.
.
سلام
بچه ک بودم برای اولین بار ک دروغ گفتم مادرم بم گف اگه تا سه بار گناه کنم و توبه کنم خدا میبخشه و اگه بیشتر شد دیگه اصلااا نمیبخشه.
منم تا ۳ بار گناه کردم و توبه کردم بعدش ک گناه کردم دیگه توبه نکردم چون فک میکردم دیگه تمومه و بعدش کلی گناهای زیادی کردم و به توبه هم فک نمیکردم بزرگ شدم اومدم راهنمایی ولی بازم دیگه قطع امید کردم و هر کاری میکردم و با خودم گفتم ک من دیگه بد شدم و دیگه راه دیگه ای نیس ن دعایی میکردم ن نمازی دیگه گفتم تموم شد حالا ک رسیدم تش بزار هر کاری بکنم
ولی کم کم بزرگ شدم چیزای جدیدی یاد گرفتم با بی نهایت آشنا شدم و متوجه شدم خدا آغوشش برای من باز تر بود ولی من خبر نداشتم
May 11
به معلممون گفتم چرا آمریکا با این همه جنایت ابر قدرته ؟
گفت خدا آدمایی که دوست نداره رو امتحان نمیکنه
البته این جوابش اون موقع هم قانعم نکرد :)
.
.
یکی از پسربچه های فامیل ب باباش گفت معلومه خدا زنه، ک انقدر دخترا رو دوست داره.
باباعه گفت خدا نه زنه نه مرده
بچهه گفت یعنی چی
باباشم برگشت گف مثل هوا😐 الان هوا زنه یا مرده؟
بچه ام کم نیاورد گفت زن😂🤦🏻♀
وقتی میگفتم خدا کجاست مامانم میگفت توی آسمونها. وقتی میپرسیدم یعنی از ما خیلی دوره؟ ما رو نمیبینه؟ میگفت چرا، هرجا که فکرشو کنی خدا هست و ما رو میبینه.
تلفیق این دوتا مقوله اینجوری شده بود که توی ذهنم یه سکانس پین شده بود، به این صورت که خدا به صورت یه پیرمرد قوی جثه و به رنگ سفید بین ابرها مخفیه. هرجا که من وارد شم به چند قطعه از اعضای بدنش تقسیم میشه و همه مکانها رو پر از خودش میکنه ((:
خلاصه بینهایت بود که گفت خدا مرکب از اجزا نیست و از خودمون به ما نزدیکتره و محدود به آسمون نیست.
سلام
راستش بابت تموم سوالهای توی ذهنم بود جوابی نگرفتم. و فقط بزرگترها یک کلام میگفتن: سوال پرسیدن در مورد خدا گناه داره!
ی بار هم به معلممون گفتم این راسته که خدا مارو از خاک آفریده؟
گفت دستت رو بزنی به آب، گِل میشه؟
گفتم نه!
گفت پس این چرندیات رو باور نکن😐
شبها وقتی ستارهها رو میدیدم میپرسیدم چند ساعت پیش که اینا نبودن الان کی اینارو چیده اینجا. و میشنیدم خدا.
پس تصورم این بود که خدا یه صندوقچه بزرگ داره که غروب میاد درشو باز میکنه و ماه ستارهها رو در میاره و با سلیقه میچینه توی آسمون. صبحها وقتی ما حواسمون نیست دور از چشم همه ستارهها رو جمع میکنه و خورشیدو جایگزین میکنه.
سلام من بچگی
وقتی بهم میگفتن خدا بزرگه همه جا هست
فکر میکردم مثلا خدا یه دونه دستش انقدر انگشتاش بزرگه مثلا دو تا سیاره رو میگیره بعد دور دستاش ماه و خورشیده
میچرخن ... یا اینکه مثلا برف شوره سر فرشته هاست
بعد متوجه شدم اشتباه فهمیدم 😅
شاید به جایی رسیده بود که فکر میکردم انتهای تماااااام مسیر های دنیا میخوره به بن بست
نمیدونم چقدر تو این حال بد دست و پا زدم ولی شبی که پیامک اومد:آهای دهه هشتادیا....
و با بینهایت آشنا شدم انگار یه بار سنگین از دوشم برداشتن.
