eitaa logo
دبیرخانه بینش مطهر خراسان رضوی
1.1هزار دنبال‌کننده
773 عکس
389 ویدیو
22 فایل
🎥 بینش مدیا: محلی برای رشد فکری 🎥 کانال کتاب ما👇🏻 https://eitaa.com/BMkhr_book ادمین ثبت سفارش کتاب و پاسخ به سوالات شما👇🏻 @Adminn_Poshtiban
مشاهده در ایتا
دانلود
18.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 🌹 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩 ◼️امام حسین علیه السلام در دل هر مسلمان حقیقت خواه و عدالت خواهی جا دارد. "اِنَّ لِلْحُسَیْنِ مَحَبَّةً مَکْنونَةً فی قُلوبِ الْمُؤمِنینَ"؛همانا حسین بن علی یک محبت مرموز و پنهانی در دل هر مؤمنی دارد،چرا؟ خیلی واضح است،چون هر مؤمنی در دلش یک علاقه ای به اسلام دارد؛چون به اسلام علاقه دارد را که در راه میبیند که جان و مال و فرزندان و همه چیزش را در راه اسلام فدا کرد از اسلام جدا نمیبیند و اسلام را از حسین جدا نمیبیند. به آن مقدار که خودش را وابسته به اسلام میبیند وابسته به حسین بن علی علیه السلام میبیند. ۱۸۸ 📲راههای ارتباطی در فضای مجازی: کانال دبیرخانه در ایتا: ✅ https://eitaa.com/Binesh_Motahar_kh کانال دبیرخانه در بله: ✅ https://ble.ir/binesh_motahar_kh کانال دبیرخانه در گپ: ✅ https://gap.im/Binesh_Motahar_kh کانال دبیرخانه در تلگرام: ✅ https://t.me/Binesh_motahar_kh کانال دبیرخانه در اینستاگرام: ✅ https://www.instagram.com/binesh_motahar_kh?r=nametag
💐بسم الله الرحمن الرحیم💐 💠 مباحثات آنلاین در پلتفرم دیدار ، روز دوشنبه 27مرداد 📲راههای ارتباطی در فضای مجازی: کانال دبیرخانه در ایتا: ✅ https://eitaa.com/Binesh_Motahar_kh کانال دبیرخانه در بله: ✅ https://ble.ir/binesh_motahar_kh کانال دبیرخانه در گپ: ✅ https://gap.im/Binesh_Motahar_kh کانال دبیرخانه در تلگرام: ✅ https://t.me/Binesh_motahar_kh کانال دبیرخانه در اینستاگرام: ✅ https://www.instagram.com/binesh_motahar_kh?r=nametag
💐بسم الله الرحمن الرحیم💐 💠جلسه ی سوم بینش پژوهان خراسان رضوی، کلاس های آنلاین درفضای اسکای روم ، دوشنبه 27مرداد 📲راههای ارتباطی در فضای مجازی: کانال دبیرخانه در ایتا: ✅ https://eitaa.com/Binesh_Motahar_kh کانال دبیرخانه در بله: ✅ https://ble.ir/binesh_motahar_kh کانال دبیرخانه در گپ: ✅ https://gap.im/Binesh_Motahar_kh کانال دبیرخانه در تلگرام: ✅ https://t.me/Binesh_motahar_kh کانال دبیرخانه در اینستاگرام: ✅ https://www.instagram.com/binesh_motahar_kh?r=nametag
11.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴 قاصدک رو نیزه سنگش میزدن بمیرم سر بابام درد می‌کنه نذرمه تا وقتی زنده‌ام قاصدک زخم بابامو ببندم قاصدک می‌دونم مثل تو پیدا نمی‌شه می‌دونی هیچ‌کسی بابا نمی‌شه با چشای نیمه بازت می‌بینی اومدی وقتی چشام وا نمی‌شه 📲راههای ارتباطی در فضای مجازی: کانال دبیرخانه در ایتا: ✅ https://eitaa.com/Binesh_Motahar_kh کانال دبیرخانه در بله: ✅ https://ble.ir/binesh_motahar_kh کانال دبیرخانه در گپ: ✅ https://gap.im/Binesh_Motahar_kh کانال دبیرخانه در تلگرام: ✅ https://t.me/Binesh_motahar_kh کانال دبیرخانه در اینستاگرام: ✅ https://www.instagram.com/binesh_motahar_kh?r=nametag
