eitaa logo
بیم موج
1.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
84 فایل
قال مولانا امیرالمؤمنین ❤ : وَ اللَهَ اللَهَ فِی الجِهَادِ بِاَموَالِکُم وَ اَنفُسِکُم وَ اَلسِنَتِکُم فِی سَبِیلِ اللَه چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم ادمین: @bimemoj1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 کتاب صوتی ❗️"خاطرات حضرت آیت الله خامنه ای از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب" 📗📗 کتاب «خون دلی که لعل شد» حاوی خاطرات خودگفتۀ رهبر معظم انقلاب از تولد ایشان تا پیروزی انقلاب اسلامی است. این اثر که در پانزده فصل گردآوری شده است خاطراتی بدیع و ناگفته از مبارزات رهبر انقلاب با سلطنت پهلوی‌ از زندانها تا تبعید را در بر دارد. این کتاب ترجمه‌ی فارسی کتاب «إنّ مع الصّبر نصراً» است که پیش از این به زبان عربی در بیروت منتشر و توسط سیّد حسن نصرالله معرّفی شد.‌ او در معرفی این اثر می گوید: «وقتی کتاب به من رسید همان شب آن را خواندم، هنگام مغرب به دستم رسید و از روی شوق، در همان شب تمام آن را خواندم». آنچه کتاب حاضر را از کتابهای مشابه متمایز میکند، بیان حکمتها، درسها و عبرتهایی است که به فراخور بحثها بیان شده و هر کدام از آنها میتواند چراغ راهی برای آشنایی مخاطب کتاب بویژه جوانان عزیز با فجایع رژیم پهلوی، و همچنین سختی‌ها، مرارتها و رنجهای مبارزان و در مقابل پایمردی‌ها، مقاومتها، خلوص و ایمان انقلابیون باشد. زندگینامه خودنوشتِ معظّمٌ‌له، تصاویر مرتبط، و نمایه‌های مختلف از دیگر بخشهای این کتاب است. ✅لینک دانلود کتاب صوتی خون دلی که لعل شد از گوگل درایو 👇 https://drive.google.com/folderview?id=1U7MgbsCJSkE38jRcWT_bYxE7vWPhS7Ry 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰هُوَ الَّذي أَنزَلَ السَّكينَةَ في قُلوبِ المُؤمِنينَ 🔹 پدرم همواره به من محبت ویژه داشت و در سفرهای خود با من مانوس می شد. 🔹پدرم یک بار بینایی خود را از دست داد ولی بعدا شفا یافت. درمان چشم خود را در تهران ادامه می داد. سه بار به تهران رفت ولی حاضر نشد کسی جز من همراهش باشد. 🔹 سال یک هزار و سیصد و چهل و دو در قم بودم، پدر به من نامه نوشت که به مشهد بیایم تا او را در سفر درمانی به تهران همراهی کنم. اما رفتن من به مشهد به تاخیر افتاد و علت آن ماموریتی بود که در رابطه با مسائل تبلیغ باید در زاهدان انجام می دادم. به زاهدان رفتم و در آنجا بازداشت شدم. مهمترین نگرانی من هنگام بازداشت پدرم بود که بی من به سفر نمی رفت! 🔹به خاطر دارم که در حال بازداشت در هواپیما نشسته بودم تا مرا از زاهدان به تهران ببرند. به یاد پدر افتادم و ناگهان اندوهی سنگین قلبم را فشرد و دلواپسی عجیبی وجودم را فرا گرفت به خود گفتم حال که در هواپیما چنین وضعی دارم پس وقتی وارد بازداشتگاه شوم چه حالی خواهم داشت!؟ 🔹 به خدای متعال متوسل شدم و به درگاهش لابه کردم تا دلم آرام گیرد! 🔹دقایقی فکرم از این موضوع منصرف شد. سپس بار دیگر که به یاد پدر افتادم دیدم این بار بدون آن حالت اضطراب و نگرانی به او فکر می کنم. در دلم حالت دلتنگی و اشتیاق و مهر و عطوفت بود، اما همراه با آرامشی که هنوز شیرینی آن را به روشنی در خاطر دارم! 🔹خدای بزرگ را شکر کردم که دعایم را استجابت فرمود و با دادن سکینه و آرامش به من لطف کرد! 🔹 این نعمت را تنها کسی می تواند درک کند که بدان رسیده باشد. 💚 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj