اون چیزی که رقیه رو شکست، زخم زبان بود، قدرنشناسی بود، طعنه و کنایه بود.
😭
تو روضه ها زار میزنیم برا دل رقیه و زینب و نفرین میکنیم به اون پست فطرت هایی که به این زن و بچه داغدیده زخم زبان زدند، در حالیکه در ایران بافرهنگ خودمون، از این آدمهای بیشعور کم نیستند.
۳
🕊
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#تلنگر
حفظ حجابــ‼️
✅پیام حضرتــ رقیه (س) در عاشورا استــ.
عصر عاشورا بود🌅
حجابــ از سر زنان و دختران حسینے ربوده شد(وای بر من)😭
🔅هنگامے كه حضرتــ رقیه(س)
※بعد از شهادت پدر ※ و سیلے خوردن از دست شمر ※و اصابت كعب نی به بازو ※ و پاره شدن گوش(یاالله😭)
عمه اش زینبــ را مےبیند از هیچڪدام از این مصیبتــ ها شكایتــ نمی كند.😭
بلڪه شكایتــ حضرتــ رقیه(س) به عمہ اش این استــ كه می گوید:👇
🔹یا عمتاه هل من خرقة أستر بها رأسی عن أعین النظار◣ .
🔹ای عمه جان آیا پارچه ای هست كه سر خود را از نامحرمان بپوشانم؟◣😭
📚منبع :بحارالانوارجلد 45صفحه 61
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#درس_عاشورا
#غیرت_علوی #حجاب_فاطمی
🌺بسم رب الشهدا
وصیت نامه شهید_محسن_حججے به خواهران:
همیشه این بیت شعر را به یاد آورید...↓
آن زمانے ڪه " حضرت رقیه(س) " خطاب
به پدرش فرمودند:
غصه ے
حجابِ من را نخورے باباجان...!
چادرم سوخته
اما به سرم هست هنوز...
🔴دیروز خبر آمد پژوهشگران در مشهد موفق به تولید مرغ گوشتی ایرانی شدهاند. امروز مطالبی با عنوان مرغهای ایرانی آلوده به هاری در تلگرام و واتساپ دست به دست میشود! (آخه مرغ و هاری؟!)
پ.ن: هر چیزی که مستقل و بدون کمک خارجی در ایران تولید شود محکوم به نابودی و یا مضحکهشدن است!
🔗 محمد وحیدی
4_6001283542716254744.mp3
4.35M
🎧 توی خرابه هر شب منتظرت نشستم
🎤 سید مجید بنی فاطمه
🏴 #مداحی
هدایت شده از قاصدک
به مناسبت گراميداشت هفته دفاع مقدس، ويژهبرنامه تلويزيوني «روايت حبيب» در هفت قسمت به بررسي زندگي و زمانه شهيد سپهبد حاج قاسم سليماني در دوران دفاع مقدس ميپردازد/ اولين قسمت از اين برنامه امشب ساعت ۲۲.۱۵ از شبكه سه سيما پخش می شود/در شبهاى آينده هرشب ساعت ۲۰ از شبكه سه سيما پخش میگردد.
آهنگ_زیبا_خادم_الحسین_حامد_زمانی.mp3
7.41M
#حامدزمانی
#پیشنهاددانلود👌👌
#مسافراربعین
دلهای عاشقی که از سراسر دنیا الآن راهی کربلا شده اند....
کربلا و امام حسین رو از تو قلبمون که نمیتونند بگیرند....
ما با قلبمون تو راهیم و عمود به عمود جلو میایم....
#روضه #منافق #نفوذی #روحانا #اربعین #کرونا #محرم #هر_خانه_یک_حسینیه #ما_ملت_امام_حسینیم #حاج_قاسم #افول_امریکا #حاج_قاسم #تاسوعا #عاشورا #گشایش #گشایش_اقتصادی #من_محمد_را_دوست_دارم #ما_همه_پناهیانیم #حضرت_رقیه
🔺حجت الاسلام علوی تهرانی به دلیل ابتلا به #کرونا در بیمارستان بستری شد.
