نشست صمیمی با همسرشهید مصطفی (کمیل) صفری تبار
و آقای مصیب معصومیان (نویسنده کتاب)
در انتشارات شهید کاظمی
به روایت تصویر
#کتاب_عــهــد_کــمــیــل
#شهید_مصطفی_کمیل_صفری_تبار
@Bisimchi10
@bicimchi1
تشکر فراوان از شهرداری
اوشان فشم میگون
بابت اقدام سریع و نامگذاری خیابان
فوق بنام شهید
از طرف خانواده #شهیدحسن_کربلایی_محمدی میگونی
@Bisimchi10
@bicimchi1
#ولادتحضرتعبدالعظیممبارک
با نور تو راه مستقیمی داریم
در صحن تو جنةالنعیمی داریم
دلتنگ کریم اهلبیتیم ولی
صد شکر که سَیّدالکریمی داریم
@bisimchi10
@bicimchi1
پارادوکس یعنی:
رهبر رئیس جمهور رو عزل کنه
رهبر مجلس رو منحل کنه
رهبر اقتصاد رو سامان دهد
رهبر وضعیت معاش رو ....
در عین حال
رهبر دیکتاتور نباشه
رهبر دخالت نکنه
رهبر دست روسا رو نبنده
رهبر به انتخاب مردم احترام بذاره...
مظلومیتی بالاتر از این؟!
@bisimchi10
@bicimchi1
به یاد بسیجی مخلص و بی ریا
#شهید_حجت_نساجی
#رزمنده_دلاور_لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#گردان_حبیب_ابن_مظاهر
شهادت: ۶۱/۰۸/۲۴؛ سومار
#عملیات_مسلم_ابن_عقیل
بازگشت پیکر سال ۷۴
شهيد #حجت_نساجی در سال۱۳۴۱ در شهر تهران ديده به جهان گشود و در سن ۷سالگی به مدرسه رفته و شروع به تحصيل نمود و تا كلاس پنجم ابتدايی در تهران درس خوانده و بعد به همراه خانواده به شهرستان كرج نقل مكان نمودند و تا كلاس سوم دبيرستان را نيز در اين شهرستان سپری نمود.
با شروع جنگ تحميلی عاشقانه به جبهههای جنگ حق عليه باطل شتافته تا با مزدوران عراقی به ستيز بپردازد و دلاورانه با كفار به نبرد پرداخت.
تا اينكه در تاريخ بیست و چهارم آبان ماه ۱۳۶۱ در جبهه #سومار به ديدار معبود خود شتافته و در آن منطقه پس از نبردی بیامان مفقودالاثر ميگردد كه پس از سالها دوری از وطن پيكر پاك و مطهرش در سال۷۴ به وطن رجعت داده ميشود و در #گلزار_شهداي_امامزاده_محمد (کرج) در جوار ديگر شهيدان به خاك سپرده ميشود....
#گردان_حبیب_لشکر_۲۷
#لشکر_بیست_و_هفتیا
@bisimchi10
@bicimchi1
دلا دیدی که جانانم نیامد
به درد آمد به درمانم نیامد
به دندان میگزم لب را که هرگز
لب لعلش به دندانم نیامد
#وداع_آخر
#بوسه_مادر
شبتان آرام تا فردا
التماس دعا
@bisimchi10
@bicimchi1
دَم زدن از دین و خدا
زیادند کسانی که دم از دین و خدا می زنند و خود را "مکتبی" می گویند . و در حقیقت دین و خدا و مکتب وسیله ای برای اغراض شخصی آنها است و چه بسا خودشان در "جهل مرکب" گرفتار آمده باشند و ندانند که اشتباه می کنند و ملتی را به سقوط بکشانند و یا انقلابی را به قهقرا ببرند.
منبع: حماسه ، عشق و عرفان، ص ۷۱
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
@Bisimchi10
@bicimchi1
🔸شهیدی که «شارون» را بهت زده کرد/سیدحسن نصرالله چه کسی را « #امیر_استشهادیون» معرفی کرد
● وقتی صهیونیستها خودشان را به ساختمان میرساندند تا از باران در امان بمانند، یک پژوی سفید رنگ هم به سمت آنها در حرکت بود.
