هدایت شده از آرشیوکنفرانس اتحادیه عماریون
۳-بیداری ملتها درمقابل دولت ضدبشریت.mp3
5.56M
─═༅𖣔﷽𖣔༅═─
🇮🇷 #عماریون_رهبریم
🔍✧◁ #کنفــــــرانس
🚨✧◁ #بیداری ملتها
🎙ارائه:جناب حجه الاسلام #بابایی
🔮 #اتحادیه_عماریون
─┅༅💬3⃣💬༅┅─
هدایت شده از آرشیوکنفرانس اتحادیه عماریون
۴-هشداربه دولتها و ملتها برای حقوق بشر.mp3
4.44M
─═༅𖣔﷽𖣔༅═─
🇮🇷 #عماریون_رهبریم
🔍✧◁ #کنفــــــرانس
🚨✧◁ #هشدار به ملتها
🎙ارائه:جناب حجه الاسلام #بابایی
🔮 #اتحادیه_عماریون
─┅༅💬4⃣💬༅┅─
ششم لغایت دوازدهم تیرماه، به دلیل اقدامات تروریستی متعدد مستقیم و غیرمستقیم آمریکای جهانخوار علیه ملت آزاده ایران به «هفته بازخوانی و افشای حقوق بشر آمریکایی» نامگذاری شده است.
#دولت_ضد_بشر
https://eitaa.com/bisimchee1400/1640
ششم لغایت دوازدهم تیرماه، به دلیل اقدامات تروریستی متعدد مستقیم و غیرمستقیم آمریکای جهانخوار علیه ملت آزاده ایران به «هفته بازخوانی و افشای حقوق بشر آمریکایی» نامگذاری شده است.
#دولت_ضد_بشر
https://eitaa.com/bisimchee1400/1640
بيسيمچي:
🌹شهید حسین اشراقی🌹
✨نام پدر : حسن
🌱تاریخ تولد: 1339 شهر گز
🌷تاریخ شهادت:20/8/1364-مرودشت
🚩آخرین مسئولیت: جانشین دادستان مرودشت
📒تحصیلات: دانشجوی ترم آخر حقوق
💎در دوران تحصیلات پیشتاز بود ،اهل مطالعه بود و اندیشه.
همزمان با پیروزی انقلاب تحصیلات متوسطه را به پایان رسانید و در رشته حقوق دانشگاه اصفهان پذیرفته شد.
پس از انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها با معرفی حاج آقا رسول پناهنده دردادسرای انقلاب اسلامی اصفهان مشغول به خدمت شد.هوش و زیرکی و ذکاوت و توانایی علمی او نظر مسئولین را جلب کردو به او ارتقای شغلی دادند.
🔸درسال 1362حکم دادیاری وی توسط دادستان کل کشور صادرگردیدو پس از چندماه با ابراز لیاقت وشایستگی به عنوان جانشین دادستان مرودشت منصوب شد.
🔹بحران پس از انقلاب تلاش شبانه روزی می طلبیدوحسین در این راه لحظه ای آرام نداشت.
برقوانین قضایی آگاهی کامل داشت واز مطالعه احکام قضایی دین وتفسیرقرآن غفلت نمی کردوسرانجام این قاضی جوان که نمونه بارز ایثار ،تلاش،علم وعمل واخلاص در کار بود،به دست منافقان کوردل در محل دادسرای انقلاب مرودشت،هدف گلوله ناجوانمردانه قرارگرفت وبه شهادت رسید.
#شهیدحسین_اشراقی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
یادداشت؛
شرارت های دولت ضد بشر آمریکایی
با مرور تاریخ پرفراز و نشیب انقلاب اسلامی طومار بلند توطئه ها و شرارت های دولت ضد بشر آمریکایی علیه کشورمان، مثنوی هفتاد من است.http://shahinpress.ir/87580
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم/ ماجرای ترور نافرجام آیتالله خامنهای در مسجد ابوذر تهران
بيسيمچي:
سپاسنامه اداره تبلیغات اسلامی شاهین شهر و میمه از کارکنان دستگاه قضا - شاهین پرس
http://shahinpress.ir/87591/%d8%b3%d9%be%d8%a7%d8%b3%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%a7%d8%af%d8%a7%d8%b1%d9%87-%d8%aa%d8%a8%d9%84%db%8c%d8%ba%d8%a7%d8%aa-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85%db%8c-%d8%b4%d8%a7%d9%87%db%8c%d9%86-%d8%b4
برگزاری جشنواره "بحار کتاب، انوار دانایی ۲" در کتابخانه های عمومی استان اصفهان - شاهین پرس
http://shahinpress.ir/87596/%d8%a8%d8%b1%da%af%d8%b2%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%ac%d8%b4%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%b1%d9%87-%d8%a8%d8%ad%d8%a7%d8%b1-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8%d8%8c-%d8%a7%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%b1-%d8%af%d8%a7%d9%86%d8%a7
عاشق امام حسین علیه السلام اینگونه باید باشد، آقای قرائتی نقل می کرد که بزرگواری تعریف میکرد👇
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،
در شش سالگی که کمی خواندن و. نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست
( در بزم غم حسین مرا یاد کنید )
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟
روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!
وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد ،
من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :
حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد
من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد
گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته
آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد :
آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است
حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ،
لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید
و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم
همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ،
همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ،
و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم و بیت المال آلوده نبوده
و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....
اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره
اگر لذت بردید نشرش دهید
لطفا حسینی واقعی باشیم
#طرح_مدرسه_مسجد_تابستان
🔷️ در بستر زیست بوم مجازی بچه های مسجد و ۱۵۰ مسجد در ۴۵۰ پایگاه تابستانی منتخب کشور
⬅️ ویژه اوقات فراغت دانش آموزان
🔸️ با محور مهارت های فرهنگی، هنری، معرفتی و اعتقادی
شروع طرح : پنجم تیرماه ۱۴۰۰
┄┅═══✼✨✼═══┅┄
#ستاد_ارتباطات_رسانه_ای_فهما
#بچه_های_مسجد
#فهما
╔═.🍃🌸🍃.══════╗
https://gap.im/Fahmabot
╚═════.🍃🌼🍃.══╝
انتشار نامه سردار سلیمانی به فرزندش | هرگز نمیخواستم نظامی شوم
شهید قاسم سلیمانی در نامه خود به. فرزندش که برای نخستین بار منتشر شده است، از چگونگی انتخاب شغل خود میگوید.
به گزارش همشهریآنلاین به نقل از ایسنا، در بخشی از این نامه آمده است: اولین بار است که به این جمله اعتراف میکنــم؛ هرگز نمیخواســتم نظامی شــوم، هرگز از مدرج شــدن خوشــم نمیآمد.
متن نامه شهید حاج قاسم سلیمانی به فرزندش به این شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
آیا این آخرین سفر من است یا تقدیرم چیز دیگری است که هر چه باشد در رضایش راضیام. در این سفر برای تو مینویسم تا در دلتنگیهای بدون من یادگاری برایت باشد. شاید هم حرف به درد بخوری در آن یافتی که به کارت آید.
هر بار که ســفر را آغاز میکنم احساس میکنم دیگر نمیبینمتان. بارها در طول مســیر چهرههای پر از محبتتان را یکی یکی جلوی چشمانم مجسم کردهام و بارها قطرات اشکی به یادتان ریختهام. دلتنگتان شدهام، به خدا ســپردمتان. اگرچه کمتر فرصت ابراز محبت یافتهام و نتوانستم آن عشق درونی خودم را به شما برسانم.
اما عزیزم هرگز دیدهای کسی جلوی آینه خود را ببیند و به چشمان خود بگوید دوستتان دارم، کمتر اتفاق میافتد اما چشمانش برایش باارزشترینند. شما چشمان منید. چه بر زبان بیاورم و چه نیاورم برایم عزیزید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده این جان پایان نپذیرد و شما همیشه خواب خوف ببینید.
دخترم هر چه در این عالم فکر میکنم و کردهام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمیتوانم و این به دلیل علاقه من به نظامیگری نبوده و نیست. به دلیل شغل هم نبوده و نخواهد بود. به دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است و نیست. نه دخترم، من هرگز حاضر نیستم به خاطر شغل، مسئولیت، اصرار یا اجبار حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما.
من دیدم هرکس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است؛ یکی علم میآموزد و دیگری علم میآموزاند. یکی تجارت میکند کسی دیگر زراعت میکند و میلیونها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است.
من دیدم چه راهی را میبایست انتخاب کنم. با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم اولا طول این راه چقدر است، انتهای آنها کجاست، فرصت من چقدر است و اساساً مقصد من چیست. دیدم من موقتم و همه موقت هستند. چند روزی میمانند و میروند. بعضیها چند سال برخیها ده سال اما کمتر کسی به یک صد سال میرسد. اما همه میروند و همه موقتند. دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براقشده و چند خانه و چند ماشین.
