اذن شهادت از حرم امام رضا(ع)
خاطره ای از #شهید_حسن_باقری ...
می گفت گفت: «با فرماندهان سپاه رسیدم خدمت آیت الله بهاء الدینی. وقتی از مشکلات اداره ی امور جنگ گفتم آقا فرمودند ما توی ایران یک طبیب داریم که همه ی دردها رو شفا می ده. همه چیز رو از ایشون بخواین. این طبیب حضرت امام رضا علیه السلامه. چرا حاجتاتون رو از امام رضا (ع) نمی خواین؟
یک روز بعد این ملاقات رفتیم مشهد زیارت امام رضا (ع). وقتی وارد حرم شدم، یک حالی بهم دست داد. سرم رو گذاشتم روی ضریح مطهر و حسابی با آقا درد دل کردم. یاد جمله ی آیت الله بهاء الدینی افتادم. فکر کردم که از امام رضا (ع) چی بخوام، دیدم هیچ چیز ارزشمندتر و بالاتر از شهادت نیست؛ از آقا طلب شهادت کردم.»
یک هفته بیشتر از این جریان نگذشته بود که دعای حسن مستجاب شد. امام رضا(ع) همان چیزی را بر آورده کرد که حسن خواسته بود؛ پیوستن به کاروان سرخ شهادت...
@bicimchi1
بسم رب الشهداء و الصدیقین ...
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون ...
السلام علیک یا رسول الله ...
مردم عزیزم همه آمدید
برای سید نور خدا سنگ تمام گذاشتید
به ما نشان دادید که مرد خانه مان تنها منصوب به خودمان نیست بلکه حالا یک جهان عزادار عزیزمان هستند ...
انگار فرشتگان هم لحظه به لحظه نازل میشدند و به استقبالش آیه نور میخواندند...
فرقی نداشت چه قشری و از چه سمتی ...
از طفل کوچک شیر خوار گرفته تا مسئولی که به احترام آقا سید برای او قدم هایشان را به سمت بهشت ابدی او پیش میبرد ...
زبانمان قاصر است از بیان حضور گرمتان ...
فقط می توانیم بگوییم که شفاعت نور خدا نصیب حالتان
برای دل غمدیده مان دعا کنید و از خداوند برایمان طلب صبر کنید...
از طرف همسر و فرزندان #شهیدسیدنورخدا_موسوی
@bicimchi1
گاهی ...
تـو را کنار خـود
احساس ميکنمـ ...
اما چقـدر ...
دل خوشـی
خوابـــ ها کم استــ ...
#شب_بخیر
@bicimchi1
بِسـْــمِ رَبِّـــــ الشُهـَــــدا
دوست داشت ایستاده شهید شود...
چهره خاصی داشت، و من علّتش رو بعدها فهمیدم، قد بلندی داشت و چهارشانه بود، با محاسن بلندی که داشت خیلی به دل می نشست، همیشه آخرای نماز برای بچهها شور می خوند و ما سینه می زدیم...
#مهدی با یک شور خاصی می خوند: "شهِ با وفا ابوالفضل"
خیلی قشنگ می خوند، و ما رو دیوونه می کرد که من بعدها فهمیدم چون چهره او شباهت خاصی به حضرت ابوالفضل داشت به خاطر همین شباهتش وقتی برای ما می خوند ما رو بیشتر به شور میآورد، توی عملیاتها هم وقتی به چهره او نگاه می کردیم روحیه ما چند برابر می شد این اواخر مهدی با همان پای قطع شده باز هم به جبهه می اومد، همیشه می گفت: آدم نباید در مقابل این دشمن خوابیده شهید بشه دوست داشت ایستاده شهید بشه، بعدها هم شنیدم وقتی که ترکش خورده بود خودش رو گیر داده بود به سیم خاردارهای ارتفاعات کانی مانگا، می دونست که قراره شهید بشه، شنیدم که دستاشو پیچیده بود دورسیم خاردارها تا نیافته، و ایستاده شهید شد...
#شهید_مهدی_خندان
@bicimchi1
خواب حضرت رقیہ (س) رو دیده بود.
بـے بـے فرموده بودن تو بہ خاطر ما
«از گـناه گذشتـے» ما هم شهیـدت مےڪنیم .
موقعـے ڪہ داشت میرفت سوریہ بهم گفت:سید برام روضہ حضرت رقیہ بخون...
گفتم نمےخونم، دارے میرے حسین بچہ هااات؟؟گفت: از بچہ هام دل ڪـندم،
روضہ مےخوندم، هاے هاے گریہ میڪرد.
راوے: سیدرضا علیزاده، ذاڪراهل بیت
#شهید_حسین_محرابی
#شهید_مدافع_حرم
@bicimchi1