13.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◼️روایت از شهادت زهیر بن قین: من نمی‌دانم -یعنی در تاریخ نوشته نشده است و شاید هیچ کس نداند- که در آن مدتی که اباعبدالله علیه السلام با زهیر ملاقات کرد،میان آنها چه گذشت،چه گفت و چه شنید.ولی آنچه مسلم است این است که چهره زهیر بعد از برگشتن غیر از چهره ظهر در وقت رفتن بود.وقتی می رفت،چهره ای گرفته و دژم داشت،ولی وقتی که بیرون آمد چهره اش خندان و خوشحال و شاد بود. چه انقلابی حسین علیه السلام در وجود او ایجاد کرد،من نمی دانم. چه چیز را به یادش آورد، من نمیدانم. ولی همین قدر می دانم که انقلاب مقدس در وجود زهیر صورت گرفت. بعد دیگر زهیر از اصحاب صف مقدم کربلا شد. وضع عجیبی بود. زن زهیر نگران است که قضیه به کجا می انجامد .تا به او خبر رسید که حسین علیه السلام و اصحابش همه شهید شدند و زهیر هم شهید شد. پیش خودش فکر کرد که لابد دیگران همه کفن دارند، ولی زهیر کفن ندارد و کسی را هم ندارد. کفنی را به وسیله‌ی غلام فرستاد، گفت: برو بدن زهیر را کفن کن. ولی وقتی که آن غلام آمد،وضعی را دید که شرم حیا کرد که بدن زهیر را کفن کند چون دید بدن آقای زهیر هم کفن ندارد. ۱۵۳و۱۵۴ ✅ با ما همراه باشید :👇👇👇 ✅ @Binesh_Motahar_kh
💐سلام علیکم💐 💠 اندیشه جویان عزیز به اطلاع می رسانیم کلاسهای مرحله ی اول بعد از دهه ی اول ماه محرم آغاز خواهد شد. 💢کلاسها و مباحثات بصورت آنلاین می باشد. 💢کلاسها در فضای اسکای روم و مباحثات در پلتفرم دیدار برگزار خواهد شد. ✅ زمان دقیق کلاس و مباحثات متعاقبا اعلام می گردد. در سایت 🌐 https://bineshemotahar.ir/pre_signup/ 📌هر آنچه که درباره ی این دوره نیاز دارید در لینک زیر بخوانید: ✅ https://bit.ly/2Md6vy3 🌸فی امان الله🌸 ✅ با ما همراه باشید :👇👇👇 ✅ @Binesh_Motahar_kh
🌹 🌹 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩 ◼️روایت استاد شهید مطهری از شهادت حضرت قاسم علیه السلام: انقلابی که حسین در [برابر] این طفل ۱۳ ساله پیدا کرده در رفتن احدی پیدا نکرده.هرچه او می‌گفت عموجان اجازه بده،امام‌حسین سکوت می‌کرد و هی می گریست.قاسم دست بردار نیست.عمو جان اجازه بده! عمو جان اجازه بدهید من بروم و جانم را فدایت کنم. آخر هم ننوشته اند که حسین به زبان گفته باشد برو، به عمل گفت. چه کرد؟ دست هایش را باز کرد؛ یعنی بیا صورت را ببوسم. نوشته اند این عمو و برادرزاده دستها را به گردن یکدیگر انداختند و دونفر گریستند. آنقدر گریستند که بیحال شدند.این طفل اینجور از عمویش اجازه گرفت. وقتی که راه افتاد، چون بچه بود- بچه نه زره ای به تنش می‌خورد نه کلاه خودی نه چکمه‌ای، هیچی- با لباس عادی رفت.نوشته اند صورتش گلگون. اشک هایش هنوز می ریخت می آمد. فقط یک عمامه ای به سرش بسته بود..... ✅ با ما همراه باشید :👇👇👇 ✅ @Binesh_Motahar_kh
🌹 🌹 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩 ◼️روایت استاد شهید مطهری از شهادت حضرت قاسم علیه السلام: ...آقا را دیدند،اسبش در دستش، آماده و مهیا، در خیمه ایستاده است. یک حالت انتظاری! لجام اسب روی گردن اسب افتاده است. یک مرتبه صدای "یا عماه"،عمو جان قاسم بلند شد. نوشته اند مثل باز شکاری حسین را دیدند که روی اسب پرید و در حدود ۲۰۰ نفر دور بدن قاسم را گرفته بودند. قاسم از اسب روی زمین افتاده بود،یک نفرشان پایین آمده بود که سر قاسم را از بدنش جدا کند تا دیدند که حسین می‌آید همه فرار کردند و رفتند. دیگر کسی نفهمید [چه شد]حسین در میان گرد و غبارها گم شد .کسی چیزی نفهمید. "فَلَمّا جَلَسَ الْغُبرَة" همین که غبار فرو نشست، یک وقت دیدند سر قاسم به دامان حسین است. این بچه دائم پایش را محکم به زمین میکوبد. حسین هم گفت:"عزیزٌ عَلی عَمِّکَ َان تَدعُوه فَلا یُجیبُکَ اَو یُجیبُک فَلا یَنفَعُک" وقتی که قاسم شهید شد،مثل اینکه خواست قدردانی از برادرش امام حسن کرده باشد؛خودش بدن قاسم را بغل گرفت.همه مترصد بودند که ببینند که آقا چه می کند.دیدند که آمد و آمد،رفت بدن قاسم را کنار بدن علی اکبر خواباند. ✅ با ما همراه باشید :👇👇👇 ✅ @Binesh_Motahar_kh
🌹 🌹 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩 ◼️طفل شیرخوار را به دست ایشان می دهند. این طفل در بغل عمه اش زینب،خواهر مقدس اباعبدالله علیه السلام است. حضرت این طفل را در بغل می گیرد. اباعبدالله علیه السلام نفرمود خواهر جان!چرا در میان این بلوا،در فضایی که هیچ امنیتی نداردو از آن طرف تیر پرتاب می شود و دشمن کمین کرده،این طفل را آوردی،بلکه او را در بغل گرفت و در همین حال تیری از سوی دشمن می آید و به گلوی طفل مقدس اصابت می کند. اباعبدالله علیه السلام چه می کند؟ببینید رنگ آمیزی چگونه است؟تا این طفل اینچنین شهید می شود،دست می برد و یک مشت خون پر می کند و به طرف آسمان می پاشد که ای آسمان،ببین و شاهد باش! ✅ با ما همراه باشید :👇👇👇 ✅ @Binesh_Motahar_kh
27.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ◼️از جوانان اهل بیت پیغمبر علیهم السلام اول کسی که موفق شد از اباعبدالله علیه السلام کسب اجازه کند، فرزند جوان و رشیدش علی اکبر بودکه خود اباعبدالله علیه السلام درباره اش شهادت داده است که از نظر اندام و شمایل، اخلاق، منطق و سخن گفتن ،شبیه ترین فرد به پیغمبر(ص) بوده است...خود ابا عبدالله علیه السلام فرمود: خدایا خودت میدانی که وقتی ما مشتاق دیدار پیغمبر(ص) میشدیم ،به این جوان نگاه میکردیم.این جوان آمد خدمت پدر، گفت: پدر جان !به من اجازه جهاد بده. درباره بسیاری از اصحاب، مخصوصاً جوانان، روایت شده که وقتی برای اجازه گرفتن نزدحضرت می آمدند، حضرت به نحوی تعلّل میکرد ولی وقتی که علی اکبر می آید و اجازه میدان میخواهد، حضرت فقط سرشان را پایین می‌اندازند.جوان روانه میدان شد. نوشته اند اباعبدالله علیه السلام چشمهایش حالت نیم خفته به خود گرفته بود؛ به او نظر کرد مانند نظر شخص ناامیدی که به جوان خودش نگاه می کند. ناامیدانه نگاهی به جوانش کرد،چند قدمی هم پشت سر او رفت. اینجا بود که گفت: خدایا!خودت گواه باش که جوانی به جنگ اینها میرود که از همه مردم به پیغمبر تو شبیه تر است.جمله‌ای هم به عمر سعد گفت،فریاد زد به طوری که عمر سعد فهمید:"یَابنَ سَعدٍ قَطَعَ اللّٰهُ رَحِمَکَ" خدا نسل تو را قطع کند که نسل مرا از این فرزند قطع کردی.اینطور بود که علی اکبر به میدان رفت...جناب علی اکبر با شهامت و از جان گذشتگی بی‌نظیری مبارزه کرد. ✅ با ما همراه باشید :👇👇👇 ✅ @Binesh_Motahar_kh