اما آنها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد. فکر کردم برای شــما زندگی کنم دیدم برایم خیلی مهماید و ارزشمندید به طوری که اگر به شما درد برسد همه وجودم را درد فرا میگیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود من خودم را در میان شــعلههای آتش میبینم. اگر شما روزی ترکم کنید بند بند وجودم فرو میریزد. اما دیدم چگونه میتوانم حلال این خوف و نگرانیهایم باشم. دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست. این ارزش و گنجی که شما گلهای وجودم هســتید با ثروت و قدرت قابل حفظ کردن نیست.
وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مــردن خود جلوگیــری کنند و یا ثروت و قدرتشــان مانع مرضهای صعبالعلاجشان شود و از در بستر افتادگی جلوگیری نماید. من خدا را انتخاب کردهام و راه او را.
اولین بار است که به این جمله اعتراف میکنــم؛ هرگز نمیخواســتم نظامی شــوم، هرگز از مدرج شــدن خوشــم نمیآمد. من کلمه زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمیخاست بر هیچ منصبی ترجیح نمیدهم. دوست داشتم و دارم قاسم بدون پسوند یا پیشوند باشم. لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید سرباز قاسم، آن هم نه قاسم سلیمانی که گندهگویی است و بار خورجین را سنگین میکند.
عزیزم از خدا خواستم همه شریانهای وجودم را و همه مویرگهایم را مملو از عشق به خودش کند. وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم، تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفتهام برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن. خود را سرباز در خانه هر مسلمانی میبینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم.
نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعه مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه... بلکه برای آن طفل وحشتزده بیپناهی که هیچ ملجئی برایش نیست، برای آن زن بچه به سینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت سر خود بر جای گذاشته است
میجنگم.
عزیزم من متعلق ب
ه آن سپاهی هستم که نمیخوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. دختر عزیزم، شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی میکنید. چه کنم برای آن دختر بیپناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز... که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است. پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید. بگذارید بروم، بروم و بروم. چگونه میتوانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است و من جا ماندهام.
دخترم خیلی خستهام. سی سال است نخوابیدهام اما دیگر نمیخواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک میریزم که پلکهایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بیپناه را سر ببرند. وقتی فکر میکنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سر بریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظارهگر باشم؟ بیخیال باشم؟ تاجر باشم؟ نه من نمیتوانم اینگونه زندگی بکنم.
والسلام علیکم و رحمتالله»
این نامه ارزش دارد که بارها مطالعه شود!
هدایت شده از محله همدل
📌امام محلهای که با حلقههای آشتی، پروندههای طلاق را ختم به خیر میکند
🔻حجتالاسلام بقایی، امام محله مسجد المهدی(عج) اصفهان با تشکیل حلقههای صلح و آشتی زوجین و برگزاری جلسات مشاوره و کارگاههای مهارت افزایی برای متقاضیان طلاق توانسته بسیاری از پروندهها را به سازش ختم و روند پیگیری برخی دیگر را متوقف کند.
🔹حجت الاسلام بقایی:
🔻به منظور ارائه مشاوره های کارشناسانه، استادان مجرب حوزه خانواده را از طریق دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به شهرستان دعوت کردیم.
🔻بین سه تا هشت جلسه مشاوره حضوری را برای آنها برگزار کردیم با دو هدف که اگر زمینه رفع حل معضل وجود دارد در این جلسات حل شود و دوم آنها که نیاز به آموزش و کارگاه های مهارت افزایی داشتند گزینش شوند.
🔻از بین پرونده های پالایش شده، ۱۵ تا ۱۷ درصد را در همین جلسات مشاوره به صلح و سازش رساندیم.
🔶سایت مهرواره:
🔗 ham-del.ir/halgehay_ashti/
✳️ در دیگر رسانهها:
خبرگزاری شبستان
🆔 @mahaleh_hamdel
✅ *چگونه بعضی " بهشتی " شدند ؟*
➖➖➖➖➖
🔹 چند خاطره از سبک زندگی و سیره رفتاری شهیدمظلوم آیت الله دکتر بهشتی
🔸 *این شعار حرام است* !
▪️گفتند حالا که «مرگ بر شاه» همهگیر شده؛ شعا ر جدید بدیم. «شاه زنازاده است، خمینی آزاده است». آشفته شدهبود. گفت: رضاخان ازدواج کرده، این شعار حرام است. از پلکان حرام که نمیشود به بام سعادت حلال رسید.
🔸 *با شجاعت بیشتری می توانم نقد کنم*
▪️طلبه جوان هر روز میرفت دبیرستانها درس انگلیسی میداد. پولش هم میشد مایه امرار معاش. میگفت اینطوری استقلالم بیشتره، نواقص حوزه رو بهتر میفهمم و با شجاعت بیشتری میتونم نقد کنم. بهشتی تا آخر هم با حقوق بازنشستگی آموزش و پرورش زندگی میکرد.
