاصره لاچین، آتشبس سال ۲۰۲۰ در قرهباغ را نقض و اختلافات ارضی را بار دیگر به توصیه کاخ سفید و رژیم صهیونیستی احیا نموده و علاوه بر آن روز شنبه ۲۵ مارس نیز یک یگان از نیروهای مسلح خود را بر خلاف توافقنامه ۹ نوامبر ۲۰۲۰، از خط تماس در منطقه شوش عبور داده است.
🔸در حالی که ایران و روسیه، با اتخاذ تدابیری هوشمندانه به دنبال جلوگیری از تشدید تنشها در قرهباغ هستند، بروز این رفتارها معنایی جز عدم درک بازی تلآویو و واشینگتن از سوی مقامات باکو ندارد و ادامه این مسیر، قطعا نتایج معکوسی برای آذربایجان خواهد داشت.
🔸در چنین شرایطی، باکو در سیاست منطقهای خود در قبال قرهباغ نیاز به یک دوربرگردان دارد، زیرا تشدید تنش» در قرهباغ قطعا هزینههای راهبردی و منطقهای زیادی برای بانیان و هدایتگران این بازی خواهد داشت.
🔸نکته آخر؛ نگاه امثال بلینکن و سالیوان یا به عبارت دقیقتر ساختار قدرت در ایالات متحده نسبت به سیاستمداران دیگر کشورهای جهان کاملا ابزاری است. اکنون «ولودیمیر زلنسکی» رئیس جمهور اوکراین بیش از هر سیاستمدار دیگری میداند که گزاره ادعاییِ «حمایت مطلق راهبردی آمریکا از مهرههای خود» چگونه در بزنگاههای مهم، تبدیل به «حمایت نسبی تاکتیکی» میشود!
🔸مرور مواضع زلنسکی و «دیمیتری کولبا» وزیرخارجه اوکراین در خصوص ناکافی بودن حمایتهای تسلیحاتی آمریکا و اروپا از کییف در حساسترین صحنههای نبرد در مناطق شرقی این کشور، برای کسانی که در صدد شناخت حقایق سیاست خارجی آمریکا و سنجش نوع و میزان حمایت واشینگتن از مهرهها و وابستگان آن هستند قطعا خالی از تامل نخواهد بود.
@bidar8
♨️اعلام برائت مورخان و نظریه پردازان مطرح دنیا از شورش هرزه ها برای حفظ آبروی علمی خود/ دیروز گلدستون، امروز آبراهامیان، فردا؟
چند روز بعد از مصاحبه تاریخی جک گلدستون علیه شورش زن، زندگی، آزادی که پرسشهای جدی را نسبت به وقوع انقلاب در ایران مطرح کرد و گفت: "اگر کسی فکر کند همینکه اعتراض کند و خشمش را نشان بدهد اوضاع دگرگون میشود خوشباوری است" این بار پرفسور آبراهامیان استاد تاریخ دانشگاه های آکسفورد، پرینستون و باروک که کتابهایش جزو کتب مورد علاقه جریان روشنفکری در ایران است آب پاکی را روی دست اپوزیسیون ریخته و ضمن تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی پابرجا خواهد ماند، حتی حاضر نشده نام انقلاب را برای ناآرامی های اخیر به کار ببرد و آن را "شورش" توصیف کرده است.
وی این تحولات را صرفا چندپارگی های اجتماعی دانسته و حتی وارد میدان شدن فردی مثل رضاپهلوی را هم به ضرر جریان اپوزیسیون توصیف کرده است.
به نظر میرسد با گذشت ۶ ماه از نا آرامی های اخیر که بیشتر از آنکه ریشه در داخل داشته باشد حاصل یک جریان مهندسی شده تحمیلی از خارج از کشور بود، حالا یکی یکی جامعه شناسان، مورخان و اندیشمندان علوم سیاسی مختلف در دنیا که اتفاقا هیچکدام شان هم سمپات جمهوری اسلامی نیستند با اعلام برائت از این شورش، درصدد حفظ آبروی تئوریک و علمی خود هستند. زیرا به خوبی میدانند که مواضع آنها درباره این اتفاقات در تاریخ ثبت خواهد شد و هر نوع سخن هیجانی و غیرواقع بینانه، اعتبار علمی و تئوریک آنها را به شدت مخدوش خواهد کرد.
شاید حتی اگر امروز سید جواد طباطبایی نیز در قید حیات بود از اظهار نظر عجولانه قبلی اش که این شورش های کور را انقلاب ملی! توصیف کرده بود برائت می جست چون هر فرد آگاه و واقع بینی از همان ابتدا میفهمید نام انقلاب برای این شورش کور که ریشه اش نیز توطئه خارجی بود، چقدر مضحک و خیال پردازانه است.
