eitaa logo
بیسیم‌چی
5.4هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
13.3هزار ویدیو
133 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
[چشم هایش شروع واقعه بود] «وَالْحَمْدُلِلّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ مُبیرِ الظّالِمینَ» #حاج_قاسم @bicimchi1
🔸 محرمانه‌های سفر اسد به تهران 🔹بشار اسد با اسکورتی کوچک، اما قوی و آزموده، فرودگاه مهرآباد را به مقصد محل دیدارهای رهبر انقلاب در انتهای خیابان فلسطین ترک کرد و بدون طی تشریفات متداول، وارد ساختمان مقصد شد. 🔹مهمانان دعوت شده به اتاق ملاقاتهای رهبری که ساعتی قبلتر به این دیدار دعوت شده بودند می‌دانستند که جمهوری اسلامی میزبان یکی از رهبران جبهه مقاومت است، اما نام مهمان را نمی‌دانستند. 🔹موضوع سفر اسد از مدت‌ها قبل در دستور کار بود؛ اما زمانش سرّی نگه داشته می‌شد. 🔹بشار اسد بلافاصله بعد از دیدار با رهبر انقلاب، راهی دفتر رییس‌جمهور شد؛ روحانی یک روز پیشتر در جریان سفر قرار داشت و دعوت از وزیر خارجه در اختیار وی بود. اما او ترجیح داد موضوع را با کمتر کسی درمیان بگذارد و همین موجب قرار نگرفتن پرچم سوریه در دیدار شد. 🔹 تیم همراه بشار اسد نیز بسیار محدود بود و وزیر خارجه سوریه هم مثل وزیر خارجه ایران از این سفر خبر نداشت. 🔹تا زمانی که اسد به سوریه برگردد، تیم عکاسان و فیلمبرداران در قرنطینه قرار داشتند و بعد از آنکه پیغام فرمانده رسید، خبررسانی این سفر صورت گرفت. @bicimchi1
#جملات_ناب_رهبری رهبر انقلاب در مراسم اعطای نشان ذوالفقار به سرلشکر قاسم سلیمانی: مجاهدتهای در راه خدا با این چیزها قابل جبران نیست. ایشان بارها جان خود را در معرض تهاجم دشمن قرار داده و مجاهدت کرده اند. ان شاءالله خدای متعال به ایشان اجر بدهد و زندگیشان را با سعادت، و عاقبت ایشان را با شهادت قرار بدهد، البتّه نه حالا. هنوز سالها جمهوری اسلامی با ایشان کار دارد. اما بالاخره آخرش ان شاءالله شهادت باشد. @bicimchi1
ناله را هر چند میخواهم که پنهان سازمش سینه می گوید که من تنگ آمدم فریاد کن.... پ.ن: پدر شهید جاویدالاثر مدافع حرم، #شهید_جواد_الله‌کرم این پدر بزرگوار چند روز قبل به فرزند شهیدش پیوست... #شب_بخیــــر @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#بسم_الله در نوجوانی یک روز رفتم دنبال عباس تاباهم به کوهپیمایی برویم وقتی رسیدیم بالای بلندترین کوه روستا ، ازخستگی نشستیم وپائین رانگاه می کردیم و ازچیزهایی که خیلی کوچک شده بود و ازدنیا و مردن و ..‌. صحبت می کردیم عباس یهو روکرد به من گفت : من وتو ازبچگی باهمیم میخوام یه چیزی درمورد خودم بهت بگم تابدونی ولی بهم نخندی ! گفتم بگو چی هست؟ گفت : من به سن ۲۵ سالگی برسم شهید میشم من نتونستم جلوی خنده ام وبگیرم آخه اون زمان نه ازانقلاب خبری بود نه جنگی نه چیزی انتظار چنین حرفی نداشتم ، گفتم چی میگی حالت خوبه!!! گفت : جدی میگم یه جنگی درراهه من دراون جنگ شرکت می کنم وشهید میشم گفتم : جنگ؟ جنگ چی ؟ امروز حالت خوب نیست اصلا به حرفاش گوش ندادم اون فقط خندید گفت برگردیم ولی یادت بمونه چی گفتم بهت ! چندسال بعد وقتی شهید شد بالای سرش که رسیدم یاد اون حرفش افتادم که گفت من به ۲۵ سالگی برسم شهید میشم !!! حسین بعد از شهادت عباس طاقت دوریش رانداشت و بلافاصله در جنگ شرکت کرد و به دوست شهیدش ملحق شد. به قلم #شهیدحسین_زمانیان #شهید_عباس_زمانی @Bicimchi1
