سین دوم
سرنیزه تیغه یا خنجری نوکتیز است که برای وصل کردن بر انتهای لوله تفنگ یا مسلسل یا دیگر اسلحه گرم طراحی شدهاست.با اتصال سرنیزه به یک سلاح گرم، این سلاح عملا حکم یک نیزه یا شمشیر را پیدا میکند و میتوان از آن در جنگهای تنبهتن استفاده کرد. سربازان معمولا در مواقع غیر از نبرد با جدا کردن سرنیزه از اسلحه، از سرنیزهها به عنوان کارد و برای برش و کندن سنگر و چاله استفاده میکنند.
"شهــ گمنام ــیـد"
#سیـــــن چهارم
✨دوپینگ بچہ هاے رزمنده
تو عملیات هاے خیلے سخت
#سر_بنـــــد
دلاور مردان جبهه های حق علیه باطل در هشت سال جنگ تحمیلی همواره با بر سربستن سربندهایی که منقش به نام ائمه اطهار بود ضمن مدد گرفتن از آنان شعار خود را به رخ جهانیان می کشاندند.
حال بسیاری از جوانان و نسل سومی ها برای زنده نگه داشتن و آشنایی با رشادت های رزمندگان کشورمان در قالب کاروان های راهیان نور سفره ی هفت سین سال تحویلشات را در مناطق جنگی برپا می کنند.
"شهــ گمنام ــیـد"
#سین_پنجم
سجاده یا همان جانماز شاهد راز و نیاز مخلصانه رزمندگان و آزاد مردان کشورمان در دل شب بود و چه بسا تنها سجاده رزمندگان، محرم عبادت عاشقانه شان بوده باشد
"شهــ گمنام ــیـد"
#سین_ششم
سیم خاردار یک نوع سیم رشتهای ساخته شده با لبههای تیز با نقاط تنظیم شده، در فواصل و امتداد مرتب شده از رشتهها میباشد. این رشتهها برای صعب العبور کردن مسیر مورد استفاده قرار می گرفت.
سیمچین
سیمچین وسیلهای است که بیشتر در الکترونیک و برق کاربرد دارد و از آن برای بریدن و لخت کردن سیم استفاده میشود
✨سین دوم هم همون ابزار معروفے کہ یہ روزایے بال و پر کبوتراے خالص ما رو زخمے میکرد✨
#ســیــم_خــاردار
"شهــ گمنام ــیـد"
#سیـــــن_هفتم
#ســردار_ســلـیـمـانـی
البتہ عکس سرادر منظورمونہ
ما کہ یہ حاج قاسم بیشتر نداریم
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥واکنش احساسی و دیدنی مردم به تولد سردار دل ها
🌷به مناسبت یکم فروردین سالروز تولد شهید حاج قاسم سلیمانی
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#طنز_همینطوری
🤏یه شوخی ریز
با حاج آقا رئیسی...😁
#با_هم_بخندیم 😂
❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️
"شهــ گمنام ــیـد"
"بیداری مــردم "
#طنز_جبهه 🪨سنگ و سقف...😶 دی 1363؛پادگان دو کوهه ⭐️آن روز می خواستیم بریم اندیمشک.🚶♂ ❄️با عبا
#طنز_جبهه
✍ادامه.....