فهمیدم نه...
واقعا هنوز تو دنیای من کسی هست که منافع خودش براش اول و آخر باشه، دیدم خدایی هست که تو مسیر بندگیش اصلا بحث منفعت کسی مطرح نیست، اِلا بنده ش و آرامش و خوشی اون آدم خوش شانس که معشوق خدا شد
دوستش دارم و تا ابد شکر گزارشم☺️🧸
سلام
خداروشکر بزرگتر های من همیشه جواب های درستی بهم دادن 😍🤩
ولی همیشه یه تصور داشتم و می دونستم اینجوری نیست ولی از اون تصور خیلی خوشم میومد اونم این بود که کل دنیا برای خدا مثل شهر اسباب بازی لگویی های کوچولو هست و خدا داره اونا رو با دست هاش مدیریت می کنه و تکون میده😁😁😁🙈🙈🙈
سلام
تلخ ترین سوال و جوابی که درِ ذهنمو و مهر و موم کرد:
مامان خدا کجاست؟ چه شکلیه؟ خدا چ..
مادرم: به این سوالا فکر نکن کفر میاره!
*چشما ، لبها ، گوشها و وجودی و تصور کنید که همون لحظه درش به روی خدای بینهایت ، پلمپ شد! O_O ❌💔
..تااا بینهایتِ اکلیلیِ مننن، که خیلی اکلیلی این پلمپ رو باز کرددد.✨
بچه که بودم مامانم بهم گفته بود هر گناهی که بکنی خدا میبینه و مینویسه
منم فکر میکردم تو خانهی کعبه یه جامدادی بزرگ هست توش پر از خودکارای رنگی و کلی کاغذ بزرگ هست که خدا کارای خوب و بد ما رو مینویسه
سلام
یادمه همیشه می پرسیدم، خدا از چه وقت بوده؟
بعد می گفتن: خدا همیشه بوده!
بعد من می گفتم: خب آخه یعنی چه که همیشه بوده؟
بعد یادمه یکی بهم گفت: هرکی دراین باره زیاد فکر کنه؛ آخرش دیوونه میشه!
و من این عقیده رو داشتم! تا فروردین پارسال که با بینهایت آشنا شدم و کلا همه چیز تغییر کرد و کاملا منطقی، همه چیز واسم روشن شد😅
سلام وقت بخیر
سوالی نبود ولی...
من از خدا وحشتتتتتت داشتم
خیلی شدید
بی نهایت واقعا راه نجاتم بود
سلام✋
من وقتی بچه بودم فکر میکردم
همه ی ما زمین مثل یه صفحه ی بازی هستیم و خدا با دوستاش داره بازی میکنه و ما مهره هستیم🤭🤫
سوالای زیادی داشتم اما همیشه سعی میکردم فکر نکنم چون مامانم میگفت نباید به این چیزا فکر کنم😮💨
بینهایت کاری کرد به علاوه اینکه برای خودم این مسئله حل شد میتونم به بزرگترا که نمیدونن کمک کنم و براشون حل کنم😎💪
تا اینجای بحث و داشته باشید؛
یه فرصت دیگه میایم ، پیام هاتونو باهم میخونیم
خیییییلی پیام اومده برامون!
به یاد هم باشیم این شبا ، فعلا 💚
📌 از ابتدای دوره ششم بینهایت، پوسته جدید سایت و اپلیکشن های مجازی رونمایی شد.
پوست جدید چه امکاناتی داره؟🤔
- اضافه شدن حالت شب 🌚
- اصلاح UX (رابط کاربری) 👌
- استفاده بیشتر از رنگ ها در گرافیک / اصلاح فونت
- اضافه شدن تایمر سناریو ⏱
- تغییر کامل بخش گفتگوی کاربر 💬
و رفع برخی ایرادات جزئی 🫴
الان بچه های دوره قبل میان میگن چقدر دوره ششمیها رو نیومده تحویل گرفتید😭😁🏃
♾ @binahayat_ir
هاتفاصفهانیِ شاعر اگه کسی رو میدید که عاشق نبود، بهش میگفت:
سـرِ بیعـشـق به تـن،
بارِ گناهیست عجیب...!
#بند_او
♾ @binahayat_ir