#قاب_ماندگار
صد زخمه ز ناله در گلو دارد گل
وز نور، ستاره در سبو دارد گل
تفسیر مفصل هزاران زخم است
از بوی #شهید گفتگو دارد گل
مادر میگفت: تابوت عزیز رو که باز کردند، چنان خنکایی با بوی ریحان پیچید تو #معراج که برای چند لحظه گریه یادمون رفت...
#شهید_عزیز_قهرمانی
گلزار بهشت زهرای تهران
قطعه ۲۷ ردیف ۱۷ شماره ۱۵
@bicimchi1
"الامام الانيس الرفيق
و الوالد الشفيق
و الاخ الشقيق
و الام البرة بالولد الصغير
و مفزع العباد في الداهية النآد":
"امام همدم و رفيق،
پدر مهربان،
برادر برابر،
مادر دلسوز به كودك،
و پناه بندگان خدا در گرفتارى سخت است." امام رضا(ع)
پ.ن: گویند امــــام هر عصر #بــابــای_مهــــربان است...
آغاز امامت امام زمان(عج) تبریک و تهنیت باد.
@bicimchi1
.
تو را من چشم در راهم شباهنگام
ڪـہ مے گیرند در شاخ تلاجن
وزان دلخستگانت راست اندهے فراهم
تو را من چشم در راهم.
شباهنگام ، در آن دم ڪـہ بر جا درہ ها چون مردہ ماران خفتگانند
در آن نوبت ڪـہ بندد دست نیلوفر بـہ پاے سرو ڪوهے دام
گرم یادآورے یا نـہ ، من از یادت نمے ڪاهم
تو را من چشم در راهم ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شبتون_مهدوی
#التماس_دعای_فرج
@bicimchi1
#خاطرات_ناب_شهدا
#شهداء_و_امام_رضا_ع
هر روز كار خودمان را با توسل به یكی از چهارده معصوم شروع میكردیم. آن روز دلها به سمت #امام_رضا_ع رفت. همه خود را پشت #پنجره_فولاد آقا حس میكردند.
بعد از ذكر توسل حركت بچهها شروع شد. شرهانی در آن روز گوشهای از خاك خراسان شده بود. روی همه لبها ذكر مقدس #امام هشتم بود.
پس از ساعتی تلاش، اولین #شهید خودش را نشان داد. با جستجوی بسیار تمام #پیكر_شهید از خاك خارج شد. اما هر چه گشتیم از #پلاك خبری نبود.
بچهها میگفتند: #آقا_جان، رمز حركت امروز نام مقدّس شما بود. خودتان كمك كنید.
یك دفعه كاغذی از داخل جیب این #شهید گمنام پیدا شد. بعد از گذشت سالها قابل خواندن بود. روی آن فقط یك بیت شعر نوشته شده بود:
هركس شود بیمار رضا(ع)
والله شود دلدار خدا
یك بار دیگر رمز حركت ما نام مقدّس #امام_رضا_ع انتخاب شد. از صبح تا عصر جستجو كردیم هفت #شهید پیدا شد. گفتیم حتماً باید #شهید دیگری پیدا شود. رمز حركت امروز ما نام مقدّس #امام هشتم بوده. اما هر چه گشتیم #شهید دیگری پیدا نشد. خسته بودیم و دلشكسته.
لحظات غروب بود. گفتند: امام جماعت یكی از مساجد شیعیان عراق در نزدیكی مرز با شما كار دارد!
به نقطه مرزی رفتیم. ایشان #پیكر_شهیدی را پیدا كرده و برای تحویل آورده بود.
لباس بسیجی بر تن #شهید بود. با آمدن او هشت #شهید روز توسّل به امام هشتم كامل شد.
اما عجیبتر جملهای بود كه بر لباس #شهید نوشته شده بود. همه با دیدن لباس او اشك میریختند. بر پشت پیراهنش نوشته شده بود :
#یا_معین_الضعفا
#خاطرات_ناب_شهدا
#یادشان_گرامی_باد_باذکرصلوات
@bicimchi1
عزیز نازنین من چه بی بهانه می روی
به وقت و لحظه وداع چه شاعرانه می روی
مرا ببین که مانده ام مثال صخره ای صبور
ولی تو در خیال خود به بیکرانه می روی
دلم برای ماندنت هزار وعده میدهد
بمان بمان ,نرو نرو,چرا شبانه می روی
شکسته قامتم بیا به عاشقت نگاه کن
که قد خمیده گشته ام، تو شادمانه می روی؟
چو میروی برو! ولی ترا بجان شعر من
نگاه کن دمی مرا, از آشیانه میروی!
#ساعت_به_وقت_وداع
#شب_بخیر
@bicimchi1