❄️و در حالیکه خنده شیطنت آمیزی کردم، اطراف را گشتم و تکه سنگ بزرگی پیدا کردم.🪨😜
⭐️عباس اصرار کرد این کار را نکنم؛ ولی سعید با خنده جلو آمد و مرا تشویق به انتقام کرد.😈😅
❄️در حالیکه کاملا حرکت خودرو بر روی پل را زیر نظر داشتم، به طرف لبه پل رفتم.😎
⭐️تا متوجه شدم راننده وانت به جای رفتن به طرف خرم آباد، دور زد و از پایین پل به طرف اندیمشک رفت، شاکی شدم.😟
❄️و روبه عباس و سعید گفتم:
بفرمایید... من که میدونستم این بی وجدان داره دروغ میگه. عیبی نداره.... 😕
حالا همچین درسی بهش میدم که تا عمر داره دیگه به بسیجی ها دروغ نگه....😬
⭐️عباس و سعید به لبه پل نزدیک شدند تا ببینند چیکار میخوام بکنم. 😳
❄️وانت که در پایین پل نزدیک شد، در حالی که سنگ را بالا بردم، به عباس و سعید گفتم:
فعلا باید قید مرخصی شهر رو بزنید.... 😶
فقط تا زدم، مثل فشنگ بپرید تو پادگان....🤪
مواظب باشید که دژبانا شک نکنن.😆
⭐️سنگ را که بالا بردم، با فریاد یا علی علیه السلام که از ته حلقومم بیرون زد، بر سقف وانت تویوتا که با سرعت در حال حرکت به طرف اندیمشک بود، کوبیدم و بدون اینکه ببینم چه بلایی بر سر راننده آورده ام، به طرف پادگان دویدم.😂🤣🤣
❄️در راه دویدن به داخل پادگان، صدای ترمز وحشتناکی شنیدم؛ ولی اهمیتی ندادم و به سمت ساختمون خودمون رفتم.😉😁😆
#باهم_بخندیم 😂
❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها❤️
"شهــ گمنام ــیـد"
✍فرودگاه کرمان، حاج قاسم از هواپیما پیاده شد! مسیر اول؛ خانه پدری و مادری! دیدار با پدری که نان حلال داده و مادری که تربیتش کرده و دست هایی که قاسم سلیمانی مقابلشان خم می شد و می بوسید. سردار هر وفت که وارد کرمان می شد، اولین مکانی که می رفت خانه پدر و مادرش بود. راه رشد را می خواهی! خدا در قرآن کریم فرموده، کنار ایمان و توحید هم فرموده:... والدین ؛پدرت، مادرت، احترام، محبت و گذشت، دست بوسی،اُف نگو، عمل به خواسته هایشان، کمک در کار ها...
📚کتاب حاج قاسم
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺از #حضرت_علی (ع) سوال کردند:
🏞سنگینتر از آسمان چیست؟
💔فرمود: تهمت به انسان بی گناه.
🌍از زمین پهناورتر چیست؟
💔فرمود: دامنه حق که خدا همه جا هست و بر همه چیز مسلط است.
🌅از دریا پهناورتر چیست؟
❤️فرمود: قلبِ انسان قانع.
🌄از سنگ سختتر چیست؟
💔فرمود: قلب مردم دو رو.
🔥از آتش سوزانتر چیست؟
💔فرمود: رؤسای ستمکاری که ملت را به خود وامی گذارند و هیچ فکر تربیت آنها نیستند.
❄️از زمهریر سردتر چیست؟
💔فرمود: حاجت و خواسته بردن پیش مردم بخیل.
🍷از زهر تلختر چیست؟
💔فرمود: صبر در برابر نادانها
"شهــ گمنام ــیـد"
"بیداری مــردم "
داستان سریالی "ط" ( #داعشی_که_شیعه_شد ) (خون، آتش، دین؛ آنچه نباید می گذشت و اما...) صبح آفتاب در
داستان سریالی "ط" ( #داعشی_که_شیعه_شد )
(خون، آتش، دین؛ آنچه نباید می گذشت و اما...)
رفتم یه گوشه دراز كشیدم تا شاید یكم خوابم بگیره ولی مگه افكار آشفته می ذاشتن چشم روی هم بذارم.
كم كم چشمام گرم شدن و خوابم گرفت
یك وقت با صدای در از خواب بیدار شدم، زود ساعت دیواری روبروم رو نگاه كردم، ساعت هنوز نه بود.
در باز شد و محسن وارد شد
- اینا لباسای خودته عوضش كن و مال خودتو بپوش، اینم تجهیزات مورد نیازه كه تو رو تا مقر داعش باید برسونه، فقط یادت باشه با تجهیزاتی كه متعلق به خودت نیست نباید وارد مقر بشی و قبلش حتما باید از خودت دور كنی، چند نفر به طور نامحسوس زیر نظرت دارن، سعی نكن كنجكاوی كنی و پیداشون كنی كه با این كار وقت خودتو تلف می كنی، هر وقت نیاز بود خودشون وارد عمل میشن، دستور عملیات خودتو یه بار هم با دقت بخون شرح عملیات رو نباید همراه خودت داشته باشی، سوالی داری؟
- نه سوالی ندارم
- بسیار خب ساعت ده خودم میام سراغت
رفت و در رو بست، نمی دونستم حس خوبی باید داشته باشم یا نه، ولی تو این چند روزی كه از همه چی فاصله گرفته بودم تونسته بودم تصمیم خودمو بگیرم، شاید این تصمیمم به خاطر تسكین قلب خودم بود تا شاید یكم از خرابی هایی كه به بار آوردم رو كم كنم.