نوستالژی ڪودڪی هــایشان در فصل ترڪش و خون ورق خورد لالاییِ شبهــایشان صدای قرمز آژیر بود هـمدم بغض و اشڪ مادر بودند و سهـمشان از پدر، پلاڪ و چفیہ شد #کودکان_دهــه_شصت @bicimchi1
کهف را عاشق شوی آخر شهیدت میکنند... مادر شهید: محمّدحسین خیلی حسرت دوران دفاع مقدس را می‌خورد. با غبطه می‌گفت: ‌ای کاش من هم در آن زمان بودم. خوش به حال شما که بودید. خوش به حال شما که دیدید. یکی از برنامه‌های همیشگی‌اش زیارت کهف‌الشّهدا و قطعه شهدای گمنام بهشت زهرا(سلام اللّه علیها) بود... #شهید_فاطمی #محمدحسین_حدادیان @bicimchi1
نیست! نشانِ زندگی تا نرسد؛ نــشـــانِ تـو مادر ... #صبح_بخیر @bicimchi1
کتاب "لحظه های عاشقی" پیرامون خاطرات و زندگینامه شهید محمد شیخ بیگ مسئول تعاون لشکر 41 ثارالله در دوران دفاع مقدس چاپ و روانه بازار کتاب شد. این کتاب به همت نشر شهید کاظمی به زیور طبع آراسته شد. @bicimchi1
جنگـــــ ما نود درصد روے «مـــــَن» رفتـــن بـــود و دہ درصـد روے «میـــــن» . . . @bicimchi1
به تكلّم .. به تبسّم .. به خموشی .. به نگاه .. می توان بُرد به هر شيوه دل آسان از دست... پ.ن: تو رفتی و دل مادر پشت سرت کاسه آبی شد و ریخت... ۲۲ اسفند روز #شهید و تجلیل از مادران و همسران شهدا... @bicimchi1
در عملیات خیبر دیدمش که داشت نماز می خوند همین طور اشک می ریخت و با خدا حرف می زد... دستهاش رو بالا گرفته بود و از خدا می خواست #شهید بشه بچه ها بهش گفتند: سید! ما توی جنگ به تو نیاز داریم ولی تو مرتب دعا می کنی شهید بشی! گفت: دیگه بسه من چهل ماه توی جبهه موندم شما هم مثل من چهل ماه بمونید بعد برید؛ برای من دیگه بسه، باید برم. #سید_پابرهـنه #شـ‌هید_سیدغلامرضا_میرافضلی @bicimchi1
▪️ انا لله و انا الیه راجعون ▪️ #کربلایی_اکبر_شریعت خالق یکی از ماندگارتریـن مداحی‌های دوران دفاع مقدس « کربلا کربلا ما داریم می‌آییم » دار فانی را وداع گفت ... #روحش_شاد_باصلوات @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خورشید، بزرگ ترین مؤذن صبح است و #شهید، والاترین مکبر آزادگی؛ و کدام تکبیر، رساتر و فراگیرتر از شهادتینی که در بی تعلق ترین ثانیه های زندگی بر زبان شهید جاری می شود؟! آری! رهایی، محصول دل سپردگی مردان جهاد، به عالمی فراتر از خاک است؛ محصولی که توازن عقل های زمین را درهم می شکند. پس سلام بر شهدا که ایستاده می میرند. #صبحتان_بخیر_و_شادی @bicimchi1
♦️بسم رب الشهدا والصدیقین #پاسدار_شهـید_حسین_جوینده از فرماندهـان و مدافعان حرم حضرت زینب(س) و استاد دانشگاہ افسری امام‌حسین (؏) در حین آموزش بہ مدافعان حرم در اثر سانحه ای بہ هـمرزمان شهـیدش پیوست و آسمانی شد.🌷 @bicimchi1
📞بیسیم چی 👣: چه رفتن ها که می ارزد به ماندنهای پوشالی #باز_پنجشنبه_و_یاد_شهدا_با_صلوات @bicimchi1
نامت دوا ذکرت شفا یا ساکن کرب و بلا ارواحنا لک الفداء (آخرین شب جمعه سال از راه دور؛ السلام علیک یا اباعبدالله الحسین) @bicimchi1
طلائیه‌‌ بودیم بیل‌ مکانیکی‌ داشت‌ روی‌ زمین‌ کار میکرد که‌ شهیـد‌ پیـدا شـد! همراهش‌ یه‌ دفتر‌ کوچیـک‌ بود مثل‌ دفتری‌ که‌ بیشتر مداحان‌‌ دارند؛ برگ‌هاے‌ دفترش‌ رو گِل‌ گرفته‌ بود پاکش‌ کردم.. باز کردنش‌ زحمت‌ زیادی‌ داشت صفحه‌ اولش‌ رونگاه‌ کردم‌ بالاش‌ نوشته‌ بود: "عمه‌ بیـا‌ گمشـده‌ پیـدا‌ شـده" باز پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات @bicimchi1
ﻣﺮﺧﺼﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻣﯽﺁﻣﺪ، ﮐﻢ ﻣﯽﺩﯾﺪﯾﻤﺶ ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺳﻌﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺒﻮﺩﻥﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﻨﺪ ﻫﻢ ﻣﺤﺒﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩ بهمون ﻫﻢ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽﺩﺍﺩ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺩﺭﺱ ﻭ ﻣشقمون ﻣﯽﭘﺮﺳﯿﺪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻫﻢ ﺣﺘﯽ ﻣﯽﺁﻣﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﯾﺮ ﻭ ﻣﻌﻠﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻭ ﺩﺭﺱ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪنمون ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﺍﮔﺮ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻣﯽﺷﻨﯿﺪ، ﺑﻌﺪﺵ ﮐﻠﯽ با ما ﺣﺮﻑ ﻣﯽﺯﺩ ﻭ نصیحتمون ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ما ﺑﻠﻨﺪ ﻧﮑﺮﺩ... پ.ن: شهید برونسی همراه با فرزندش درجبهه #شهید_عبدالحسین_برونسی @bicimchi1
گرفت دَست مرا هر کسی زمینَم زد! شکستِه بال و پَرم را خودَت دُرستش کن ... "وَ حَبَسَنی عَنْ نَفْعی بُعْدُ اَمَلی" امـ شبــ... زیرِ بامـِ |آسمانِ تو|..... رهایی را آرزو میکنمـ... از تمامـِ آرزوهایی که مرا از |تو| دور کرده است ! #لیلة_الرغائب #شب_بخیر @bicimchi1
#آخرین_جمعه_سال جمعه ها حزن آلوده اند ایـن جمعه بیشتر چشـم مـا؛ اشـک و چشـم تـو؛ خـون ذکـر مـا: هَلْ مِنْ مُعِينٍ فَأُطِيلَ مَعَهُ الْعَوِيلَ وَ الْبُكَاءَ و ذکـر تـو: فَلاَندُبَنَّکَ صَباحَاً وَ مَساءً وَ لَاَبکَينَّ عَلَيکَ بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً #صبح_آدینه_بخیر @bicimchi1
آری اینان را می بینی... مست و مدهوش هستند .. گوئی شراب عشق او را نوشیده اند‌.. آری شرابی که فقط ، آن شراب را... در صحرای کربلا می توان یافت... شراب عشق @Bicimchi1
#از_خاک_تا_افلاک شش سالی که مرتضی برای خواستگاری از من وقت گذاشته بود، اتفاقات عجیبی برایش رخ داده بود. خودش برایم تعریف می کرد: «اون ایام نمازشب می خوندم و می گفتم: خدایا! فاطمه رو راضی کن. روزه می گرفتم و می گفتم خدایا! فاطمه رو راضی کن. نماز مستحبی خدا! فاطمه راضی بشه و... چندین بار پیش اومد که تنهایی به بیابان های بیرون شهر می رفتم. راه می رفتم و تنهایی شروع می کردم به دعا خوندن! سقفم آسمون بود و زیر پام کویر. به خدا می گفتم: خدایا! چیکار کنم این دختر راضی بشه؟ کم کم سکوت و تنهایی و صدای حیوانات و... من رو می گرفت و من رو به فکر قبر و قیامت و... می انداخت. به جایی رسیدم که به خدا می گفتم: من کی هستم؟ تو کی هستی؟ من قراره تو این دنیا چیکار کنم؟... فاطمه! این نه گفتن های تو باعث شد من از یک عشق زمینی به عشق آسمونی برسم» بعضی اوقات به مرتضی می گفتم: « ای کاش زودتر به تو جواب مثبت داده بودم» امّا مرتضی می گفت: «نه! تو من رو ساختی» برشی از کتاب ساقیان حرم 11_خاطرات فرمانده نابغه شهید مدافع حرم #مرتضی_حسین_پور_شلمانی(حسین قمی) @bicimchi1