برای شفای ایشان یک حمد شفا قرائت کنیم
خدا ایشان و همه بیماران را شفا عنایت فرماید انشاءالله🤲
🏴 شهادت حضرتـــ رقیـــہ[س] تسلیتـــ باد
◾️در گوشه خرابه کنار فرشته ها
با ناخنی شکسته ز پا خار میکشد
◾️دارد به یاد مجلس نامحرمان صبح
بر روی خاک عکس علمدار میکشد
#السلام_علیک_یا_بنت_الحسین_ع
Roghayeh-Ahangaran02.mp3
2.31M
📀نوحه حاج صادق آهنگران از حرم مطهر حضرت رقیه (س)
⚫️این روضه در هیچ کجا پیدا نمیشه چون چند سال پیش از تلویزیون ضبط شده
🔴حتما گوش بدید تا دلها و خانه هایتان نورانی بشه ان شاء الله
التماس دعا #حضرت_رقیه
#دولت_انقلابی 👊
🏴شهادت جانسوز دردانهی سهسالهی #سیدالشهداء، حضرت #رقیّه
بنتالحسین علیهماالسلام را به محضر
🏴 مقدّس امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف و همه ارادتمندان آن حضرت تسلیت عرض مینمائیم..
🏴تسلیت یا صاحب الزمان😭😭
حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
خوش آمدی، گله ای نیست، بهترم مثلا...
شبیه قبل نشستی برابرم، مثلا...
خیال میکنم اصلا مدینه ایم هنوز
بهشت چادر زهراست بسترم مثلا
دوباره مثل گذشته کشیده ای بابا
خودت به دست خودت شانه بر سرم مثلا
نسوخته ست، نه...امشب به پات می ریزم
خیال کن که همان نازدخترم مثلا...
بگو: فدای سرت، گوشواره گم شده است
بگو دوباره برای تو می خرم...مثلا
خیال میکنم انگشتر تو پیش عموست
تو هم خیال کن آنجاست زیورم مثلا
اگر شکسته ام و زخم خورده، چیزی نیست
خمیده قدّم و هم سنّ مادرم مثلا
خیال کن که رقیه زمین نخورده پدر
خیال کن که سر دوش اکبرم مثلا...
کبود نیست کمی خاکی است صورت من
نرفته دست کسی سوی معجرم مثلا
تو فکر کن مثلا عمه را کتک نزدند
مراقب است عموی دلاورم مثلا
شبی که گم شدم و بین دشت جا ماندم
نخورد ضربه ی محکم به پیکرم مثلا
به قصد کشت کسی خواست تا مرا بزند
ولی رسید به دادم برادرم مثلا...
به روی نیزه کنار تو دید یک سر را
رباب گفت که خوابیده اصغرم مثلا...
🏴شهادت جانسوز دردانهی سهسالهی سیدالشهداء، حضرت رقیّه بنتالحسین علیهماالسلام را به محضر مقدّس امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف و همه ارادتمندان آن حضرت تسلیت عرض مینمائیم..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹یادی از فرمانده شهید خطه آذربایجان ، شهید عزیز آقا #مهدی_باکری
✅توصیف لحظات شهادت شهید باکری
🌹در کلام امام خامنه ای
🌹و شهید سلیمانی
🌹و شهید کاظمی
👌فوق العاده زیبا
حتما ببینید
از یِڪی پرسیدم:
ان شاءالله اگه بخوام اربعین برم ڪربلا باید چه ڪارهای اداری رو انجام بدم؟؟؟؟
▪️ گفت:اول میری پاسپورتتو از اِمام 🕊رِضا(ع) میگیری،
+بعد میدی به حضرت 🌱معصومه(س) پاراف میڪنه...
+بعد ميدی به حضرت ⚘عباس (ع) امضاء ميڪنه
+بعد از اون میبری دبیرخونه حضرت 🌷زینب(س) ثبت میڪنه
وآخرین مرحله ممهور به مهر حضرت مادر(س) میشه و تمام . . .
گفتم راهی نداره ڪه زودتر انجام بشه؟!!
گفت چرا یه راه وجود داره اونم اینه ڪه
بری در خونه حضرت ⚘رقیه (س) رو بزنی و با ايشون صحبت ڪنی....😭
.
.
.
.
گَر دُخترکی پیشِ پِدر ناز کند
گره ی کَربُ و بَلای همه را باز کند ...🖤
♨️اضطرار فرج♨️
💠حضرت ولیعصر ارواحنا فداه فرمودهاند: «وَ لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ».
💠نمیفرمایند «من اللسان»، که زبانهایشان را یکی کنند؛ میفرمایند: قلبهایشان را مجتمع کنند، قلبشان مرا بخواهد.
💠وقتی یک مجلس چند صد هزار نفری، اللّهم عجّل لولیّک الفرج را بگویند و قلبشان نخواهد، خدایتعالی به قلبشان نگاه میکند یا به زبانشان؟؟؟
💠یکوقت ممکن است شما هزار مرتبه هم اللّهم عجّل لولیّک الفرج را بگویید وقتی هم میخوابید قلباً امام زمان ارواحنافداه را نخواهید.