🔸 *روحانی همه جا میتونه بره به شرطی اینکه....*
▪️از بهشتی پرسید؛ روحانی هم میتونه تو شورای شهر بره؟ گفت: روحانی همه جا میتونه بره به شرط اینکه علم اون رو داشته باشد نه اینکه تکیهاش به علوم حوزوی باشه.
گفت: صرف روحانی بودن به فرد صلاحیت ورود به هر کاری رو نمیده.
🔸 *زن بنی صدر بایدزود آزاد بشه* !
▪️بنیصدر که فرار کرد زنش رو گرفتند. زنگ زد که زن بنیصدر تخلفی نکرده باید زود آزاد بشه. آزادش نکردند. گفت با اختیارات خودم آزادش میکنم. بهشتی میگفت: هر یک ثانیه که در زندان باشه گناهش گردن جمهوری اسلامیه.
🔸 *حیف که التقاط و نفاق داره !*
▪️به جمع رو کرد و گفت: قدرت اجرایی و مدیریتی رجوی به درد نخستوزیری میخوره. حیف که التقاط و نفاق داره، اگر نداشت مناسب بود.
تو بدترین حالت هم، انگشت میگذاشت روی نکات مثبت.
🔸 *با دروغ*
*می خواهید از اسلام دفاع کنید؟!*
▪️الآن بهترین موقعیته، برای کمک به پیروزی انقلاب هم هست! نیت بدی هم که نداریم. آمار شهدای ١۵خرداد رو بالا میگیم، خیلی بالا، این ننگ به رژیم هم میچسبه!
بهشتی بدون تعلل گفت: با دروغ میخواهید از اسلام دفاع کنید؟ اسلام با صداقت رشد میکنه نه دروغ!
🔸 *این مخالف شماست !*
▪️بهشتی اسم جوان رو داده بود برای شورای صدا و سیما. گفته بودند ولی این مخالف شماست، کلی علیه شما دنبال سند بوده! گفت: او جویاست و کنجکاو. چه اشکالی دارد که سندی پیدا کند و مردم رو آگاه کند.
🔸 *جمعه متعلق ق به خانواده است*
▪️همه جمع شده بودند برای جلسه. باهنر رو فرستاده بودند که بهشتی رو بیاره. اومده بود که آماده شید بریم؛ همه منتظر شمایند. بهشتی عذر خواسته بود. گفته بود جمعه متعلق به خانواده است، قرار است برویم گردش.
اخم باهنر رو که دید گفت: بچهها منتظرند، سلام برسونید، بگید فردا در خدمتم
🔸 *این نشانه تکبراست* !
▪️به قاضی دادگاه نامه زده بود که: «شنیدم وقتی به مأموریت میروی ساک خود را به همراهت میدهی. این نشانه تکبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی.»
قاضی رو توبیخ کرده بود. حساس بود، مخصوصاً به رفتار قضات…
🔸 *آخه من توده ایم !*
▪️مترجم ترجمه کرد؛ «هیأت کوبایی میخواهند با شما عکس یادگاری بگیرند». همه ایستاده بودند تو کادر جز مترجم! پرسید مگه شما نمیآیی؟
گفت: همه میدونند من تودهایم، برای شما بد میشود! خندید؛ باید شما هم باشید، دقیقاً کنار من! کادر کامل شد.
🔸 *بگذارید چند مرگ بر بهشتی هم بگویند!*
▪️رفته بودند سخنرانی، منافقین هم آدم آوردهبودند. جا نبود. بیرون شعار میدادند. آخر سر گفتند، حاج آقا از در پشتی بفرمایید که به خلقی ها نخورید. گفت: این همه راه آمدهاند علیه من شعار بدهند.
بگذارید چند «مرگ بر بهشتی» هم در حضور من بگویند. از همان در اصلی رفت…
🔸 *حق نداری راجع به یک مسلمان اینطور حرف بزنی* !
▪️با بیادبی بلند شد به توهین کردن به شریعتی.
بهشتی سرخ شد و گفت: حق نداری راجع به یک مسلمان اینطور حرف بزنی.
هول شدند و چند نفر حرف تو حرف آوردند که یعنی بگذریم. گفت: شریعتی که جای خود! غیر مسلمان را هم نباید با بیادبی مورد انتقاد قرار بدیم.