در ادامه اهم سخنان آبراهامیان با یورونیوز را میخوانید:
🔻در مورد اعتراضات در ایران یا آنطور که من آنها را شورش مینامم، انتظارات اغراقآمیز یا خوشبینانهای ایجاد شد که این شورشها به انقلاب منجر میشود.
🔻انقلاب به فرآیندی گفته میشود که یک قیام عمومی از پایین صورت گرفته و رژیم را سرنگون میکند. با این توصیفها آنچه در سال ۱۹۷۹ در ایران رخ داد یک انقلاب واقعی بود.
🔻مردمی که در خیابانهای ایران حضور داشتند امیدوار بودند که همان اتفاقات سال ۱۹۷۹ بار دیگر رخ دهد اما مسئله این است که حکومت شاه هیچ مشروعیتی نداشت و این مشکل اصلی رژیم او بود... هنوز جمهوری اسلامی مشروعیت دارد.
🔻ما هیچ نشانهای مبنی بر اینکه رژیم به سمت فروپاشی برود، نداریم.
🔻من فکر میکنم حضور شاهزاده جوان یا هر چیز دیگری که میتوان اسمش را گذاشت به عنوان رهبر، باعث تضعیف اعتراضات و تقویت رژیم خواهد شد. چراکه مردم خواهند پرسید اعتبار دموکراتیک و سکولار او از کجا آمده؟
♦️در ادامه خبرنگار که ظاهرا از پاسخهای آبراهامیان تعحب کرده از او می پرسد: "گروهی از مخالفان جمهوری اسلامی معتقدند که آرام شدن نسبی اعتراضات در یک روند انقلابی عادی است. ممکن است مردم خشمگین دوباره پس از مدتی به خیابانها بازگردند و روند سقوط جمهوری اسلامی را تسریع بخشند. آیا میتوان شرایط امروز را با مقطعی پیش از انقلاب ۵۷ مقایسه کرد؟" اما پاسخ آبراهامیان جالب است:
"خیر. چون همچنان مسئله مشروعیت است. شاه در ۲۸ مرداد مجبور شد از نیروهای خارجی برای ادامه حکومت خود استفاده کند در نتیجه دیگر نمیتوانست از مشروعیت سخن بگوید. اما در مورد جمهوری اسلامی هنوز بخشی از مردم مشروعیت رژیم را قبول دارند ضمن اینکه هیچ نشانهای مبنی بر ریزش در سپاه پاسداران وجود ندارد."
♦️این بار خبرنگار با سماجت بیشتری از آبراهامیان می پرسد: "شما به مشروعیت مذهبی در ایران اشاره کردید اما در جنبش اخیر ما شاهد این بودیم که اتفاقا حملاتی به روحانیون صورت گرفت. از جنبش عمامه پراکنی گرفته تا حملات لفظی و فیزیکی که علیه روحانیت شیعه در ایران صورت گرفت. آیا این به معنای پایان تقدس روحانیت شیعه در ایران مدرن نیست؟"
اما بازهم پاسخ آبراهامیان جالب است:
"خیر من این طور فکر نمیکنم. این قبلا هم بوده است. من به یاد دارم که مثلا ۲۰ سال قبل هم مثلا تاکسیها، در خیابانها روحانیون را سوار نمیکردند. همواره شاخصهایی در تاریخ ایران بوده که این نگاه نسبت به روحانیون وجود داشته است. از صادق هدایت گرفته که شما نمیتوانید هیچ کسی را ضد روحانیتتر از او پیدا کنید یا مثلا احمد کسروی. با این حال همچنان رابطهای میان بخشی از جوامع محلی و روحانیت وجود دارد که جایگاه روحانیت را محترم میشمارند و برای آن ارزش قائل هستند و من فکر نمیکنم این از بین برود"
@bidar8
♨️ بازی با آتش در اوکراین؛ خطرات نادیده گرفته شده تشدید فاجعه بار اوضاع(1)
جان مرشایمر
🔹 ایالات متحده و متحدانش در ابتدا با این هدف از اوکراین حمایت کردند تا از پیروزی روسیه جلوگیری و به مذاکره برای پایان مطلوب نبرد کمک کنند. اما زمانی که ارتش اوکراین شروع به در هم کوبیدن نیروهای روسی به ویژه در اطراف کییف کرد، دولت بایدن مسیر خود را تغییر داد و متعهد شد که به اوکراین در پیروزی در جنگ علیه روسیه کمک کند. این کشور همچنین با اعمال تحریمهای بیسابقه به دنبال آسیب جدی به اقتصاد روسیه بود. همانطور که لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا در ماه آوریل اهداف ایالات متحده را توضیح داد، "ما میخواهیم روسیه به حدی ضعیف شود که قادر به تکرار اقداماتش در حمله به اوکراین نشود". در واقع، ایالات متحده قصد خود را برای حذف روسیه از صفوف ابرقدرتها اعلام کرد.
