eitaa logo
روشنگری‌ آخرالزمان
5.3هزار دنبال‌کننده
47.1هزار عکس
43.4هزار ویدیو
632 فایل
هرآنچه که یک منتظر ظهور باید بداند سئوال ، پیشنهاد ، انتقاد خودرا در گروه هایمان مطرح فرمائید: https://eitaa.com/joinchat/2167734418C3f5169aabe گروه جهاد تبیین و افشاگری☝ نشر مطالب کانال ما بدون قیدوشرطی آزاد است(درراستای جهادتبیین)
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀حوزه‌ علمیه باید تولید کند. 💎استاد علی‌اکبر : عالم دینی باید جامع همه این موارد باشد. صرف خواندن دروس رسمی حوزه کافی نیست. ما به علم دینی احتیاج داریم چراکه نمی‌شود با علم یا زیست مؤمنانه داشت. مسلمان نمی‌تواند زندگی و تدبیر حیات خود را به علم ضددینی بسپارد. ما باید علم دینی و علوم انسانی اسلامی تولید کنیم. امروزه ۲۰۰ سال است که حیات بشر را اداره می‌کند و به مرور به جهان اسلام آمده تا جایی که کشور ما را هم اداره می‌کند. علوم انسانی سکولار رقیب شریعت است. در نظام جمهوری اسلامی تعارض علم و دین بین شریعت و علوم انسانی اما در غرب تعارض علم و دین تعارض بین فیزیک شیمی با الهیات است؛ علم سکولار یا الحادبنیان غرب با الهیات مشکل دارد و نمی‌تواند خدا را با علم ببینند. _تهران، ۲۳ شهریورماه ۱۴۰۰ 🍃بیشتر بخوانید: rashad.ir/imamrezaa 🌐تشکل‌مهدوی‌رسم‌انتظار (دانشگاه‌بین‌المللی‌ادیان‌و‌مذاهب)
🔴نقدی بر کوتاه‌نوشت دکتر مصلح با عنوان «علوم انسانی اسلامی» و «آیت‌الله محمدتقی مصباح» 🖊احمدحسین شریفی جناب دکتر علی‌اصغر مصلح استاد دانشگاه علامه طباطبائی در کوتاه‌نوشتی ضمن اعتراض به نامگذاری روز رحلت یزدی (۱۲ دی ماه) به روز «علوم انسانی اسلامی»، نکاتی بیان کرده است که بررسی آنها نیازمند فرصتی فراخ است. در عین حال، ضمن دعوت از ایشان برای حضور در یک مناظره و گفتگوی علمی در این موضوع، در هر مکانی که صلاح می‌دانند، به اختصار چند نکته را متذکر می‌شوم: نکته اول: نوشته‌اند: «‌آیت‌الله مصباح درکی سطحی و مخدوش از فرهنگ و تمدن غرب داشت» پیشفرض این سخن آن است که شرط طرح ایده این است که درکی عمیق و درست از فرهنگ و تمدن غرب داشته باشیم! روشن است که این پیشفرض، بدیهی نیست!‌ بلکه نیاز به اثبات دارد و ایشان هیچ دلیلی برای اثبات آن بیان نکرده‌اند! همچنین هیچ توضیحی نداده‌اند که به چه دلیل و با استناد به چه شواهدی درک آیت‌الله مصباح را از آنچه که فرهنگ و تمدن غرب می‌نامند، سطحی و مخدوش می‌دانند! ای کاش به جای این سخنان نادقیق و ناسنجیدنی، مورد یا مواردی از سخنان ایشان را برای اثبات مدعای خود ذکر می‌کردند! نکته دوم: گفته‌اند نظرات آیت‌الله مصباح «درباره علوم انسانی در حدّ سفارش‌هایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی بود.» اولاً، خوب است جناب ایشان بدانند که ایده «علوم انسانی اسلامی» بحثی ناظر به «فلسفه علوم انسانی» است و نه «مسأله‌ای از مسائل علوم انسانی»! ثانیاً نمی‌دانم جناب ایشان چه فهمی از «علوم انسانی» دارند و چه میزان از آثار علامه مصباح را مطالعه کرده‌اند که چنین قضاوتی را درباره ایده‌های ایشان در علوم انسانی دارند. آیا اطلاعی از اندیشه‌های ابتکاری ایشان در انسان‌شناسی اسلامی، حقوق اسلامی، اخلاق اسلامی، تعلیم و تربیت اسلامی، مدیریت اسلامی و امثال آن دارند و با این حال همه آنها را «صرفاً سفارش‌هایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی» می‌دانند؟! فی المثل آیا نظریه تعلیم و تربیت اسلامی علامه مصباح را صرفاً سفارشی اخلاقی می‌دانند؟! نکته سوم: گفته‌اند علامه مصباح درک درستی از نظریه «ادراکات اعتباری علامه طباطبائی» نداشته‌ است! برای اینکه میزان درستی این سخن را