eitaa logo
بی نهایت
66.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
717 ویدیو
34 فایل
رویداد مجازی بینهایت (ویژه دهه هشتادیا) : Bn.javanan.org *** ما مسافر سَفَر بی نهایتیم... instagram.com/binahayat_ir t.me/binahayat_ir shad.ir/binahayat_show _____ ارتباط با ما: @binahayat_admin موسسه جوانان آستان قدس رضوی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سفیر بینهایتشو
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاری خودجوش از تیم پسرای بینهایتی قم 👌👌 ______ این شعار بچه های بینهایت توی پویش سفیر بینهایتشوئه: 🔹من که نوشاندم به قلبم شربت عشق تو را، 🔸 «لذتش را با تمام شَهر قسمت می کنم» ______ نصب ۸۰ پوستر تبلیغاتی بینهایت در کوچه و خیابان های شهر مقدس قم و پخش ۱۶۰ تبلیغ و دادن مستقیم به دست دهه هشتادیا در حرم مطهر حضرت معصومه (س)🌹 📍قم ______ کانال 👇 @Safir_binahayat
🗞 ، هشتگ کار دُرُست‌هایی یه که خودشون و بابت تموم اتفاقات زندگی، پیشِ خدا ، فقیر دیده‌ن... ♾ @binahayat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو ، اولین و صادق ترین نمونه ای بودی ، که بعد شنیدنِ این آیه ، به ذهن مون می‌رسید... @binahayat_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️از کجا بدونیم مسیر زندگی‌مون درسته؟ @binahayat_ir
پرده، اندکی کنار رفت و هزار راز روی زمین ریخت. رازی به اسم درخت، رازی به اسم پرنده، رازی به اسم انسان؛ رازی به اسم هر چه که می‌دانی. و باز پرده فرا آمد و فرو افتاد. و آدمی این‌سوی پرده ماند با بهت عظیمی به نام زندگی، که هر سنگ‌ریزه‌اش به رازی آغشته بود و از هر لحظه‌ای رازی می‌چکید. در این سوی رازناک پرده، آدمیان سه دسته شدند؛ گروهی گفتند «هرگز رازی نبوده، هرگز رازی نیست» و رازها را نادیده انگاشتند و پشت به راز و زندگی زیستند. خدا نام آن‌ها را گم‌شدگان گذاشت. ‌و گروهی دیگر گفتند «رازی هست، اما عقل و توان نیز هست؛ ما رازها را می‌گشاییم.» و مغرورانه رفتند تا گره‌ی راز و زندگی را بگشایند. خدا گفت «توفیق با شما باد. به پاس تلاشتان پاداش خواهید گرفت. اما بترسید که در گشودن همان راز نخستین وابمانید.» گروه سوم اما، سرمایه‌ای جز حیرت نداشتند و گفتند «در پس هر راز، رازی‌ست و در دل هر راز، رازی. جهان راز است و تو رازی و ما راز. تو بگو که چه باید کرد و چگونه باید رفت.» خدا گفت «نام شما را مؤمن می‌گذارم. خود، شما را راه خواهم برد. دستتان را به من بدهید!» آن‌ها دستشان را به خدا دادند و خدا آنان را از لابه‌لای رازها عبور داد و در هر عبور، رازی گشوده شد. و روزی فرشته‌ای در دفتر خود نوشت: زندگی به پایان رسید. و نام گروه نخست از دفتر آدمیان خط خورد؛ گروه دوم در گشودن راز اولین واماند؛ و تنها آنان که دست در دست خدا دادند، از هستی رازناک به سلامت گذشتند. ✍ عرفان نظرآهاری ♾ @binahayat_ir