🔸 بر خلاف نگاه متداول در غرب، مسکو به اوکراین حمله نکرد تا آن را فتح کند و آن را بخشی از روسیه بزرگ کند. هدف اصلی آن جلوگیری از تبدیل شدن اوکراین به یک سنگر غربی در مرز روسیه بود. پوتین و مشاورانش به ویژه نگران پیوستن اوکراین به ناتو بودند. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در اواسط ژانویه به طور مختصر به این نکته اشاره کرد و در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت: "کلید همه مسائل تضمین عدم گسترش ناتو به سمت شرق است". برای رهبران روسیه، چشمانداز عضویت اوکراین در ناتو، همانطور که خود پوتین قبل از تهاجم بیان کرد، «یک تهدید مستقیم برای امنیت روسیه» است - تهدیدی که تنها با جنگ و تبدیل اوکراین به یک کشور بیطرف یا شکست خورده از بین میرود.
🔹 کییف، واشنگتن و مسکو همگی عمیقاً متعهد هستند که به بهای رقیب خود برنده شوند و این فضای کمی برای سازش باقی میگذارد. به عنوان مثال، نه اوکراین و نه ایالات متحده احتمالاً اوکراین بیطرف را نمی پذیرند. در واقع، اوکراین روز به روز بیشتر با غرب پیوند میخورد.
همچنین روسیه احتمالاً تمام یا حتی بیشتر اراضی که در اوکراین تصرف کرده، پس نمیدهد -بهویژه از آنجا که خصومتهایی که به درگیریها در دونباس بین جداییطلبان طرفدار روسیه و دولت اوکراین در هشت سال گذشته دامن زدهاند، شدیدتر از همیشه هستند.
🔸 سه راه اساسی برای تشدید تنش وجود دارد که ذاتی جریان جنگ است: یک یا هر دو طرف عمداً برای پیروزی بر شدت عمل خود میافزایند، یک یا هر دو طرف عمداً برای جلوگیری از شکست نزاع را شدت میبخشند، یا جنگ نه با انتخاب عمدی، بلکه به طور سهوی تشدید میشود. هر مسیری این پتانسیل را دارد که ایالات متحده را وارد جنگ کند یا روسیه را به سمت استفاده از سلاح های هسته ای سوق دهد، و شاید هر دو احتمال.
منبع
https://www.foreignaffairs.com/ukraine/playing-fire-ukraine
@bidar8
♨️ همه سناریوهای درگیری آمریکا
(۲) فارن افرز
🪐 سناریوی ناامیدی
جان مرشایمر
🔹 ارتش ایالات متحده به طرق مختلف میتواند درگیر جنگ شود. وضعیتی را در نظر بگیرید که جنگ یک سال یا بیشتر طول میکشد و نه چشمانداز راهحل دیپلماتیک در دسترس است و نه مسیری امکانپذیر برای پیروزی اوکراین. در عین حال، واشنگتن برای پایان دادن به جنگ ناامید است -شاید به این دلیل که باید بر مهار چین تمرکز کند یا به این دلیل که هزینههای اقتصادی حمایت از اوکراین باعث ایجاد مشکلات سیاسی در آمریکا و اروپا شده است.
🔸 در آن شرایط، سیاستگذاران ایالاتمتحده دلایل زیادی برای در نظر گرفتن گامهای مخاطرهآمیز-مانند ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز اوکراین یا استقرار گروههای کوچکی از نیروهای زمینی ایالات متحده- برای کمک به اوکراین برای شکست روسیه پیش رو دارند.