بتوانیم بسنجیم کمترین انتظار از جناب دکتر مصلح این است که اولاً‌، «درک درست» از نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبائی را مشخص کنند! ثانیاً «معیار درستی درک خودشان» را بیان کنند؛ ثالثاً، معیار نادرستی درک‌های دیگران را تعیین کنند. رابعاً، درک علامه مصباح از این نظریه را تقریر کنند؛ خامساً، معیار درستی فهم خودشان از نظریه علامه مصباح را بیان کنند و در گام ششم مشخص کنند که درک علامه مصباح از نظریه علامه طباطبائی نادرست بوده است! نکته چهارم: گفته‌اند عنوان «علوم انسانی اسلامی» در حد یک «تمنا و درخواست» است و یا «ترکیبی متناقض»! چنین سخنی نشان می‌دهد که ایشان از ادبیات تولید شده درباره این ایده در چندین دهه اخیر، مطلع نبوده‌ و نیستند. تقاضا می‌کنم دست کم کتاب «رابطه علم و دین» علامه مصباح را، به عنوان یکی از پرشمار کتاب‌هایی که در این موضوع نگاشته شده است، مطالعه کنند و سپس درباره این قضاوت خود به داوری بنشینند! نکته پنجم: گفته‌اند آیت‌الله مصباح «تصور می‌کرد که با قدرت عریان و فرمایشی می‌توان علوم انسانی را دگرگون ساخت و به خدمت گرفت.» این هم نشان می‌دهد که متأسفانه جناب ایشان هیچ (یعنی هیچ) اطلاعی از اندیشه‌ها و اقدامات علامه مصباح درباره علوم انسانی اسلامی ندارند! این نسبت چه تناسبی با اقدامات و اندیشه‌های کسی دارد که نزدیک به پنج دهه از عمر خود را (از سال ۱۳۵۳ تا واپسین روزهای عمرشان) صرف تأسیس نهادهای علمی و آموزش و پژوهش و تربیت دانشجو و پژوهشگر در این موضوع کرده است؟! نکته ششم: نوشته‌اند «اگر ضرورتاً امر دائر بر تعیین روزی با عنوان روز «علوم انسانی اسلامی» باشد، حضرت آیت‌الله جوادی آملی احقّ عالمان معاصر برای چنین عنوانی است». این بنده مفتخر به تلمذ در محضر آیت‌الله جوادی آملی بوده‌ام؛ اما این سخن نشان می‌دهد متاسفانه ایشان اطلاعی از اندیشه‌های آیت‌الله جوادی هم ندارند. ای کاش یک بار، فقط یک بار، مهمترین کتاب ایشان در این موضوع یعنی «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» را مطالعه می‌کردند تا متوجه می‌شدند اساساً ایده و دغدغه اصلی ایشان در «علم دینی»، علوم طبیعی دینی است و نه علوم انسانی دینی! 🔻مجدداً آمادگی خود را برای گفتگو و مناظره‌ای علمی با جناب دکتر مصلح در موضوع ایده علوم انسانی اسلامی و بررسی دیدگاه‌های علامه مصباح یزدی اعلام می‌کنم. تعیین مکان و زمان این گفتگو را بر عهده جناب دکتر مصلح می‌گذارم. @ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴معماری غیر اسلامی و حیا زدایی 🔹به قول عزیزی، حیا وقتی از خانه ها رفت که منازل اُپن دار شد و آشپزخانه که اندرونی بود کاملاً عریان شد و در مَرئی و مَنظر مهمان ها و... قرار گرفت. هم آرامش روان را از بانوی خانه گرفت و هم سبب حیازدایی شد. 🔹ان شاالله با تولید علوم انسانی و بازگشت به معماری صحیح اسلامی در این زمینه اقدامی درخور صورت گیرد. دوستان فعال مطالبه گر در عرصه واگذاری زمین در طرح مسکن و رشد افقی منازل، نه عمودی، تلاشهایی داشته اند و دولت وعدههای داده است. 🌹 حوزه انقلابی ╭┅───────────┅╮ 🕌 eitaa.com/joinchat/307429376Ccb9b7c02da ╰┅───────────┅╯
