پیامها و نکات برخی از آیات جزء نوزدهم قرآن کریم :
سوره فرقان آیه 29
(29) لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَآءَنِی وَکَانَ الشَّیْطَنُ لِلْإِنسَنِ خَذُولاً
رفیق من بعد از آن که حقّ از طرف خدا برای من آمد، مرا گمراه ساخت. و شیطان هنگام امید، انسان را رها می کند.
نکته ها:
«خذلان» این است که انسان به حمایت کسی امید داشته باشد، ولی او انسان را رها کند.
به گفته ی روایات، رهبر الهی، مصداق ذکر است و گمراه کردن از ذکر (لقد اضلّنی عن الذکر) یعنی گمراه شدن از رهبر حقّ.**تفسیر کنزالدقائق.***
اسلام برای دوستی وانتخاب دوست، سفارش های زیادی دارد و دوستی با افرادی را تشویق و از دوستی با افرادی نهی کرده است که این موضوع به بحث مستقلّی نیاز دارد. برخی از عنوان های فرعی موضوع «دوست و دوستی» به این شرح است:
راه های شناخت دوست، مرزهای دوستی، ادامه ی دوستی، قطع دوستی، انگیزه های دوستی، آداب معاشرت با دوستان و حقوق دوست، که برای هر یک آیات و روایات بسیاری است و ما به گوشه ای از آنها اشاره می کنیم:
* اگر در شناخت کسی به تردید افتادید، به دوستانش بنگرید که چه افرادی هستند. «فانظروا الی خُلَطائه»**بحار، ج 74، ص 197.***
* تنهایی، از رفیق بد بهتر است.**بحار، ج 77، ص 173.***
* از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدند: بهترین دوست کیست؟ فرمود: کسی که دیدارش شما را به یاد خدا بیندازد، و گفتارش به علم شما بیفزاید و کردارش یاد قیامت را در شما زنده کند.**تفسیر قرطبی.***
* حضرت علی علیه السلام فرمود: هنگامی که قدرتت از بین رفت، رفقای واقعی تو از دشمنان شناخته می شوند.**غرر الحکم.***
* حضرت علی علیه السلام فرمود: رفیق خوب، بهترین فامیل است.**غررالحکم.***
* در حدیث آمده است: دوستت را در مورد غضب، درهم، دینار و مسافرت آزمایش کن. اگر در این آزمایش ها موفّق شد، دوست خوبی است.**بحار، ج 74، ص 180.***
در شعر شاعران نیز درباره ی دوست و دوستی، بسیار سخن به میان آمده و به معاشرت و همنشینی با دوستان خوب بسیار سفارش شده است؛
همنشین تو از تو به باید - تا تو را عقل و دین بیفزاید
و از همنشینی با دوستان بد مذمّت شده است، رفیق بد به مار خوش خط و خالی تشبیه شده است که زهری کشنده در درون دارد؛
تا توانی می گریز از یار بد - یار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند - یار بد بر جان و بر ایمان زند
یا دوست بد به ابر تیره ای تشبیه شده است که خورشید با آن عظمت را می پوشاند؛
با بدان منشین که صحبت بد - گرچه پاکی تو را پلید کند
آفتاب بدین بزرگی را - پاره ای ابر ناپدید کند
پیام ها:
1- حسرت های درونی در اعمال و رفتار انسان مؤثّر است. (یعضّ الظالم)
2- رها کردن راه انبیا ظلم است. (ظلم به خود و ظلم به انبیا) (یعضّ الظالم)
3- عذاب قیامت بسیار سخت است. (یعضّ الظالم علی یَدَیه) (مشرک تنها یک انگشت ویا یک دست خود را گاز نمی گیرد، بلکه دو دست خود را گاز می گیرد)
4- در قیامت، وجدان ها بیدار می شود. (یعضّ - یقول)
5 - پشیمانی، دلیل بر اختیار انسان است و اگر کسی مجبور بود، پشیمانی معنا نداشت. (یالیتنی)
6- دوستی های نامشروع امروز، فردای خطرناکی دارد. (یالیتنی) دوست در سرنوشت انسان مؤثّر است.
7- ایمان به تنهایی کافی نیست، همراه بودن با انبیا نیز لازم است. (مع الرسول)
8 - ارتباط با انبیا هر چند اندک باشد، می تواند راه نجات باشد. (سبیلاً)
9- دو دوستی در یک دل جا نمی گیرد. (دوستی پیامبر و دوستی انسان گمراه) (اتّخذت مع الرسول... لم اتّخذ فلاناً خلیلاً)
10- دوستان منحرف، عوامل شیطانند. (فلاناً خلیلاً - و کان الشیطان)
11- نام و شخص افراد مهم نیست، کارایی آنان مهم است. (فلاناً - اضلّنی)
12- نشانه ی دوست بد آن است که انسان را غافل کند. (اضلّنی عن الذکر)
13- گاهی عواطف دوستی، بر استدلال و منطق غلبه می کند. (اضلّنی عن الذکر بعد اذ جاءنی)
14- خداوند با همه ی مردم اتمام حجّت می کند. (بعد اذ جاءنی)
سوره فرقان آیه 58
(58) وَتَوَکَّلْ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَکَفَی بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیراً
و بر (خدای) زنده ای که هرگز نمی میرد توکّل کن و به ستایش او تسبیح گوی همین بس که او به گناهان بندگانش آگاهی دقیق دارد.
نکته ها:
واژه ی «توکّل» با مشتقّاتش هفتاد بار در قرآن آمده است. توکّل به معنای تکیه کردن بر خدا و وکیل گرفتن او در کارها است.
در آیه ی قبل به پیامبر فرمود: به مردم بگو: من مزدی از شما نمی خواهم، گویا در این آیه می فرماید: رهبران دینی که به مال مردم چشم داشتی ندارند، برای زندگی خود باید تنها به خداوند توکّل نمایند.
توکّل بر خداوند به معنای رها کردن تلاش و کوشش نیست. چنانکه مولوی می گوید:
گفت پیغمبر به آواز بلند - با توکّل زانوی اشتر ببند
رمز الکاسب حبیب اللّه شنو - از توکّل در سبب کاهل مشو
رو توکّل کن تو با کسب ای عمو - جهد می کن کسب می کن مو به مو
پیام ها:
1- تکیه ی فانی بر فانی لغو است. (توکّل علی الحیّ الّذی لایموت)
2- تکیه ی ضعیف بر ضعیف لغو است. (توکّل علی... الّذی خلق السموات)
3- تکیه ی جاهل بر جاهل لغو است. (توکّل علی الحیّ الّذی... خبیرا)
4- انبیا نیز به موعظه و تذکر الهی نیاز دارند. (و توکّل)
5 - حیات ابدی مخصوص خداست. (الحیّ الّذی لایموت)
6- خدایی را وکیل بگیر که برای همیشه زنده است و اگر امروز به دشمن مهلت داد تا شاید از کارشکنی و کفر دست بردارد، فردا فرصت و مهلت دارد تا از او انتقام گیرد. (لایموت)
7- توکّل قلبی باید با تسبیح و حمد عملی همراه باشد. (و سبّح بحمد)
8 - خداوند به کارهای جزئی مردم علم دقیق دارد. (بذنوب عباده)
9- گناهکاران نیز بندگان خدا هستند. (ذنوب عباده)
10- ایمان انسان به این که خداوند بر گناهانش آگاه است، بهترین اهرم برای پیدایش تقواست. (بذنوب عباده)
11- آگاهی خداوند بر گناهان مردم، علاوه بر اینکه تهدیدی برای کفّار است، برای پیامبر نیز تسلّی و دلداری می باشد که نگران نباش، ما از کارشکنی های آنان آگاهیم و به حساب کفّار لجوج می رسیم. (و کفی به بذنوب عباده خبیراً)
سوره فرقان آیه 64
(64) وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَقِیماً
و آنان برای پروردگارشان، در حال سجده وقیام شب زنده داری می کنند.
نکته ها:
در این آیات، دوازده صفت از صفات ویژه ی «عباد الرّحمن» بیان شده که بعضی اعتقادی، بعضی اجتماعی و بعضی اخلاقی است.
شاید مراد از «مَشی» و حرکت آرام در زمین، تنها نحوه ی راه رفتن نباشد، بلکه شیوه ی زندگی متعادل را هم شامل شود.
«هَوْن» هم به معنای تواضع و مدارا و نرمخویی است و هم به معنای سکینه ووقار.
امام صادق علیه السلام فرمود: مراد از «هوناً» زندگی کردن بر اساس فطرت و هماهنگ با روحیه ای است که خداوند آفریده است. یعنی بندگان خدا، خود را به تکلّف و رنج و تعب نمی اندازند.**تفسیر مجمع البیان.***
کلمه ی «سلام» در این جا به معنای سلامِ وداع با یاوه ها و برخورد مسالمت آمیز است. چنانکه درباره ی حضرت ابراهیم علیه السلام می خوانیم: همین که عمویش او را طرد کرد و گفت: از من دور شو، ابراهیم گفت: (سلام علیک سأستغفر لک)**مریم، 46 - 47. ***خداحافظ، به زودی برای تو از پیشگاه خداوند طلب آمرزش خواهم کرد.
«بیتوته» به معنای شب زنده داری است، خواه تمام شب یا نیمی یا بخشی از آن. چنانکه یکی از اعمال حج، بیتوته ی زائران و حاجیان در شب یازدهم و شب دوازدهم ذی الحجه در سرزمین منی است و فقها مقدار بیتوته در آن مکان را نیمی از شب دانسته اند.
حضرت علی علیه السلام در وصف پارسایان می فرماید: «امّا اللیل فصافّون اقدامهم» آنان شب ها در حال قیام و شب زنده داری اند، آنان عابدان شب، و شیران روزند.**نهج البلاغه، خطبه همام.***
پیام ها:
1- بالاترین مدال برای انسان، مدال بندگی خداست. (و عبادالرحمن) زیرا انتساب به بی نهایت، انسان را بالا می برد.
2- رفتار هر کس، نشان دهنده ی شخصیّت اوست. (عبادالرحمن ... یمشون علی الارض هونا) (بندگان خاص خداوند، مظهر تواضع هستند.)
3- اسلام، دین جامعی است که حتّی برای چگونه راه رفتن برنامه دارد. (یمشون علی الارض هونا)
4- ایمان واعتقاد انسان، در رفتار شخصی او مؤثّر است. (عبادالرحمن... یمشون)
5 - تواضع، ثمره ی بندگی و نخستین نشانه ی آن است. (هوناً)
6- سرچشمه ی مدارا و نرمخویی بندگان خدا، ایمان است، نه ترس و ضعف آنان. (عباد الرحمن الّذین یمشون...)
7- وقار و نرمی از بارزترین صفات مؤمن است. (یمشون... هونا)
8 - تواضع نسبت به همه ی مردم لازم است. (نسبت به زن و مرد، کوچک و بزرگ، دانا و نادان). (یمشون... هونا... قالوا سلاما)
9- با جاهلان مقابله به مثل نکنید. (اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما)
10- مُدارا و حلم و حوصله، از صفات بارز مؤمنان است. (قالوا سلاما)
11- تواضع باید هم در عمل باشد، (یمشون... هونا)، هم در کلام، (قالوا سلاما) و هم در عبادت. (سجداً و قیاماً)
12- با افراد نادان و فرومایه مجادله نکنید. (قالوا سلاما) (آنان سخنی در شأن خود می گویند، ولی شما سخنی عالمانه و کریمانه بگویید)
13- بهترین وقت عبادت، شب است و بین شب ونماز ومناجات، رابطه محکمی است. (یَبیتُون لربّهم) (فضای آرام، دوری از ریا، تمرکز فکر، از برکات شب است)
14- شب زنده داری و استمرار و تداوم عبادت، نشانه ی بندگان خاصّ خداوند است. (فعل مضارع «یَبیتُون» نشانه ی استمرار است)
15- آنچه به عبادت ارزش می دهد، اخلاص است. (لربّهم)
درس نوزدهم از جزء نوزدهم:
«صفات ویژه بندگان خاص خدا»
و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجهلون قالو سلماً.
«سوره فرقان، آیه 63»
معنی آیه:
بندگان خاص خداوند رحمان آنها هستند که با آرامش و بی تکبر بر زمین راه می روند و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند به آنها سلام می گویند. (و با بی اعتنایی و بزرگواری می گذرند)
نکات مهم آیه:
1- در آیات گذشته مشرکان لجوج هنگامی که نام خداوند رحمان برده می شد از سر استهزاء و غرور می گفتند رحمان کیست؟
2- در آیه فوق تا آیه 74 خداوند سیزده صفت از صفات ویژه آنان را بیان می کند.
3- صفاتی که خداوند رحمان در وصف بندگان خاصش مطرح می کند بعضی جنبه اعتقادی و برخی اخلاقی و پاره ای اجتماعی، قسمتی جنبه فردی و بخش دیگری جمعی است و رویهم رفته مجموعه ای است از والاترین ارزشهای انسانی.
ویژگیهای عبدالرحمان یا بندگان خاص خداوند مهربان
1- تواضع در راه رفتن اولین ویژگی آنهاست. ملکات اخلاقی انسان همیشه در لابلای اعمال و گفتار و حرکات او پیداست تا آنجا که از چگونگی راه رفتن یک انسان می توان با دقت و موشکافی به قسمت قابل توجهی از اخلاق او پی برد.