راستش بودن با محسن هر چند رسمی و خیلی جدی و غیر صمیمی، بهم آرامش می داد، كسی كه به خاطر اعتقاداتش می تونست از خون پاره تنش بگذره و با قاتل برادرش همكاری كنه نمی تونست آدم بدی باشه، ذره ای تشفی خاطر تو وجود این بشر نبود، این رفتار ها منو یاد علی (رضی الله) می انداخت كه سر عمر بن عبدود را نبرید تا قتل او بخاطر تشفی خاطر خودش نباشه، رفت و بعد از فروكش شدن خشمش سر دشمن خودش را از تن جدا كرد.
چقدر باعث تخریب چهره شیعه شده بودم، شیعیانی كه نزدیكترین فرقه به ما شافعی مذهب ها بود، اونم به خاطر چند تا فیلم از جلسات عده انگشت شماری از شیعه نماها كه به جرات می تونم بگم تو این چند سال مبارزه ما با شیعه ها حتی به یكی از اینها هم برخورد نكرده بودم، هر شیعه ای كه به اسارت ما می رسید، نور از چهره اش می بارید، تا جایی كه هیچكدام برای نجات جانش متوسل به التماس نمی شد، به قدری پای اعتقادات خودشون محكم بودند كه حتی لحظه بریده شدن سرشان هم دست از ذكر بر نمی داشتند، ولی من کر و كور بودم و اینها را درك نمی كردم، كور بودم و چهره های نورانی بچه شیعه ها رو نمی دیدم و كر از شنیدن اذكار زیر زبانشون و هر صدایی که حق رو از باطل مشخص میکرد.
تصمیم خودمو گرفته بودم می خواستم تا جایی كه توان در بدن دارم باهاشون همكاری كنم، حتی اگر به قیمت از دست دادن جونم هم شده باشه.
چشمام به ساعت دوخته شد، یك ربع مونده بود به وقت شروع عملیات، یادم افتاد كه تو این چند روز تارك نماز شده بودم و حتی دو ركعت نماز نخونده بودم، دلم می خواست تا محسن نیومده نماز بخونم.
سریع لباس های خودم رو پوشیدم و رفتم تا وضو بگیرم، وضو گرفتم و ایستادم به نماز، قبله رو نمی دونستم یك طرف رو انتخاب كردم و شروع كردم، الله اكبر
حمد و بخشی از سوره توبه را خوندم و رفتم ركوع، نا خودآگاه اشك از چشمام سرازیر شد، یادم نمی اومد آخرین بار كی تو نماز اشك ریخته بودم، رفتم سجده، حالت ذلت و خواری شدیدی تو وجودم احساس می کردم، نمی خواستم سر از سجده بردارم، مدام ذكر می گفتم و اشك می ریختم، ذكر را رها كردم و شروع كردم با خدا حرف زدن.
- الهی دستم خالیه، نه خالی نیست، دستم پره از جنایت و ظلم و تاریكی، خودت گفتی توبه تائب رو قبول می كنی، الهی توبه می كنم از تمام آنچه در مقابل دیدگانت انجام دادم، توبه می كنم از اینكه با بچه های علی عداوت كردم، توبه می كنم از خون كردن دل پیامبرت توبه می كنم از تمام چیزی كه منو از تو و پیامبرت دور كرد...
اشك امانم نمی داد همینطور سرازیر بود، به قدری گریه كرده بودم و با صدای بلند با خدای خودم حرف زده بودم كه متوجه داخل شدن محسن به اتاق نشده بودم، از سجده بلند شدم و سر به سجده دوم گذاشتم، دوست داشتم با خدای خودم راز و نیاز كنم و عقده های دلم رو خالی كنم، ولی دوست نداشتم كسی منو تو این حال ببینه، بلند شدم و ركعت دوم را هم خوندم، سلام نماز را دادم و سریع بلند شدم، تا برگشتم دیدم محسن جلوی در داره نگاهم می كنه.
