●إنّا للّهِ وَإنّا إلیهِ راجِعُون●
●مراسم تشیع و خاک سپاری مرحوم #حاج_علی_اکبر_معزغلامی
●شنبه ۱۶ اسفندماه از ساعت ۹:۰۰
واقع در بهشت زهرا قطعه ۵۰ از مزار #شهیدحسین_معزغلامی🌷
@bicimchi1
واکنش گروه «سرایا اولیاء الدم» به سفر پاپ
▪️در آستانه سفر پاپ به عراق، گروه سرایا اولیاء الدم در بیانیهای مبنی بر توقف کلیه عملیات نظامی همراه با طعنه گفت: عرب مهمانش را گرامی میدارد، نه مانند آمریکایی خیانتکار که میهمان عراق و سرباز اسلام، حاج قاسم سلیمانی و همراهانش را ترور میکند.
▪️ترجمه متن پوستر: دستی که ناقوسهای کلیسا را برگرداند، این دست است.
@bicimchi1
همزمان با سفر پاپ به عراق، کاربران عراقی این پوستر را منتشر کردهاند:
آیا پاپ میداند که آهنگ دلنشین زنگِ کلیساها در خاورمیانه در حالی به گوش میرسد که امنیتِ آنها در برابر داعش، به لطف تلاشهای قاسم سلیمانی و یارانش تامین شده است؟
@bicimchi1
هرصبح پس از نافله با عرض سلامی
ما رزق خود از سفره ی ارباب گرفتیم
دیوانه ی بین الحرمینیم و به سینه
تصویر حسین بن علی قاب گرفتیم
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#صبحم_بنام_شما
@bicimchi1
نصیحت جالب فرمانده
تابستان 1363
اردوگاه بستان – گردان ابوذر
لشکر 27 محمد رسول الله (ص)
یکی از روزها، برادر "علی زندی" فرمانده گروهان، ما را جمع کرد و گفت که باید برای مرخصی به تهران برویم. او نصیحت بسیار جالبی کرد.
درحالی که تکهای قند بین انگشتانش گرفته بود، آن را بالا آورد و گفت:
"برادرا خوب دقت کنید.
این یک تکه قنده. سفید، محکم، شیرین و زیبا. ولی اگر همین قند به ظاهر محکم را بیندازید توی یک لیوان آب، نمیتواند خودش را نگه دارد و به سرعت حلِّ آب میشود.
خوب حواستون را جمع کنید.
الان که دارید از این فضای معنوی جبهه جدا میشوید و به شهرهاتون میروید، وقتی وارد جامعه شدید، خیلی مراقب باشید که
مثل قند نباشید که حلّ جامعه شوید، سعی کنید مثل آب باشید و جامعه را در خودتان حلّ کنید."
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
حمید داودآبادی
اسفند 1399
@Bisimchi10
سالروز شهادت پاسدار رشید اسلام #شهیدکرامت_داخته
فرازی از #وصيت نامه شهيد:
خانواده عزیزم اگر شهادت درراه خدا نصیبم شد بدانید به سعادت بزرگی دست يافته ام...
@Bisimchi10
گزافه نیست که "من لا رفیق له" گویم
حسین فاطمه بـاشد رفیق لازم نیست
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#صبحم_بنام_شما
@bicimchi1
خاطره مهدی شفازند از شهادت همت و میرافضلی:
در گرماگرم نبرد خيبر در جزيره مجنون، کار براي بچههاي لشکر 27 محمد رسول الله گره خورد و با خستگي و کمبود نيرو مواجه شدند. حاج همت با موتورش به محل استقرار نيروهاي لشکر 41 ثارالله آمد تا از حاج قاسم سليماني مدد بگيرد. حاج قاسم به سیدحمید ميرافضلي گفت با يک گروهان از نيروها به کمک همت برو.
سوار بر موتورهايمان، راه افتاديم. موتور حاج همت و ميرافضلي که ترک حاج همت نشسته بود، از جلو ميرفت و من هم پشت سرشان.
ناگهان صداي گلوله و انفجارش موجي را به طرفم آورد که باعث شد تا چند لحظه گيج و مبهوت بمانم. از موتور پیاده شدم و دیدم دو نفر روی زمین افتادهاند.
اولي را که برگرداندم، ديدم تمام بدنش سالم است. فقط صورت ندارد، رفتم سراغ دومي، نميتوانستم باور کنم که او سيدحميد است.
@bicimchi1