چند نکته در مورد راه رفتن
الف: خداوند در آیه 37 سوره اسراء به پیامبرش دستور می دهد: در روی زمین از سر کبر و غرور گام برمدار، چرا که نمی توان زمین را بشکافی و طول قامت هرگز به کوهها نمی رسد.
ب: در حدیثی از پیامبر (ص) می خوانیم که روزی از کوچه ای عبور می کردند. جمعی از مردم را در یک نقطه مجتمع دیدند، از علت آن پرسیدند عرض کردند دیوانه ای است که اعمال جنون آمیز و خنده آورش مردم را متوجه خودش ساخته. پیامبر آنها را به سوی خود فرا خواند و فرمود می خواهید دیوانه های واقعی را به شما معرفی کنم همه خاموش بودند و با تمام وجودشان گوش می دادند فرمود: کسی که با تکبر و غرور راه می رود.
2- دومین ویژگی بندگان خاص خداوند حلم و بردباری آنهاست، و وقتی جاهلان آنها را مورد خطاب قرار داده و سخنان زشت به آنها می گویند در پاسخ آنها سلام می گویند. سلامی که نشانه بی اعتنائی توأم با بزرگواری است.
3- سومین ویژگی عبادالرحمن عبادت خالصانه آنهاست. آنان کسانی هستند که شبانگاه برای پروردگارشان سجده و قیام می کنند.
4- چهارمین ویژگی آنان خوف و ترس از مجازات و کیفر الهی است. با اینکه شبها به یاد خدا هستند و به عبادتش مشغول و روزها در مسیر انجام وظیفه گام برمی دارند باز هم قلوبشان مملو از ترس مسئولیت هاست.
5- پنجمین صفت ممتاز عبادالرحمن اعتدال درکارها و دوری از هرگونه افراط وتفریط است مخصوصاً در مسأله انفاق، که به هنگام انفاق نه اسراف می کنند و نه سخت گیری بلکه حد اعتدال را رعایت می کنند. لذا انفاق کردن را یکی از وظایف انسانی دانسته کیفیت انفاق کردن را هم رعایت می کنند.
6- ششمین ویژگی آنها توحید خالص است. آنها کسانی هستند که معبود دیگری را با خدا نمی خوانند. نور توحید سراسر قلب آنها و زندگی فردی و اجتماعی شان را روشن کرده و تیرگی و ظلمت شرک از آسمان فکر و روح آنها به کلی کنار و رخت بربسته است.
7- هفتمین صفت بندگان خاص خدا پاکی آنها از آلودگی به خون بی گناهان است. آنها هرگز دستشان به ریختن خون بیگناهی دراز نمی شود جز به حق.
8- هشتمین صفت عبادالرحمن حفظ دامان خویش است از آلودگی. دامان عفتشان هرگز آلوده نمی شود. آنها محیطی خالی از هرگونه شرک و ناامنی و بی عفتی و ناپاکی با تلاش و کوشش خود فراهم می سازند.
9- نهمین صفت برجسته آنان احترام و حفظ حقوق دیگران است. آنها هرگز شهادت به باطل نمی دهند. نه شهادت دروغ می دهند و نه در مجالس لهو و باطل و گناه حضور می یابند.
10- دهمین صفت از صفات بندگان خاص خداوند هدفدار بودن زندگی آنها است. آنها هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد می کنند بزرگوارانه از کنار آن می گذرند. آنها همیشه در زندگی هدف معقول و مفید و سازنده ای را تعقیب می کنند.
11- یازدهمین صفت آنان داشتن چشم بینا و گوش شنوا به هنگام برخورد با آیات پروردگار است. راه خدا را با چشم و گوش بسته نمی توان پیمود و قبل از هر چیز گوش شنوا و چشم بینا برای پیمودن این راه لازم است. آنها همیشه از روی آگاهی گام برمی دارند نه شک.
12- دوازدهمین صفت آنها عنایت به تربیت فرزند و خانواده خویش است و خود را در برابر تربیت آنها مسئول می دانند و از درگاه پروردگارشان می خواهند که از همسران و فرزندان ما کسانی قرار بده که مایه روشنی چشم ما گردد. مسلماً چنین افرادی تنها به دعا بسنده نکرده و هرچه در توان دارند در تربیت فرزندان و همسران خود فروگزار نمی کنند.