🪐 سناریوی فروپاشی ارتش اوکراین
🔹سناریوی محتملتری برای مداخله ایالات متحده در شرایطی رخ میدهد که ارتش اوکراین شروع به فروپاشی کند و به نظر برسد روسیه در آستانه کسب یک پیروزی بزرگ است. در این صورت، با توجه به تعهد عمیق دولت بایدن به جلوگیری از چنین نتیجهای، ایالات متحده ممکن است با درگیر شدن مستقیم در جنگ تلاش کند تا جریان را تغییر دهد. به راحتی میتوان تصور کرد که در این شرایط مقامات آمریکایی معتقدند اعتبار کشورشان در خطر است و خود را متقاعد میکنند که استفاده محدود از زور، اوکراین را -بدون ترغیب پوتین به استفاده از سلاح هستهای- نجات می دهد. از سوی دیگر، یک اوکراین ناامید ممکن است حملات گستردهای را علیه شهرهای روسیه انجام دهد -به این امید که چنین تشدید اوضاعی واکنش گسترده روسیه را برانگیزد و در نهایت ایالات متحده را مجبور به پیوستن به جنگ کند.
🔸سناریوی نهایی برای دخالت آمریکا مستلزم تشدید غیرعمدی اوضاع است: واشنگتن بدون اینکه بخواهد با یک رویداد پیشبینی نشده که اوج میگیرد، به جنگ کشیده شود.
🔹شاید هواپیماهای جنگنده آمریکا و روسیه که بر فراز دریای بالتیک در تماس نزدیک بودهاند، به طور تصادفی با هم برخورد کنند. چنین حادثهای - با توجه به سطوح بالای ترس در هر دو طرف، عدم ارتباط، و شیطانسازی متقابل- میتواند به راحتی اوضاع را متشنج کند.
🔸یا شاید روسیه ساختمانی در کییف یا یک سایت آموزشی در اوکراین را ویران کند و تعداد قابل توجهی از آمریکاییها مانند امدادگران، مأموران اطلاعاتی یا مستشاران نظامی را به طور ناخواسته به قتل برساند. دولت بایدن که در داخل با یک هیاهوی عمومی مواجه است، تصمیم می گیرد که باید تلافی کند و به اهداف روسیه حمله کند، که سپس منجر به تبادل آتش سهمگین بین دو طرف میشود.
منبع
https://www.foreignaffairs.com/ukraine/playing-fire-ukraine
@bidar8
♨️ مقاله جالب توجه توماس فریدمن در نیویورک تایمز:
🔺"اتفاقات اسرائیل یک واقعیت جدید و نگرانکننده را برای امریکا آشکار کرده است. برای اولین بار رهبر اسرائیل یک بازیگر غیرمنطقی است، خطری نه تنها برای اسرائیلیها، بلکه برای منافع و ارزشهای مهم آمریکا. این امر مستلزم ارزیابی مجدد فوری از سوی بایدن و لابی یهودی طرفدار اسرائیل در آمریکا است.
🔸نتانیاهو به یک بازیگر غیرمنطقی در روابط بینالملل تبدیل شده، کسی که دیگر نمیتوانیم رفتارش را پیشبینی کنیم و بایدن به سخنانش نباید اعتماد کند. برای شروع، واشنگتن باید مطمئن شود که نتانیاهو از آمریکا استفاده نمی کند. عدم ارسال تسلیحات برای شرکت درهر نوع جنگ دلخواه با ایران یا حزب الله بدون تایید کامل و مستقل فرماندهی عالی نظامی اسرائیل که با کودتای قضایی او مخالفت کرده است.
🔹زمان آن فرارسیده که دولت آمریکا، کنگره و لابیهای یهودی آمریکا که غالباً توانمندسازان نتانیاهو بودهاند، آشکارا روشن کنند که آنها نیز با همه آن اسرائیلیها هستند که درهفته گذشته به خیابان آمدند تا اطمینان حاصل کنند که هفتاد و پنجمین سالگرد تاسیس اسرائیل [اشغال فلسطین] آخرین آن نخواهد بود."
@bidar8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️کارشناس شبکه ترکیه:
وقتی میگویید به مرزهای تاریخی برگردیم فکر نمیکنید ایرانیها از خوشحالی بشکن میزنند و پایکوبی میکنند؟
@bidar8
🌏 جنگ سرد دوم آغاز شده است. (بخش۳)
جان مرشایمر
🔺سرانجام رقابت آمریکا و چین، جنگ است
🔹 مرشایمر شکست تمامعیار استراتژی تعامل با چین که کمابیش در طول دوران ریاستجمهوری ۴ رئیسجمهور (بوش پدر، کلینتون، بوش پسر و اوباما) پابرجا بود را به تصویر میکشد و با ارائه نمونههایی یادآور میشود که هیچیک از تعاملگرایان اعم از نخبگان دانشگاهی و مفسران و تحلیلگران تا مقامات و مشاوران دولت، چنین پیامدی را پیش بینی نکرده بودند.
