رفت اما دل من مانده برِ دوست
هنوز
جسمی و دل در گرو اوست هنوز
نامش داود بود...
دلداده ای از دیار اهل ایمان؛
عاشقی وارسته و تشنه...
سال ۱۳۴۳ در آغوش مادر جای گرفت و در شهرستان خوی استان آذربایجان غربی بزرگ شد و آموخت آن که ذکر "اَشهَدُ اَنَّ عَلیاً وَلیُ الله" را بر لب دارد، تشنه #شهادت است و تشنه انجام امر حضرت حق...
لذا در زمان جنگ تحمیلی سلاح بر دوش گرفت و قدم های استوارش را بر خاک خونین رزم نهاد...
صمدلویی در جبهه های نبرد حق علیه باطل مردانه رزمید و سرانجام در سرزمین ماووت عراق در تاریخ ۱۳۶۶/۱۰/۳۰ برات دیدار حضرت حق را دریافت کرد و در سن ۲۳ سالگی به آسمان پرکشید...
#شهید_داود_صمدلویی
@bicimchi1
لیلا زیاورزی مادر سردار شهید حمید کارگر به فرزندان شهیدش پیوست
این بانوی مقاوم در راه انقلاب و اسلامی سختی های زیادی را به جان خرید و با تربیت فرزندان صالح در دفتر زندگی ماندگار شد.
ایشان دو فرزند خود را در دفاع مقدس نثار اسلام کرد.
روحش شاد یادش گرامی
پیکر پاکش امروز ساعت ۱۵ در قائمشهر تشییع خواهد شد
@bicimchi1
#تلنگر
"خلوص نیت"
اینجانب بعد از یک سال که در خدمت او در واحد بسیج انجام وظیفه می کردم متوجه شدم که برادر رنجوری مقدم، درجنگ از ناحیه سرو صورت و چشم مورد اصابت ترکش قرار گرفته است. بنده چندین بار ضمن گفتگو های دوستانه گفتم:"برادر چرا دنبال تشکیل پرونده جانبازی و تعیین درصد آن نیستید؛ شاید در آینده برای مداوا به آن نیاز داشته باشید" او باخلوص نیت و اعتقاد خاصی گفت:
"نیازی نیست. جراحت من در برابر خیلی از جانبازان که نخاعشان قطع شده یا دست و پا و چشم خود را از دست داده اند، آنقدر ناچیز است که من نمی توانم و نباید ادعایی داشته باشم،"
راوی : سرهنگ پاسدار فیروزی جهانتیغ.
#شهیدمحسن_رنجوری_مقدم
ارسالی متن از برادر شهید
@Bicimchi1