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ◼️ راوی می گوید: کنار مردی بودم وقتی علی اکبر حمله می‌کرد همه از جلو فرار می کردند او ناراحت شد، خودش هم مرد شجاعی بود، گفت: قسم می خورم اگر این جوان از نزدیک من عبور کند داغش را به دل پدرش خواهم گذاشت.من به او گفتم تو چه کار داری بگذار بالاخره او را خواهند کشت. گفت :خیر. علی اکبر که آمد از نزدیک او بگذرد، این مرد او را غافلگیر کرد و با نیزه محکمی آن چنان به علی اکبر زد که دیگر توان از او گرفته شد به طوری که دست هایش را به گردن اسب انداخت،چون خودش نمی توانست تعادل خود را حفظ کند.در اینجا فریاد کشید:" یا ابَتاه هذا جَدّی رَسولُ اللّٰه"پدر جان!الان دارم جد خودم را به چشم دل می بینم و شربت آب مینوشم.اسب جناب علی اکبر علیه السلام را در میان لشکر دشمن برد، اسبی که در واقع دیگر اسب سوار نداشت. رفت در میان مردم. اینجاست جمله عجیبی نوشته اند:"فَاحْتَمَلَهُ الْفَرَسُ اِلی عَسْکَرِ الْاَعْداءِ فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِمْ اِرْباً اِرْباً". اسب،علی اکبر را به سمت لشکر دشمن برد و آنها ایشان را با شمشیرهایشان تکه تکه کردند. ✅ با ما همراه باشید :👇👇👇 ✅ @Binesh_Motahar_kh
14.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ◼️روز عاشورا می شود بنا بر یکی از دو روایت ابوالفضل می‌آید جلو عرض می کند برادر جان به من هم اجازه بفرمایید، این سینه من دیگر تنگ شده است، دیگر طاقت نمی آورم،می خواهم هر چه زودتر جان خودم را قربان شما کنم .فرمود: برادرم! حالا که می خواهی بروی، پس برو،بلکه بتوانی مقداری آب برای فرزندان من بیاوری. حالا ببینید چه منظره باشکوهی است، چقدر عظمت است،چقدر شجاعت است چقدر دلاوری است،چقدر انسانیت است، چقدرشرف است، چقدر معرفت است،چقدر فداکاری است! یک تنه خودش را به این جمعیت میزند. مجموعه کسانی را که دور این آب را گرفته بودند چهار هزار نفر نوشته اند.خودش را وارد شریعه فرات میکند.اسب خودش را داخل آب میبرد.این را همه نوشته‌اند:اول مَشکی را که همراه دارد پر از آب میکند و به دوش میگیرد. تشنه است،هوا گرم است،جنگیده است،همین طوری که سوار است تا زیر شکم اسب را آب گرفته است، دست میبرد زیر آب، مقداری آب با دو مشت خودش تا نزدیک لبهای مقدس می آورد.آنهایی که از دور ناظر بوده اند گفته اند اندکی تأمل کرد،بعد دیدیم آب نخورده بیرون آمد.آبها را روی آب ریخت.آنجا کسی ندانست که چرا ابوالفضل آب نیاشامید،اما وقتی بیرون آمد یک رجزی خواند که در این رجز مخاطب،خودش بود نه دیگران. ✅ با ما همراه باشید :👇👇👇 ✅ @Binesh_Motahar_kh