eitaa logo
بیسیم‌چی
5.4هزار دنبال‌کننده
28هزار عکس
15هزار ویدیو
136 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
نشست صمیمی با همسرشهید مصطفی (کمیل) صفری تبار و آقای مصیب معصومیان (نویسنده کتاب) در انتشارات شهید کاظمی به روایت تصویر @Bisimchi10 @bicimchi1
تشکر فراوان از شهرداری اوشان فشم میگون بابت اقدام سریع و نامگذاری خیابان فوق بنام شهید از طرف خانواده میگونی @Bisimchi10 @bicimchi1
با نور تو راه مستقیمی داریم در صحن تو جنةالنعیمی داریم دلتنگ کریم اهل‌بیتیم ولی صد شکر که سَیّدالکریمی داریم @bisimchi10 @bicimchi1
پارادوکس یعنی: رهبر رئیس جمهور رو عزل کنه رهبر مجلس رو منحل کنه رهبر اقتصاد رو سامان دهد رهبر وضعیت معاش رو .... در عین حال رهبر دیکتاتور نباشه رهبر دخالت نکنه رهبر دست روسا رو نبنده رهبر به انتخاب مردم احترام بذاره.‌.. مظلومیتی بالاتر از این؟! @bisimchi10 @bicimchi1
به یاد بسیجی مخلص و بی ریا ۲۷_محمد_رسول_الله‌‌‌‌‌‌‌‌ﷺ شهادت: ۶۱/۰۸/۲۴؛ سومار بازگشت پیکر سال ۷۴ شهيد در سال۱۳۴۱ در شهر تهران ديده به جهان گشود و در سن ۷سالگی به مدرسه رفته و شروع به تحصيل نمود و تا كلاس پنجم ابتدايی در تهران درس خوانده و بعد به همراه خانواده به شهرستان كرج نقل مكان نمودند و تا كلاس سوم دبيرستان را نيز در اين شهرستان سپری نمود. با شروع جنگ تحميلی عاشقانه به جبهه‌های جنگ حق عليه باطل شتافته تا با مزدوران عراقی به ستيز بپردازد و دلاورانه با كفار به نبرد پرداخت.   تا اينكه در تاريخ بیست و چهارم آبان ماه ۱۳۶۱ در جبهه به ديدار معبود خود شتافته و در آن منطقه پس از نبردی بی‌امان مفقودالاثر ميگردد كه پس از سال‌ها دوری از وطن پيكر پاك و مطهرش در سال۷۴ به وطن رجعت داده مي‌شود و در (کرج) در جوار ديگر شهيدان به خاك سپرده مي‌شود.... ۲۷ @bisimchi10 @bicimchi1
دلا دیدی که جانانم نیامد به درد آمد به درمانم نیامد به دندان می‌گزم لب را که هرگز لب لعلش به دندانم نیامد شبتان آرام تا فردا التماس دعا @bisimchi10 @bicimchi1
دَم زدن از دین و خدا زیادند کسانی که دم از دین و خدا می زنند و خود را "مکتبی" می گویند . و در حقیقت دین و خدا و مکتب وسیله ای برای اغراض شخصی آنها است و چه بسا خودشان در "جهل مرکب" گرفتار آمده باشند و ندانند که اشتباه می کنند و ملتی را به سقوط بکشانند و یا انقلابی را به قهقرا ببرند. منبع: حماسه ، عشق و عرفان، ص ۷۱ @Bisimchi10 @bicimchi1
🔸شهیدی که «شارون» را بهت زده کرد/سیدحسن نصرالله چه کسی را « » معرفی کرد ● وقتی صهیونیست‌ها خودشان را به ساختمان می‌رساندند تا از باران در امان بمانند، یک پژوی سفید رنگ هم به سمت آنها در حرکت بود. ● راننده، جوانی بود ۱۸ ساله، به نام ، از اهالی شهرستان دیر قانون النهر. ● جوان خوش‌اخلاق لبنانی با دو دوستش خداحافظی کرد و به سمت مقر صهیونیست‌ها راه افتاد. ● با نزدیک شدن به دروازه‌ مقر بر سرعت خود افرود با سرعت زیاد به سمت داخل مقر حرکت کرد. سه نفر از نظامی‌های صهیونیست سر راه بودند، هر سه را زیر گرفت. ● لحظاتی بعد، پژوی سفید به درب ساختمان رسید و در آنجا اشاره‌ی دست احمد، ماشین را منفجر و او را راهی بهشت و ساختمان ۸ طبقه را در یک لحظه تبدیل به توده‌ی عظیمی از آوار کرد. ● عملیات با موفقیت انجام شده بود. این آغاز «دوران استشهادی‌ها» بود و احمد قصیر «امیر شهادت‌طلبان» بود و «آغازگر دوران استشهادی‌ها»... @Bisimchi10 @bicimchi1
خطبه عقد را که خواندند، برای اولین‌بار می‌خواست همسرش را از تهران به اصفهان ببرد. به جای بردن او به جاهای دیدنی،یک‌راست رفتند به گلزار شهدا، سر مزار دوستان شهیدش. و وقتی با اعتراض خواهرش روبه‌رو شد که «این کار تو بر روحیه‌اش اثر منفی دارد.» گفت: «اشتباه تو همین جاست، من از بردنش به گلزار شهدا هدفی داشتم. او یک رزمنده است و باید بداند راهی که من انتخاب کرده‌ام به کجا می‌رسد. راه من راه شهادت است. گلزار شهدا را به او نشان دادم که به او بگویم خود را برای چنین لحظه‌ای آماده کند. اگر مرا انتخاب کرده است، باید در این راه مرا یاری کند. نحوه شهادت: درسال 1375 حال عمومی وی به واسطه مجروحیت و آلودگی شیمیایی از گذشته، رو به وخامت رفت و بعد از مدتی بستری شدن در بیمارستان و منزل و تحمل درد و رنج فراوان، در روز 19 آبان‌ماه 1375 روح ملکوتی‌اش به لقاءالله و خیل عظیم شهدا و مجاهدان راه اسلام پیوست. @Bisimchi10 @bicimchi1
مهدی توی وصیتنامه اش نوشته بود: " رسیـدن به سن سے سال برایـم ننگ است...." آخرین بار که از سوریه برگشت با هم رفتیم . بعد از زیارت دیدم مهدے ڪنار سقاخونه ایستاده میخنده...ازش پرسیدم چیـه مادر چرا می خنـدے؟! گفت: مادر! امضای شهادتم رو امروز از امام رضا(ع) گرفتم... بهش گفتم اگه تو بشے من دیگه ڪسی رو ندارم. مهدی دستش رو به آسمون ڪرد و گفت مادر ... برگرفته از کتاب فاطمیون @bisimchi10 @bicimchi1
تشنه ست شبیه ماهی بی دریا  یا آهوی پا بسته، میان صحرا صبری بده ای خدا به فرزند شهید وقتی که بلد شد بنویسد: بابا... آقا علی اصغر فرزند شهید مهدی علیدوست @bisimchi10 @bicimchi1
در انتظار بهار ِ پس از زمستانیم... بهار قسمت این سررسید خواهد شد... دلم به عطر دعای فرج خوش است خدا! کدام جمعه سرانجام، عید خواهد شد...؟ @bisimchi10 @bicimchi1