یادداشت خانم ، استاد درباره توقف فعالیت رسانه‌ای استاد مهدی جمشیدی: در 21 تیر ماه نوشته ای از نویسنده، پژوهشگر و فعال حوزه اندیشه و فرهنگ دیدم ، که از تصمیم خود برای کناره گیری از نوشتن در رسانه ها سخن گفته بود، به عنوان فردی که نوشته های وی را همواره دنبال می کنم ، تصمیم گرفتم در مورد او چند سطر برای دوستان نه در سطح رسانه بنویسم، چون من با این فضا قرابت چندانی ندارم!! اولین بار را در جوار امام رئوف در یک کنفرانس ملاقات کردم. در میان جمع بزرگی از اساتید صاحب عنوان و صاحب منصب، حقیقتا بحث وی چنان جذاب، مستدل و غنی از بن مایه های نظری بود که اگر با چهره جوان وی همراه نمی شد، فکر می کردم استادی میانسال بعد از سالها تحقیق و تفحص به چنان ایده‌هایی دست یافته است. در همانجا هم وی برای عده‌ای که همواره از بیان حقایق فرهنگی و اجتماعی طفره می‌روند، خوشایند نبود و طبق معمول به جای فهم مباحث وی، بعضی شخصیت او را نشانه گرفتند. از آن به بعد همیشه دنبال نوشته‌های وی بودم، برای من که عمده پژوهش‌هایم کیفی است، نحوه اقناع‌سازی و مفهوم‌سازی‌های وی بی‌نظیر و بی‌بدیل بود. او داده‌سازی نمی‌کند، تکراری سخن نمی‌گوید، از اصل بحث ، علی‌رغم آشنایی با مباحث نظری و فلسفی، مفاهیم‌اش را از جایی عاریه نمی‌گیرد، دقیقا معطوف به مسائلی سخن می‌گوید، که انتخاب می‌کند، مسائلی که بر آنها اشراف دارد. از این شاخ به آن شاخ نمی‌پرد، لذا از افکار عمیق او، متن‌های مستندی نشأت می‌گیرد که جایی برای فردی که در مقابل وی بحث می‌کند، نمی گذارد. رقبای وی در این حوزه به جای آنکه با وی بحث کنند و یا از او یاد بگیرند، سعی می‌کنند با ناسزاگویی بر او بتازند. در هر مناظره‌ای که او را دیدم، بی‌اطلاعی و یا یاوه‌گویی حریف را زود‌تر از آنکه بیننده انتظار دارد، رو می‌کند؛ و حریفان به جای آنکه او را برای داشته‌هایش تحسین کنند، بخاطر نداشته های خود بر او می‌تازند. جهاد چند ساله وی در حوزه اندیشه و فرهنگ مثال زدنی است. عده ای از حجم مطالبی که توسط وی تولید می شود، شاکی‌اند و عده‌ای از قلم تیز او؛ قلمی که و با کسی جز حقیقت رودربایستی ندارد. حجم مطالب وی از یکسو ناشی از پویایی ذهنی او و از سوی دیگر ناشی از تمرکز وی بر حوزه‌ای است که بر آن متمرکز و مسلط است. او از این در و آن در سخن نمی‌گوید، بلکه در حوزه تخصصی خود به صورت متمرکز مطلب می نویسد. از هم گسیخته و آشفته نیست، همه اجزا و عناصر فکری وی یک کلیت بهم پیوسته است. حضور افرادی چون موجب آرامش خیال است، چون وی مانند یک مسائل را رصد می‌کند و کمتر چیزی از خارج می‌ماند و به نحو احسن پاسخ می_دهد. نگاه خصومت‌بار دشمنان نسبت به نه تنها قابل انتظار که قابل فهم است، اما دریغ از بعضی از دوستان که در جبهه خودی، نگاه تفقدآمیزی به او نشان ندادند، حقیقتا این امر دل هر صاحب اندیشه‌ای را می‌شکند. بی‌تردید مولود سالها مطالعه، ، و و عشق‌ورزی به آن است؛ چنین فردی را که عصاره تحقیق، نظر، اندیشه و عشق ورزی به انقلاب اسلامی است را به راحتی نمی توان نادیده گرفت، نویسنده این سطور قصد ندارد از وی یک اسطوره بسازد، یقینا او هم ضعف ها و محدودیت های خاص خود را دارد و به بعضی از نوشته‌های او نقد‌هایی وارد است، اما یقینا بر آن است که بگوید زمانی که اندیشه عده در ، و ، گیر کرده است و یا زمانی که قلم عده ای بر روی کاغذ نمی‌چرخد و یا زمانی که دیگران از بیان حقایق دچار لکنت می شوند و یا از بیان آن عاجزند، ما را از اندیشه خود محروم نساخت. تا جایی که نوشته های وی را دنبال می‌کنم، فکر نمی‌کردم که کسی بتواند بر اندیشه قوی و سرریز او لجام بزند و اهل اندیشه را از تحلیل های وی محروم سازد، یقینا کناره گیری وی از سر مصلحت و یا ترس از دشمنانش نیست، چون وی ثابت کرده است که با این مفاهیم قرابتی ندارد، اما می‌تواند از سر دلشستگی از باشد که بعضا قدر وی را ندانسته و او را پشتیبانی نکرد! ختم کلام آنکه، برای تصمیم وی مبنی بر کناره گیری و عزلت پذیری، و او را از این کار ، چرا که فرد صاحب اندیشه نمی‌تواند و نباید اندیشه خود را از دیگران دریغ کند!! 📣تشکل حوزوی سُعداء قم 🆔 @soada_qom