انجمن بیکاران کتابخون🇵🇸؛
تقابل دو یا چند نفر، گروه و ملت؛ جنگ. گذشته خوب می داند چه می گویم. همه چیز، بر روی صفحات تاریخ نگاش
کلمات، فقط چند حرف متصل به همدیگر نیستند. هر کلمه، داستانی دارد. پیشینه ای که هیچوقت به آن توجه نشده است. آنها مملؤ از هرچیزی میتوانند باشند. میتوانند عشق باشد، نفرت باشند... میتوانند مالامال از احساس یا منطق باشند. آنها فقط وسیله ای برای ارتباط برقرار کردن نیستند. خودشان حرف میزدند. میتوانند مانعی شوند برای عشق و دلیلی برای منطق. درواقع، کلماتی که ما نادیده میگیریمشان، زندگی مارا به دست گرفته اند. هرچند که فکر میکنم، آنها نمیتوانند مانع حقیقت شوند، شاید بتوانند مدتی جهان و ذره ذره ی آن را فریب بدهند، اما هیچوقت نخواهد توانست مانع حقیقتی شوند که ما آن را دروغ میپنداریم. حقیقتی که پژواک صدایش، تا مدتهای خیلی طولانی و شاید تا همیشه، تاریخ را متحیر خواهد کرد.
_آگاتای سابق، یکی از نخستین روزهای ۱۴۰۱
انجمن بیکاران کتابخون🇵🇸؛
حق نداری پشیمون بشی از کاری درستی که کردی _ راز تنهایی
نمی دانست نظام سرمایه داری برنامه دارد جوان هارا درگیر این بساط ها کند تا خودش بتواند برنامه هایش را پیش ببرد.
برده داری مدرن!
_ راز تنهایی
انجمن بیکاران کتابخون🇵🇸؛
نمی دانست نظام سرمایه داری برنامه دارد جوان هارا درگیر این بساط ها کند تا خودش بتواند برنامه هایش را
خیلی بیچاره میشه آدم فکر کنه که محبت خالقش رو نمیخواد:)
_ راز تنهایی