چند ثانیه چشم به چشمم دوخت و حرفی نزد، سریع اشك چشمام رو پاك كردم.
- من آماده ام.
- بیا دنبالم.
افتادم دنبالش از در خارج شدم هنوز زیاد از اتاق دور نشده بودم كه با دیدن اون چیزی كه مقابل بود قلبم از جا كنده شد و دستم رو گذاشتم دیوار تا تعادل خودمو حفظ كنم...
ادامه دارد...
نویسنده: #محمد_حسن_جعفری
❌انتشار داستان بدون ذكر منبع مورد رضایت نیست.
"شهــ گمنام ــیـد"
📌نگاهی متفاوت به نفوذ معنوی شهید سلیمانی در کشورهای دیگر
✍قطرات اشک شوق دختر مسلمان جوان روس در مسجد جامع مسکو در گفتوگو با آقای رئیسی و صدای لرزان و گریه قطعنشدنیاش که گفت سلام من را به آقای خامنهای برسانید بهتنهایی امپراتوری رسانهای پرهزینه تبلیغاتی غرب را فروپاشاند. جریان رسانهای آمریکایی تروریست که با گمان نابخردانه و استفاده از ابزارهای متعدد پرنفوذ و قدرتمند خود تصور میکرد میتواند قهرمان ملی و دیپلمات فرمانده ایران، شهید سلیمانی را ممنوعالتصویر کند، امروز دید که دیپلماسی قلبها چگونه در جهان نفوذ پیداکرده و جوانان و نوجوانان جهان چگونه برای رساندن سلامشان به مقتدای شهید سلیمانی، رهبر معظّم انقلاب، اشک شوق میریزند؛ آن هم در جامعه مسلمانان روسیه که بیشترین تأثیرپذیری و حمایتهای متعدد پشتیبانی را از عربستان سعودی خصوصاً در حوزه فرهنگی و دینی دریافت میکند.
امروز در نظام بینالملل، مؤلفهها تغییر کرده است. کدام رهبر در جهان اینگونه محبوبیت دارد. رؤسای جمهور فعلی و پیشین آمریکا در سفرهای خارجی خود همواره مورد خشم و نفرت فراوان ملتهای جهان قرار میگیرند. راهپیماییهای میلیونی مردم لندن علیه ترامپ در سالهای 97 و 98 را فراموش نمیکنیم؛ حتی اگر رسانههای غربی و عناصر داخلی آنها قصد به فراموشی کشاندن آن را داشته باشند.
یادآوری مجدد نقش سردار سلیمانی و ایران و روسیه در ایجاد ائتلاف استراتژیک علیه تروریسم بینالملل و محکومیت ترور سردار سلیمانی توسط آقای پوتین در ابتدای این جلسه هم بسیار حائز اهمیت است. آنچه امروز بر عزت دیپلماسی ما بر نظام بینالملل افزوده، مجاهدتهای دیپلمات فرمانده، شهید سلیمانی است و وای بر آنها که با طرح نادرست و نابخردانه دوقطبیسازی میدان و دیپلماسی، ظلم بزرگی به افکار عمومی کردند؛ ظلمی فراموشنشدنی!
امروز در نظام بینالملل یک تعریف جدیدی از دیپلماسی به اسم دیپلماسی خط دو داریم. دیپلماسی خط دو که یکی از زیرمجموعههای دیپلماسی نوین است، دیپلماسی چهرهبهچهره یا دیپلماسی بازخورددار است؛ یعنی دیپلماسی که شخصمحور است. شخصی حوزه نفوذش را از طریق ارتباطگیری با نخبگان و گروههای مختلف افزایش میدهد و دامنه نفوذ و محبوبیتش توسعه پیدا میکند. وقتی جذب مخاطب انجام میگیرد، هیچ جریانی نمیتواند این جذب مخاطب را حذف کند و از بین ببرد...
✍ روحالله مدبر
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸#ازلاک جیغ تا خدا🌸
🥺روایتی بسیار زیبا🥺
🌷پیشنهاد دانلود 🌷
داستان تحول خانوم مشهدی
"شهــ گمنام ــیـد
همین که #تو...