13- سیزدهمین صفت آنها که نشان دهنده همت والای آنهاست این است که می خواهند امام و پیشوا مومنان باشند و دیگران را به این راه دعوت می کنند.
مروری بر جزء نوزدهم:
1- به خاطر آور روزی را که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان می گیرد و می گوید این کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم. (27- فرقان)
2- ای وای بر من، ای کاش با فلانی دوست نبودم. (28- فرقان)
3- توکل کن بر آن زنده ای که هرگز نمی میرد و تسبیح و حمد او بجا آور. (58- فرقان)
4- عبادالرحمن، کسانی هستند که با آرامش و بی تکبر بر زمین راه می روند، و شبانگاه برای پروردگارشان سجده و قیام می کنند. (63 و 64 فرقان)
5- کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدل می کند. (70- فرقان)
6- (روز قیامت) روزی است مال و فرزندان سودی نمی بخشند مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید. (88 و 89 شعرا)
7- آیا به شما خبر دهیم که شیاطین بر چه کسی نازل می شوند؟ آنها بر هر دروغگوی گناهکار نازل می گردند. (220 و 221 شعرا)
8- کسانی که به آخرت ایمان ندارند اعمال بدشان را برای آنان زینت می دهیم بطوری که سرگردان می شوند. (4- نمل)
9- او کسی است که شب را برای شما لباس قرار داد و خواب را مایه استراحت و روز را وسیله حرکت و حیات. (47- فرقان)
10- او کسی است که بادها را بشارتگرانی پیش از رحمتش فرستاد و از آسمان، آبی پاک کننده نازل کردیم. (48- فرقان)
11- هنگامی که به آنان گفته می شود برای خداوند رحمان سجده کنید می گویند رحمان کیست. (60- فرقان)
#اداره_تبلیغات_اسلامی_شاهین_شهر_و_میمه
#رمضان_المبارک_1442
#مسابقه_فصل_بندگی-
# سوال نوزدهم:راههای ثابت شدن اول ماه را بگویید؟
# پاسخ در کلیپ به نشانی:
https://eitaa.com/bisimchee1400/882
پاسخ صحیح را همراه با نام و نام خانوادگی و شماره تلفن همراه خود به شماره 09132770084در ایتا ارسال فرمایید.
مسابقه مثلها و آیه ها
مثال اول :
كاسبها هرگز دل به مشتريهاي عبوري و گذري نمي بندند بلكه هواي مشتريهاي ثابت را دارند و در ميان جنسها هر چه خوب تر باشد براي مشتريهاي ثابت خود ميگذارند.
و دنيا همان بازار است.
الدُنيا سُوقٌ...
در اين بازار سرمایه ما عمر ماست به كسب فضيلتها پرداخته و طهارت و پاكي به دست آوریم ؛ پس چه بهتر كه هواي مشتري ثابت خود را كه خداست داشته باشيم و فضيلتها را براي او انجام دهيم و نه خوش آمد ديگران.
درست همان كاري كه حافظ ميكرد و تنها هواي همان مشتري دائم خود را داشت.
«بنده ي پير مغانم كه لطفش دائم است
ورنه لطف شيخ و زاهد گاه هست و گاه نيست»
و بالاتر از حافظ، يوسف بود.
يوسف چرا يوسف شد؟ چون هواي مشتري ثابت خود را داشت، نه زليخا را، چون او مشتري موقت بود.
1- کدام آیه اشاره به پیام این داستان دارد ؟
الف ) 152 / بقره ب ) 5 / صافات ج ) 72 / قصص د ) 111 / توبه
اسلام و معنویت هیچوقت باعث وارفتگی نمیشوند. لذا شما وقتی علمای بزرگ و مدرسین اخلاق را نگاه میکنید خمودگی، بیحالی را در آنها نخواهید دید. در خطبه 214 نهج البلاغه حضرت امير عليه السلام در مورد صفات مومن چند عبارت دارند : در دين نيرومند، در راه هدايت با نشاط، اگر سكوت كند سكوتش او را مغموم نميسازد و اگر بخندد صدايش به قهقهه بلند نميشود و عباراتي ديگر كه هيچكدام انزوا و وارفتگي و خمودگي را نشان نميدهد. مثال مومن واقعی و مومن الکی مثل پرتقال و نارنگیه، که اون بنده خدا رفت در مغازه میوه فروشی هر چی فکر کرد اسم نارنگی یادش نیومد. گفت آقا لطفا یه کیلو پرتقال کم باد بدید!(یا یه کیلو پرتقال وارفته بدید!)