● راننده، جوانی بود ۱۸ ساله، به نام #احمد_قصیر ، از اهالی شهرستان دیر قانون النهر.
● جوان خوشاخلاق لبنانی با دو دوستش خداحافظی کرد و به سمت مقر صهیونیستها راه افتاد.
● با نزدیک شدن به دروازه مقر بر سرعت خود افرود با سرعت زیاد به سمت داخل مقر حرکت کرد. سه نفر از نظامیهای صهیونیست سر راه بودند، هر سه را زیر گرفت.
● لحظاتی بعد، پژوی سفید به درب ساختمان رسید و در آنجا اشارهی دست احمد، ماشین را منفجر و او را راهی بهشت و ساختمان ۸ طبقه را در یک لحظه تبدیل به تودهی عظیمی از آوار کرد.
● عملیات با موفقیت انجام شده بود. این آغاز «دوران استشهادیها» بود و احمد قصیر «امیر شهادتطلبان» بود و «آغازگر دوران استشهادیها»...
@Bisimchi10
@bicimchi1
#خاطرات_شهید
خطبه عقد را که خواندند، برای اولینبار میخواست همسرش را از تهران به اصفهان ببرد. به جای بردن او به جاهای دیدنی،یکراست رفتند به گلزار شهدا، سر مزار دوستان شهیدش.
و وقتی با اعتراض خواهرش روبهرو شد که «این کار تو بر روحیهاش اثر منفی دارد.» گفت: «اشتباه تو همین جاست، من از بردنش به گلزار شهدا هدفی داشتم.
او یک رزمنده است و باید بداند راهی که من انتخاب کردهام به کجا میرسد. راه من راه شهادت است. گلزار شهدا را به او نشان دادم که به او بگویم خود را برای چنین لحظهای آماده کند. اگر مرا انتخاب کرده است، باید در این راه مرا یاری کند.
نحوه شهادت:
درسال 1375 حال عمومی وی به واسطه مجروحیت و آلودگی شیمیایی از گذشته، رو به وخامت رفت و بعد از مدتی بستری شدن در بیمارستان و منزل و تحمل درد و رنج فراوان، در روز 19 آبانماه 1375 روح ملکوتیاش به لقاءالله و خیل عظیم شهدا و مجاهدان راه اسلام پیوست.
#شهید_محمدجعفر_نصراصفهانی
@Bisimchi10
@bicimchi1
#امضای_شهادت
مهدی توی وصیتنامه اش نوشته بود:
" رسیـدن به سن سے سال برایـم ننگ است...."
آخرین بار که از سوریه برگشت با هم رفتیم #مشهـد. بعد از زیارت دیدم مهدے ڪنار سقاخونه ایستاده میخنده...ازش پرسیدم چیـه مادر چرا می خنـدے؟!
گفت: مادر! امضای شهادتم رو امروز از امام رضا(ع) گرفتم...
بهش گفتم اگه تو #شهید بشے من دیگه ڪسی رو ندارم.
مهدی دستش رو به آسمون ڪرد و گفت مادر #خدا_هست...
#شهید_مهدی_صابری
برگرفته از کتاب فاطمیون
@bisimchi10
@bicimchi1
تشنه ست
شبیه ماهی بی دریا
یا آهوی پا بسته، میان صحرا
صبری بده ای خدا به فرزند شهید
وقتی که بلد شد بنویسد: بابا...
آقا علی اصغر فرزند شهید مهدی علیدوست
#شهید_مهدی_علیدوست
#مدافع_حرم
#لبیک_یا_زینب
#علیاصغر_بابا
#قم
#گلزار_شهدا_علی_بن_جعفر_قم
@bisimchi10
@bicimchi1
در انتظار بهار ِ پس از زمستانیم...
بهار قسمت این سررسید خواهد شد...
دلم به عطر دعای فرج خوش است خدا!
کدام جمعه سرانجام، عید خواهد شد...؟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سلام_صبح_بخیر
@bisimchi10
@bicimchi1