هر صبح در خیال منی
حال هر روز من خوب است...
#صبحتون_شهدایی 🌷
سمت راست
#شهیدمحمودکریمی
جانشین گد مکانیزه لشکر۲۵کربلا
"شهــ گمنام ــیـد"
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🌷🍃
🌷
🌻🌻 نوروز در اسارت 🌻🌻
كمكم زمستان به پایان می رسید و بهار نزدیک بود. ارشد آسایشگاه از عراقی ها اجازه گرفت که برای برگزاری جشن نوروز به تزئین آسایشگاه بپردازیم. با امکانات کم از قبیل کاغذ، زرورق سیگار و مقداری رنگ، آسایشگاه را قدری سرو سامان دادیم و در اسارت به انتظار بهار نشستیم.
در برگزاری مراسم سنتی نوروز که از دیرباز با فرهنگ غنی و پر محتوی اسلام عجین شده است عبارت جالبی نیز نوشتیم و به دیوارها نصب نمودیم که از میان این عبارات دعای « امن یجبین» بسیار چشمگیر بود.
قبل از تحویل سال یکی از مسئولین عراقی وارد آسایشگاه شد و چشمش به این نوشته قرآن برخورد کرد و بسیار برافروخته شود، شروع به داد و بیداد کرد و گفت مگر ما به شما ظلم کرده ایم که شما این آیه را نوشته اید؟
ما به شما پتو، لباس، کفش دادیم حالا ظالم هستیم.
در اینحال یکی بچه ها به خود جرات داد و گفت سیدی این آیه قرآن که بد نیست.
عراقی بیشتر برافروخته شد و گفت: " اگر شما می خواهید قرآن بنویسید که در آن خیر باشد نه آیه ای که مایه شر و بدی است"
بعد دستور داد به هر طریقی که می شود نوشته را پاک کنیم و تعدادی از بچه ها را که در این خصوص فعالیت داشتند تنبیه شوند.
🌸 راوی : علی اکبر علی اکبری ـ تکریت
"شهــ گمنام ــیـد"
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🌷🍃
🌷
🌻🌻 نوروز در اسارت 🌻🌻
🍃ماهی شب عید
در یکی از اردوگاه های عراق، در ایام نوروز یکی از برادران از سنگ یک ماهی تراشید و آن را درون ظرف آب انداخت و اسرا هم از این فکر او استقبال کردند. در همین حین یکی دیگر از بچه ها به سرعت به طرف حیاط دوید و پس از چند لحظه با در دست داشتن یک قورباغه کوچک وارد شد و آن را به جای ماهی در ظرف آب انداخت، حرکت قورباغه داخل آب به جای ماهی قرمز شب عید همه را به خنده وا داشت.
🔹راوی : آزاده مسعود پرویز حمیدی
"شهــ گمنام ــیـد"
هدایت شده از اخبارفوری /مهم | News 📢 ( اخبار ایران و جهان)
♨️♨️♨️♨️
🎞 تصاویری واقعی از لحظه مرگ
انسان و حضور حضرت عزرائیل😰
(سنجاق کانال زیر) 👇
https://eitaa.com/joinchat/2482241604C400ae0a0a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 استوری | لیلای جزیره مجنونی
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺از #حضرت_علی (ع) سوال کردند:
🏞سنگینتر از آسمان چیست؟
💔فرمود: تهمت به انسان بی گناه.
🌍از زمین پهناورتر چیست؟
💔فرمود: دامنه حق که خدا همه جا هست و بر همه چیز مسلط است.
🌅از دریا پهناورتر چیست؟
❤️فرمود: قلبِ انسان قانع.
🌄از سنگ سختتر چیست؟
💔فرمود: قلب مردم دو رو.
🔥از آتش سوزانتر چیست؟
💔فرمود: رؤسای ستمکاری که ملت را به خود وامی گذارند و هیچ فکر تربیت آنها نیستند.
❄️از زمهریر سردتر چیست؟
💔فرمود: حاجت و خواسته بردن پیش مردم بخیل.
🍷از زهر تلختر چیست؟
💔فرمود: صبر در برابر نادانها
"شهــ گمنام ــیـد"