💠شاید با خود بگوییم:من گناهکار هستم، قصد هم ندارم گناه را ترک کنم، آقا میخواهد بیاید مرا وادار کند گناه نکنم. پس نیاید!!!
💠ولی وقتی انسان فهمید گناه بد است و آن کسی که میتواند مرا از این زندان، از این منجلاب نجات بدهد امام زمان ارواحنافداه است، پس بیاید.
💠مثل مریضی که دارد در بیمارستان درد میکشد، به پرستار میگوید: چرا دکتر نمیآید؟ من دارم درد میکشم.
💠این احساس درد باید در ما زنده شود. اگر زنده نشود ما در خواب هستیم.
اگر کسی احساس درد نمیکند، خواب است، برود یک فکری بحال خودش بکند.
💠فکر انسان باید تنظیم شود.
وقتی تنظیم شد «خواست» در ما ایجاد میشود. این «خواست» میآید تمام سراپای وجود ما را میگیرد و قلباً انسان میخواهد. بعد عملاً در این جهت قدم برمیدارد.
✍استاد_زعفری_زاده
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
✅ شفا با خاک حرم امام رضا علیه السلام
شب همان روز به من گفت: يكى از جوانان خوب زنجان مريض شده و پدرش توقّع دارد من از او عيادت كنم، اگر مايلى با هم به عيادت او برويم؟
گفتم: مانعى ندارد، من به زنجان آمده ام كه با شما باشم هر كجا برويد با شما مى آيم، فرق نمى كند.
به اتّفاق به عيادت آن جوان رفتيم، حال او خيلى بد بود حاج ملاّ آقاجان را نشناخت و تقريبا در حال احتضار و جان كندن بود، حاج ملاّ آقاجان مقدارى پدر و مادرش را تسلّى داد و او را دعا كرد، وقتى از منزل آنها بيرون آمديم فوق العاده متأثّر شده بودم. گاهى هم با خودم فكر مى كردم كه لابد فردا صبح هم بايد به تشييع جنازه ى او برويم. در اين بين مادر آن جوان هم از منزل بيرون آمد و گفت: حاج آقا، دكترها بچّه ام را جواب كرده اند، دستم به دامنتان.
حاج ملاّ آقاجان رو به مادر آن جوان كرد و گفت: خوب مى شود. من ابتدا فكر كردم براى تسلّى دل مادرش اين جمله را مى گويد، ولى بعد به من رو كرد و گفت: علاوه بر آنكه ما جنازه ى او را تشييع نمى كنيم، فردا اين جوان با پاى خود به اتّفاق مادرش به منزل ما مى آيند.
صبح فرداى آن شب تقريبا ساعت ۸ بود كه در زدند، من رفتم در را باز كردم، اوّل آنها را نشناختم از من سؤال كردند، حاج ملاّ آقاجان منزل هست؟ ديدم خود او صدا زد بفرمائيد منتظر شما بودم.
آن جوان و مادرش وارد منزل شدند وقتى در كنار اتاق نشستند حاج ملاّ آقاجان به من رو كرد و گفت: اينها را مى شناسى؟
گفتم: نه.
گفت: اين همان جوان مريض ديشبى است، من از تعجّب مبهوت شدم.
حاج ملاّ آقاجان به مادر آن جوان گفت: قضيّه را نقل كن كه آقاى ابطحى بيشتر نمى تواند طاقت بياورد.
مادر آن جوان گفت: ديشب بعد از رفتن شما حال فرزندم خيلى بدتر شد، ديگر محتضر بود، حتّى پاهايش حس نداشت نفسهاى آخرش را مى كشيد، من بالاى سر او نشسته بودم و گريه مى كردم ناگهان چشمش را باز كرد و گفت:
مادر! امام رضا (عليه السّلام) مى گويند: از خاك قبر ما نزد شما هست، چرا به آن استشفاء نمى كنى؟
و باز بيهوش افتاد. من يك مرتبه متوجّه شدم كه چند سال قبل كه به مشهد مشرّف بودم، مقدارى خاك از جلو جاروى خدّام برداشته و در كاغذى پيچيده و به زنجان آورده و پشت آينه گذاشته ام، فورا آن را برداشتم و بر بدن جوانم ماليدم، بحمداللّه چنانكه مى بينيد شفا يافته است.
