۱۸ آبان ۱۳۹۷
۱۸ آبان ۱۳۹۷
۱۸ آبان ۱۳۹۷
در عکس که مکان و زمان آن معلوم نیست «آقا عزیز»، کودک خردسال خود را در آغوش دارد و «مهدی باکری» در تلاش است که با خنده های خود، لب های کودکِ برادرش را به خنده باز کند کودکی که اگر «آقا مهدی» عمرش به دنیا بود، باید امروز او را «عمو مهدی» خطاب می کرد
#محمدعلی_جعفری که در سال های دفاع مقدس به نام «عزیز جعفری» شهرت داشت و امروز هم در میان بسیجیان و رزمندگان، بیشتر با نام «آقا عزیز» شناخته می شود، مجاهدات خود را از سال ۱۳۵۹ در شهر #سوسنگرد آغاز نمود و امروز سکان فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به دست دارد...
بسیاری از همرزمان و رفقای «آقا عزیز» در سال های حماسه و جهاد گوی سبقت را از او ربودند و پای در بساطِ «عند ربهم یرزقون» نهادند اما او به یادگار از آن مردانِ مرد ماند، تا تکلیف تاریخی خویش را ادا کند و امید آن که همای #شهادت، بر شانه های او نیز فرود آید و به حلقه ی رفیقانِ خود بپیوندد...
تصویری که مشاهده می کنید، «آقا عزیز» را در کنار یکی از همان رفقای سفر کرده به ثبت رسانده است؛ «مهدی باکری» فرمانده ی لشکر ۳۱ عاشورا و اسوه بی نظیر مردم آذربایجان سرداری که به سال ۱۳۶۳ در «عملیات بدر» سر تا پا در آتشِ رفاقت، سوخت و حتی پیکرش برجا نماند که مطافِ یارانِ دلسوخته اش باشد
@bicimchi1
۱۸ آبان ۱۳۹۷
۱۸ آبان ۱۳۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای ما عادی بود ،
ما دنبال شهادت بودیم ...
#فریدونکنار
#حاج_محمد_شالیکار
#شهید_مدافع_حرم🎬
@bicimchi1
۱۸ آبان ۱۳۹۷
۱۸ آبان ۱۳۹۷
۱۸ آبان ۱۳۹۷
هرکس به اتاقش مےآمد از پشت میز بلند مےشد و درجلو فرد می نشست و کارهایشان را انجـام می داد.
یک روز از او پرسیـدم کہ چرا پشت میز کارهایش را انجام نمےدهد؟
با لبخنــد همیشگے اش گفت :
برادر من ! میز ریاست یک حال و هوای خاصے دارد که آدم را می گیرد. پشت آن میز من رئیسم و مخاطبم ارباب رجوع هستن، من مےآیم این طرف و کنار مردم مےنشینم تا توی آن حال و هوای خاص با آنها برخورد نکنم، این طرف میز من برادر مردم هستم و مثل یک برادر به مشکلاتشان رسیدگی مےکنم...
پ.ن؛
چقدر فاصله گرفتند برخی مسؤلین
از این روحیه اخلاص و تواضع...
#خاطرات_ناب_شهدا
#شهید_سردار_محمد_بروجردی
#روایت_همرزم_شهید
@bicimchi1
۱۸ آبان ۱۳۹۷
۱۸ آبان ۱۳۹۷
۱۸ آبان ۱۳۹۷