فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلمون برا گپزدن باهاتون تنگ شده!
«انسان، از گذشته تا الآن» رو
هوشمصنوعی اینشکلی نشون داده؛
بیا بهمون بگو یاد چی افتادی؟
با چیزایی که از بینهایت یاد گرفتی،
موافـقی با این داستان یا نه؟
چـرا آره؟ چرا نه؟
♾ @binahayat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگفت که
دل از من، دلبری از تو...
#سکرتچت
♾ @binahayat_ir
ادامهی داستان دیشب رو پی بگیریم؛
نکتههای باریکتر از مو، با هـنرمندیِ
🍎 و 🍐 !
#لغتنامه_سلوکی
♾ @binahayat_ir
راه وصل رو که میشناسید دیگه؟
خوشحالیفروشیِ بینهایته (:
موجودات جذابی که میبینید،
باحالترین نکتهشون، ارتباطشون با
هنرمندای #جزیره بینهایته؛
رفقای دهههشتادیِ خودتون!
چه ارتباطی؟
تشریفتونو بردارید ببرید راه وصل،
هم ازین ارتباط سر در بیارید،
هم توی کمک به نیازمندا شریک شید،
هم به خودتون و دوستاتون، قشنگیجاتِ
کاربردیِ خوشقیمت هدیه بدید!
♾ @binahayat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در و دیوارِ اونجا، دست و جیغ و هورا رو فقط از دهههشتادیا ممکن بود ببینه که دید😁
#فلسطین
♾ @binahayat_ir
«سـرگـذشـتِ فـرگـشـت»
یا همون #نظریه_تکامل🧐
بازم با هم گپ زدیم و از هم یاد گرفتیم؛
بعـضـیا سـوال و ابـهـام داشـتـن،
بعـضـیا هـم کـلی چـیز بـلد بودن
که باهامون به اشـتراک گذاشتن؛
حـالا وقـتـشـه با هـم، مـاجـرا رو
بـبریم زیر ذرّهبـین بـینـهایت🤓
#دنبالهدار
♾ @binahayat_ir
میگفتن "یکی بود، یکی نبود؛
اولِ قصه، یه میمون تنها بود. که پاشد،
وایساد و قد کشید، پشماش ریخت و کم کم شبیه آدما شد! و خلاصه الان یه جورایی بابا بزرگ ما آدما حساب میشه🐵👨🏻🦳"
امشب هم تکامل گراها دفاعشونو بکنن،
فردا تریبون بیاد دست ما ((:
یکمم ما بگیم چرا یه جای این قصه میلنگه؟
تا آخر بفهمیم چند_چند، به نفع کی😎
خیالتون هم راحت...دینا رو تو علما نمی ریزیم! 😁
#دنباله_دار
♾ @binahayat_ir
از یه فضای استدلالی و جدی و علمی😂🥸
بیاید کانال عوض کنیم
بریم تو عالمِ احساس ، مقاومت ، حماسه...
پیام داد بهمون
گفت یه شعر ناکام داره!
قراره بود توی دیدار ۱۳ آبان پیش رهبری بخونه اش، نشده...🥹
شعر به این خوووبی
شاعرش بینهایتییییی
حیف نیست ناکام بمونه؟
بخونید و بعد هر بند بگید بحححح بحححح!
بححححح بحححح! ☺️✋
قصه ای کهنه و قدیمی بود
مادرم قبل خواب میخواندش
قصه ی یک جوان ایرانی
داستان کمان و تیر، آرش
وقت پرواز جانِ او با تیر
فکر آیندگان میهن بود
عمر آرش به پای ایران رفت
لیک خاکی به خاک خود افزود
قصه ی دیگری رقم میخورد
بین غوغای حق و باطل ها
سر برآورد پیر ما ز خمین
متحد کرد یک به یک دل ها
تن به ذلت نداد مرد عمل
مستقل خواست خاک ایران را
پشت بیگانه بر زمین کوبید
زیر سلطه نخواست شیران را
صفحه ی دیگری پدید آمد
قصه ای واقعی و بی اغراق
حرف پیروزیِ دوباره ی ما
حرف یک فتح ناب و بی مصداق
صبح یک روزِ سردِ آبان ماه
پیروان غیور خط امام
لانه ی پَست و کرکسانش را
فتح کردند و سلطه گشت تمام
حال بعد از گذشت آن ایام
وقت یک قصه ی جدید شده
نوبت ماست تا که برخیزیم
گردبادِ دغل شدید شده
ما جوانیم، یک جهان امیّد
مشتِ کوبنده ی شروعیم ما
افسران حماسه ی امروز
قصه گویانِ صادقِ فردا
یک به یک لانه های جاسوسی
فتح خواهند شد به همت ما
قصه ی دیشب و پریشب نیست
حرف ایمان و استقامت ما
پرچم سبز و سرخ و روشن ماست
دست هر نوجوان ایرانی
دستهای بلند همتی از
وارثانِ ید سلیمانی
بیرق انقلاب، با رهبر
دست منجی این جهان سپریم
سیصد و سیزده، نه؛ ملیونها
ما جوانانِ یارِ این وطنیم
حدیث فارسی نژاد
از رفقای شاعرِ جزیره شعر 🌱
♾ @binahayat_ir
بعضی حسا رو، با هیچیِ هیچی نمیشه عوض کرد...
مثلا حس کردن یه خورشید تو قلب..💓
#از_تو
♾ @binahayat_ir