انجمن بیکاران کتابخون🇵🇸؛
این روزهای سرد دلگیر را که زمستان نامیدهاند را با اندوهی امیدوار آغاز نمودهام. با لبخندی به درازای
تراوشِ بوی این روزهای سرد دلگیر را در خروش رگهایت، حس میکنی؟ دلگیر هستند، بله، سخت هستند، آری، پر از غم هستند درست، اما همچنان به روییدن دوباره ی بعد از سرمای جانسوز وجودم و سرمای روحانگیز دانههای برف باور دارم.
در کنار آن، به گرمی شعرهای فروغ، واژگان افسارگسیخته و خاطرات از دست رفته نیز ایمان دارم تا پس این روزهای سرد دلگیر با جرعه ای قهوه مهمان ذهن پر آشوبم شوند.
پس منتظر میمانم که باران خواهد بارید و امیدها خواهند رویید.
آگاتایسابق، ششمین روز از این روزهای سرد دلگیر؛
این غروب دلغریب نارنجی رنگ، در غربت کنج دلتنگیهایمان خانه کرده:)