سردار شهید #یونس_زنگی_آبادی
تولد: ۱۳۴۰ زنگی آباد کرمان
مسئولیت: فرمانده تیپ امام حسین (ع) لشکر ۴۱ ثارالله کرمان
شهادت: ۲۵ دی ۱۳۶۵ شلمچه؛
عملیات: کربلای ۵
با پیروزی انقلاب اسلامی برای درگیری با ضد انقلاب به کردستان رفت و در سال ۱۳۶۰ به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد...
تدبیر، اخلاص و شجاعت او در عملیاتهایی چون فتحالمبین، بیتالمقدس، والفجر مقدماتی، رمضان، خیبر و بدر باعث شد تا سردار قاسم سلیمانی فرمانده وقت لشکر ۴۱ ثارالله کرمان حاج یونس ۲۳ ساله را به فرماندهی تیپ امام حسین(ع) لشکر ۴۱ ثارالله کرمان برگزیند و ۱۳۶۵/۱۰/۲۵ در عملیات کربلای ۵ با ریختن خون خود، مصداق آیه «عند ربهم یرزقون» شود...
#برداشت_اول:
تازه از جبهه برگشته بود ولی خستگی براش معنی نداشت، رفت سراغ لباسها و شروع کرد به شستن...
فردا صبح هم ظرفها رو شست مادرم ناراحت شده بود خواهش کرد که این کارها رو نکنه، ولی یونس میگفت: «خاله جون این کارها وظیفه منه، من که هیچ وقت خونه نیستم، لااقل این چند روزی که هستم باید به خانومم کمک کنم»
منبع: همسفر شقایق، صفحه ۳۱
#ایام_شهادت
@bicimchi1
یکی از شهدای حادثه تلخ سقوط هواپیمای ارتش در کرج را بیشتر بشناسیم...
امیر سرافراز «غفور قجاوند» علاوه بر خدمت به کشور عزیزمان با ایثار و شهامت در کمک رسانی به مردم مظلوم سوریه و عراق و پشتیبانی از مدافعان جان بر کف آل الله و در تکمیل مجاهدت رزمندگان و ایثارگران نقش مؤثری داشت.
شادی روح پرفتوح شهید صلوات
@bicimchi1
شب وفات حضرت فاطمه الزهرا(س) بود در خواب دیدم که در یک جای بلندی ایستادهام و رزمندگان یکی یکی ادوات جنگی را مثل زمانهای قدیم میبندند و به جنگ میروند نوبت به #احد رسید همانطوری که در خواب دیده بودم قسمتی از سر احد رفته بود دویدم و هنگامی که سرش را به دست گرفتم از خواب بیدار شدم....
از خدا خواستم که به من مرگ و یا صبر بدهد تا بتوانم در مقابل دوست و دشمن مقاومت کنم و همانطور که از خدا خواسته بودم به من صبر عطا کرد...
بالاخره دامادمان با تبریز تماس تلفنی گرفت و دیدم با حالت رنگ و رو پریده آمد و گفت: در خانه، پسر دایی جواب تلفن را داد حتماً مسالهای است که اینها منزل شما هستند...
گفتم: من خوابش را دیدهام و دیگر گفتن لازم نیست خیلی به خودم فشار میآوردم و گریه نمیکردم چون احد گفته بود اگر صدای تو را نامحرم بشنود من تو را شفاعت نخواهم کرد و بالاخره وصیت احد را بجا آوردم...
پ.ن: وقتی پیڪر بى سر احـد را آوردنـد همه اشڪ میریختند اما مـادر احـد نُقل مى پاشیـد و #زینب وار دعا مى کرد خدایـا این قربانى را از ما قبول کن این شهیدِ حسین است
راوی: مادر شهید
هلال لشکر ۳۱ عاشورا
#سردار_شهید_احد_مقیمی
فرمانده ستاد تیپ یک در عملیات کربلای پنج
#شلمچه
#سالگرد_شهادت
@bicimchi1
بیسیمچی
خاطرات #شهیدبهنـام_محمدی فصــــــل اول: قـسـمـت اول1⃣ مجید دستانش را دور دهان،کاسه کرد و رو به
خاطرات #شهیدبهنـام_محمدی
فصــــــل اول:
قـسـمـت دوم2⃣
صالی خنده خنده رو به مجید گفت:
- بفرما بیکاری سر به سر بهنام میذاری تا بدبختت کنه؟
مجید دستش را بالا برد و گفت:
- من تسلیم ؛ اصلا شِکَر خوردم...هر چه دوست داری حرف بزن.
تا رسیدن به سالن کشتی دیگر #بهنام ،مجید را تحویل نگرفت و مجید هر چه سعی کرد با بگو و بخند دل بهنام را بدست بیاورد نتوانست.
صالح و مجید هر دو پانزده سالشان بود.
از چند سال قبل کشتی را جدی گرفته بودند.
گرچه صالح میدانست که مجید از او بهتر است.
سال قبل در مسابقات قهرمانی نوجوانان استان، مجید قهرمان شد.
صالح را دلداری داد که اگر خوب تمرین کند حتما موفق میشود.
اول تابستان بود که صالح متوجه کودکی نه ، ده ساله شد.
بیشتر او را زیر نظر گرفت...
فهمید اسمش بهنام است.
بهنام کم سن ترین کشتی گیر سالن بود ؛
ریزه و استخوانی، اما فرز و چابک و بازیگوش و سرزبان دار.
حتی به بزرگتر از خودش هم گیر میداد!
شر راه مینداخت و بعد هوار کشان میگریخت و سالن را به هم میریخت.
صالح بارها دیده بود که وقتی دو نفر عرق ریزان باهم تمرین می کنند و پایشای در پای یکدیگر قفل شده، بهنام سر می رسید و یکی را هل میداد و کشتی را به هم میزد.
یک بار هم یکی از کشتی گیرها که اندام عضلانی و ورزیده داشت، بهنام را مسخره کرد و او را به کشتی گرفتن خواند.
بعد با مسخرگی به بهنام التماس میکرد که او را ضربه ی فنی نکند و آبرویش را پیش دیگران نبرد.
بهنام سرخ و سفید شد.
لب گزید و بی اعتنا به خنده های آن جوان و دیگران به گوشه ای رفت و طناب زد...
@bicimchi1
پل هـا؛
خوب می فهـمند،
معنــای گذشتن را . . .
#پل_افسانهای_بیت_المقدس۲
#پل_شهـید_یدالله_ڪلهـر
پ.ن: پل افسانهای در عملیات بیتالمقدس۲
پل شهید«یدالله کلهر» به درخواست لشکر۱۰ سیدالشهدا(ع)، در عملیات بیت المقدس ۲ در تاریخ ۲۵ دی ۱۳۶۶ بر روی رودخانه قلعه چولان توسط تیمِ راپل پادگان امام علی(ع) احداث شد که جابجایی گردانهای لشکر۳۱ عاشورا را تسهیل کرد...
@bicimchi1