امّا خود جوانى كه شفا يافته بود، مى گفت: در آن حال بيهوشى ديدم وارد حرم حضرت رضا (عليه السّلام) شده ام، حضرت از ميان ضريح بيرون آمدند و به من فرمودند: به مادرت بگو از خاك قبر ما نزد شما هست، چرا به آن استشفاء نمى كند؟ من فقط چشم باز كردم و اين جمله را گفتم، ديگر نفهميدم چه شد. موقع اذان صبح بود كه صداى مؤذّن و عرق زيادى كه بدنم را خيس كرده بود مرا به هوش آورد و ديدم ديگر درد و ناراحتى ندارم.
📚(کتاب شریف پرواز روح)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞نماهنگ فوق العاده
عالی و زیبای
صحن بارونی با صدای
حسین حقیقی
#ما_ملت_امام_حسینیم
#پای_کار_حسین_ایستاده_ایم
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#آجرک_الله_یا_بقیه_الله
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#السلام_علیک_یااباعبدالله_الحسین(ع)
💔 قصه نذر زن شامی و دیدارش با حضرت زینب کبری سلام الله علیها در خرابه شام
🏴
✍ و نيز در بحر المصائب آورده است كه يك روز زنى طبقى از طعام آورد و در نزد عليا مخدره گذارد؛ آن مخدره فرمود: اين چه طعامى است مگر نمى دانى صدقه بر ما حرام است ؟
عرض كرد : ای زن اسير بخدا قسم صدقه نيست بلكه نذرى است كه بر من لازم است و براى هرغريب و اسير میبرم؛ حضرت زينب سلام الله علیها فرمودند: اين عهد و نذر چيست ؟
عرض كرد :من در ايام كودكى در مدينۀ رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلّم بودم و به مرضى دچار شدم كه اطباء از معالجۀ آن عاجز آمدند چون پدر و مادرم از دوستان اهلبيت بودند براى استشفا مرا به دار الشفاى اميرالمؤمنين عليهالسّلام بردند و از بتول عذرا فاطمه زهرا سلام الله علیها طلب شفا نمودند؛
در آن حال حضرت حسين نمودار شد؛ امير المؤمنين عليه السّلام فرمودند:
اى فرزند دست بر سر اين دختر بگذار و از خداوند شفاى اين دختر را بخواه پس دست بر سر من گذاشت من در حال شفا يافتم و از بركت مولايم حسين تاكنون مرضي در خود نيافتم؛ و از آن پس گردش ليل و نهار مرا به اين ديار افكند و از ملاقات مواليان خود محروم ساخت من بر خود لازم كردم و نذر نمودم كه هرگاه اسير و غريبى ببينم چندانكه مرا ممكن ميشود احسان كنم براى سلامتى آقايم حسين عليه السّلام و اينكه شايد يك مرتبه ديگر به زيارت ايشان نائل بشوم و جمال ايشان را ديدار كنم ؛
آن زن چون سخن بدينجا رسانيد عليا مخدره سلام الله علیها صيحه از دل بركشيد و فرمودند: يا امة الله همين قدر بدان كه نذرت تمام و كارت بانجام رسيد و از حالت انتظار رستگار شدى همانا منم زينب بنت اميرالمؤمنين و اين اسيرانند اهل بيت رسول خداوند مبين و اين سر حسين است كه بر در خانه يزيد منصوب است؛ آن زن صالحه از شنيدن اين كلام جانسوز فرياد و نفير برآورد مدتى از خود بى خود بود و چون به هوش آمد خود را بدست و پاى ايشان انداخت و همى بوسيد و میخروشيد و ناله <وا سيداه وا اماماه وا غريباه> به گنبد دوار رسانيد و چنان شور و آشوب برآورد كه گفتی واقعه كربلا نمودار گرديد؛
آن زن بقيه عمر خود را از ناله و گريه بر حضرت سيد الشهدا سلام الله علیه ساكت نگرديد تا بجوار حق پيوست.
📗📔 ریاحین الشریعه جلد 3 صفحه 186
Hossein Sibsorkhi - Ghararemoon Nabood Biay Beri (128).mp3
12.81M
🎤🎤سیب سرخی
🎼گوشواره ای که تو خریدی
نگو نگو نگو نگو
زیر لگد همش میگفتم
عمو عمو عمو عمو
#ما_ملت_امام_حسینیم
#پای_کار_حسین_ایستاده_ایم
#بی_بی_رقیه
#آجرک_الله_یا_بقیه_الله
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#پیشنهاد_دانلود 👌
😍😭