🔸 *خونه ی بهشتی کاخه !*
▪️صبح بود، یه اتوبوس آدم پیاده شدند جلوی خونه بهشتی.
یه نگاهی و براندازی کردند و دوباره سوار شدند و رفتند!
نگو دعوا شده بود، یکی گفته بود خونه ی بهشتی کاخه!
یکی دیگه گفته بود خونه ش هشت طبقه است!
راننده ، خونه بهشتی رو بلدبود. همه رو آورده بود دم خونه بهشتی ، گفته بود حالا ببینید و قضاوت کنید!!
***
*یادش گرامی؛ راهش پر رهرو باد*
▪️منبع:
کتاب صد دقیقه تا بهشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بيسيمچي:
#مبلغ مبارز#سرپرست سازمان تبلیغات اسلامی#بدینوسیله از کلیه ائمه محترم جمعه و جماعات،مدیران،مسئولین،فرهنگیان،تشکلهای دینی ،قرآنی و فرهنگی که در هفته تبلیغ و اطلاع رسانی دینی و در سالروز چهلمین سال تاسیس سازمان تبلیغات اسلامی به فرمان امام خمینی رحمه الله علیه، خادمین به جامعه فرهنگ دینی را مورد لطف و بزرگواری خود قرار دادند و با حضور خود در اداره تبلیغات اسلامی و یا ارسال پیام موجبات دلگرمی پرسنل این اداره را فراهم نمودند صمیمانه سپاسگزارم، ارادتمند شما حسن بابایی،اداره تبلیغات اسلامی شاهین شهر ومیمه
برنامه های اداره تبلیغات اسلامی شاهین شهر و میمه به مناسبت14 تیرماه روز قلم
1-برگزاری جشنواره قلم اقتصادی
2-برگزاری کنفرانس مجازی نقش قلم درتاریخ
3-برگزاری وبینار قلم در قرآن ویژه نویسندگان جوان
4-برگزاری گفتمان قلم در روایات ویژه ائمه جماعات مساجد
5-برگزاری نشست هم اندیشی امتیازات قلم
6-برگزاری همایش نقش قلم در کلام ولایت با حضور ناشران و مولفین انقلاب اسلامی
7- تدوین ویژه نامه الکترونیکی دست های قدسی ،قلمهای آسمانی
8-انتشار مقاله الذی علم بالقم در فضای مجازی
https://eitaa.com/bisimchee1400
مراسم بزرگداشت سالگرد شهادت شهید مظلوم بهشتی و ۷۲ تن از یاران امام راحل(ره)و هفته قوه قضاییه و بازخوانی و افشای حقوق بشر آمریکایی
دوشنبه 7 تیرماه مراسم بزرگداشت سالگرد شهادت شهید مظلوم بهشتی و ۷۲ تن از یاران امام راحل(ره) با حضور حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا هاشمی امام جمعه شاهین شهر،آقای صالحی دادستان و دیگر مسئولان در مسجد فاطمیه سلام الله علیها برگزار شد.
حجت الاسلام و المسلمین هاشمی ضمن تسلیت به مناسبت شهادت مظلومانه آیت الله شهید بهشتی اظهار داشت: آیت الله بهشتی یک ملت بود همه آرزوها در او خلاصه شده بود.
امام جمعه شاهین شهر ضمن تاکید به فرموده مقام معظم رهبری متاسفانه جای جلاد و مظلوم عوض می شود، خاطر نشان کرد: امروز با حقوق بشری مواجه هستیم که این تعویض را صورت داده و می گویند ما حافظ حقوق بشر هستیم.تاریخ اینگونه شواهد بسیار دارد، امروز و فردا نیست جلادان جای مظلومان می نشینند و خودشان را حافظ بشر می دانند.
وی در ادامه با تاکید بر تجلیل و گرامیداشت شهدا اظهار داشت: تجلیل از شهدا و یادآوری خاطرات آن عزیزان ، در واقع تجلیل از ارزش ها و فضیلت ها است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸مسابقه پیامکی طرح ملی قرآنی ۱۴۵۵
.
🗓 سوال روز سه شنبه ۸تیر ماه
.
💬 با توجه به آیه ۹ سوره مبارکه صف اسلام با کدام ویژگی ها، برسایر اديان و مکاتب برتری خواهد یافت ؟
۱.قدرت و شکوه
۲.هدایت و حقیقت
۳. عدالت و انصاف
.
✉ لطفا فقط عدد گزینه صحیح را به شماره ۳۰۰۰۰۴۴۴۴ ارسال نمایید.
┄┅═══✼✨✼═══┅┄
اداره تبلیغات اسلامی شاهین شهر و میمه