🔸 با گذشت سالها، مشخص شد که تعامل شکست خورده است. چین رشد اقتصادی بیسابقهای را تجربه کرد، اما این کشور به یک لیبرال دموکراسی یا یک مشارکتکننده مسئول تبدیل نشد. برعکس، رهبران چین ارزشهای لیبرال را تهدیدی برای ثبات کشورشان میدانند و همانطور که حاکمان قدرتهای در حال ظهور معمولاً چنین میکنند، آنها سیاست خارجی تهاجمی فزایندهای را دنبال میکنند. هیچ راهی برای دور زدن آن وجود ندارد: تعامل یک اشتباه استراتژیک بزرگ بود. همانطور که کرت کمبل و الی رتنر - دو مقام سابق دولت اوباما که تشخیص داده بودند تعامل شکست خورده است و اکنون در دولت بایدن خدمت می کنند - در این صفحات در سال 2018 نوشتند، "واشنگتن اکنون با پویاترین و قدرتمندترین رقیب خود در تاریخ مدرن روبرو است.
🔹 وقتی دو جنگ سرد را با هم مقایسه کنیم، آشکار می شود که رقابت ایالات متحده و چین بیشتر از رقابت ایالات متحده و شوروی قابلیت تبدیل شدن به یک جنگ داغ را دارد. اولین نقطه تضاد بین این دو تعارض به قابلیت ها مربوط می شود. چین در حال حاضر از نظر قدرت نهفته بیشتر از اتحاد جماهیر شوروی به ایالات متحده نزدیک شده است. اتحاد جماهیر شوروی در اوج قدرت خود، در اواسط دهه 1970، از نظر جمعیت از مزیت کمی برخوردار بود (کمتر از 1.2 به 1) و با استفاده از GNP به عنوان شاخصی تقریبی از ثروت، تقریباً به اندازه 60 درصد ایالات متحده ثروتمند بود. در مقابل، چین اکنون چهار برابر ایالات متحده جمعیت دارد و حدود 70 درصد ثروتمندتر است. اگر اقتصاد چین با نرخ چشمگیر حدود پنج درصد در سال به رشد خود ادامه دهد، در نهایت قدرت نهفته بیشتری نسبت به ایالات متحده خواهد داشت.
🔸 یک مشکل دیگر در مورد توانایی های اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت که تا حد زیادی در مورد چین وجود ندارد: متحدان دردسرساز. در طول جنگ سرد، اتحاد جماهیر شوروی حضور نظامی عظیمی در اروپای شرقی داشت و عمیقاً در سیاست تقریباً همه کشورهای آن منطقه درگیر بود. باید با شورشهای آلمان شرقی، لهستان، مجارستان و چکسلواکی مبارزه میکرد. آلبانی، رومانی و یوگسلاوی به طور معمول سیاست های اقتصادی و امنیتی مسکو را به چالش می کشیدند.چین معاصر متحدان کمی دارد و به جز زمانی که صحبت از کره شمالی به میان میآید، بسیار کمتر از شوروی به دوستان خود وابسته است. به طور خلاصه، پکن انعطاف بیشتری برای ایجاد مشکل در خارج از کشور دارد.
🔹 یک "ایسم" وجود دارد که چین در مشت دارد ، یکی که به احتمال زیاد رقابتش را با ایالات متحده تشدید می کند: ناسیونالیسم. به طور معمول قوی ترین ایدئولوژی سیاسی جهان ، ناسیونالیسم دارای نفوذ محدودی در اتحاد جماهیر شوروی بود زیرا با کمونیسم در تضاد بود. ناسیونالیسم چینی اما از اوایل دهه 1990 در حال انباشته شدن است. آنچه آن را بسیار خطرناک می کند تأکید آن بر "قرن تحقیر ملی چین" است ، دوره ای که با جنگ اول تریاک آغاز شد ، که طی آن چین توسط قدرتهای بزرگ ، به ویژه ژاپن -و همچنین در روایت چینی ، ایالات متحده- قربانی شد.
http://www.foreignaffairs.com/articles/china/2021-10-19/inevitable-rivalry-cold-war
@bidar8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جادهها چشم به راهند...
@bidar8
♨️مهدی سبحانی سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوریه بعد از یک دوره تلاش در این کشور، به عنوان سفیر ایران در جمهوری ارمنستان به ایروان اعزام خواهد شد.سبحانی از دیپلمات های باتجربه است.
انتصاب مهدی سبحانی سفیر ایران در سوریه به عنوان سفیر جدید در ارمنستان پیام معناداری برای مقامات آزربايجان است.
مهدی سبحانی سفیر کارکشته و باتجربه ای در سوریه بود و انتقال ایشان به ایروان با شرایط کنونی مناسبت دارد.
@bidar8