#از_خاک_تا_افلاک
شش سالی که مرتضی برای خواستگاری از من وقت گذاشته بود، اتفاقات عجیبی برایش رخ داده بود. خودش برایم تعریف می کرد: «اون ایام نمازشب می خوندم و می گفتم: خدایا! فاطمه رو راضی کن. روزه می گرفتم و می گفتم خدایا! فاطمه رو راضی کن. نماز مستحبی خدا! فاطمه راضی بشه و...
چندین بار پیش اومد که تنهایی به بیابان های بیرون شهر می رفتم. راه می رفتم و تنهایی شروع می کردم به دعا خوندن! سقفم آسمون بود و زیر پام کویر.
به خدا می گفتم: خدایا! چیکار کنم این دختر راضی بشه؟ کم کم سکوت و تنهایی و صدای حیوانات و... من رو می گرفت و من رو به فکر قبر و قیامت و... می انداخت. به جایی رسیدم که به خدا می گفتم: من کی هستم؟ تو کی هستی؟ من قراره تو این دنیا چیکار کنم؟... فاطمه! این نه گفتن های تو باعث شد من از یک عشق زمینی به عشق آسمونی برسم»
بعضی اوقات به مرتضی می گفتم: « ای کاش زودتر به تو جواب مثبت داده بودم» امّا مرتضی می گفت: «نه! تو من رو ساختی»
برشی از کتاب ساقیان حرم 11_خاطرات فرمانده نابغه شهید مدافع حرم #مرتضی_حسین_پور_شلمانی(حسین قمی)
@bicimchi1
من #مسلمانم
#داعش مرا در سوریه و عراق میکشد
#یهود مرا در #فلسطین میکشد
#هندو مرا در #کشمیر میکشد
#بودایی مرا در #میانمار میکشد
#بیخدا و #مسیحی مرا در افغانستان و آفریقا میکشد
ولی همچنان من #تروریست ام!!
#اسلام
#تحلیل
#NewZealand #Christchurch #NewZealandShooting #نیوزیلند #Muslims #تروریسم #humanrights #palestine #israel #syria #isis #islam #racism #atheist #terrorist #Kashmir #islamphobia #BBC #CNN
@bicimchi1
"فَـهُــوَ حَـسـبُه"که می خوانم
انگار کسی دستی به قلبم می کشد و
من آرام می شوم...
انگار کسی می گوید خیالت راحت من هستم
و من تمام ِ دلشوره هایَم را می سپارم به باد...
انگار همه برایم می شود تو
و تو می شوی همه ی من....
عشق یعنی تپش این دل بارانی من
لطف پیدای تو و گریه ی پنهانی من
دلتنگی بیداد میکند
خدایا دل آرامشی میخواهد از جنس خودت...
#قطعه_سرداران_بیپلاک
#جانباز_شیمیایی
@bicimchi1
💢شهید تازه داماد شب گذشته مرز بانه
🔹مرزبانی که شب گذشته در مرز بانه مقابل عده ای خرابکار امنیتی مقابله کرد و به شهادت رسید. شهید مدافع وطن #ابوذر_حمزه_کردخوردی ، مرزبانی که به تازگی ازدواج کرده بود. او یکی از شهدای دهه هفتادی بود و به تعبیر مقام معظم رهبری یکی از معجزات و رویش های انقلاب در این دهه محسوب می شود.
🔹معجزهی انقلاب این است. بعد از چهل سال شما میبینید جوان مؤمن مسلمان که نه امام را دیده است، نه انقلاب را دیده است، نه دوران دفاع مقدّس را دیده است، نه آن حماسهها را از نزدیک دیده، امّا امروز با روحیهی انقلابی، مثل همان جوانِ اوّلِ انقلاب -مثل همّت و خرّازی و بزرگانی از این قبیل- میرود وسط میدان و با علاقه، با احساس مسئولیّت، با شجاعت تمام در مقابل دشمن میایستد.
@bicimchi1
نیمه شب زمزمهای هست بلند
که مرا میگسلد بند از بند
هست جانسوزتر از ناله نی
کرده صدناله به یک زمزمه طی
چه روان بخش صدایی دارد
سوز عشق است و نوایی دارد
بس که با شور و نوا دمساز است
به سماوات طنینانداز است
آسمانها همه با آن عظمت
رفته زین حال فرو در حیرت
دشت و صحرا همه در بهت و سکوت
که بلند است نوای ملکوت
این نوای ابدیت از کیست
شاید آهنگ مناجات علی است
نیمه شب خلوت رازی دارد
با خدا راز و نیازی دارد
@bicimchi1
بیسیمچی
#پست_اینستاگرام_فرزندشهیدهمت
مادر است هم اویی که پدر دو سال رفت و آمد و پرپر شد تا جواب مثبت از او بگیرد هم اویی که بعدها پدر میگفت در حج و مخصوصا در طواف فقط او را می دیده است هم اویی که پدر خوب می دانست بعد رفتن خود، سایهبانی هست که نگران بچه هایش نباشد و در وصیتش با افتخار بچه هایش را به او سپرد عاشقی که هنوز هم چنان از ابراهیمش حرف میزند که گویا در برابرش نشسته و دارد به چشمانش نگاه میکند فرشتهای که بعد از ازدواج، زندگیاش را در اتاقی شروع کرد که قبلا مرغداری بود و روزها شست و گلاب ریخت تا بوی آنجا برود درویشی که زندگی اش را توی صندوق عقب یک پیکان جمع میکرد معلمی که به من و مصطفا آموخت لقمه حلال برکت دارد، عزت نفس چیست و چشم و دل سیر باشیم، چه در دارایی و چه در نداری مدیری که دست تنها بچههایش را با حقوق معلمی بزرگ کرد، آن هم در حدود ۱۷ سال فقر اقیانوسی که خدا به میزان ایماناش به او ظرفیت داد و از او امتحان گرفت پدرم هفدهم اسفند شهید شد هم مادر میدانست و هم خودش قرار عاشقانه این بود که اگر ابراهیمش زود تر رفت مادر گوشش را بپیچاند، گوش پیکری که سر نداشت مادر قرار بود به منطقه برود تا پدر ما را ببیند و بعد قرار میشود پدر بیاید، پدری که روزهای آخر کیلومتری میخوابید و در جلسات مهم زیر بغلهایش را میگرفتند تا بیهوش نشود، پدری که آن چندروز آنقدر گرسنگی کشیده بود که دیگر معدهاش کار نمیکرد و به شوخی به یارانش میگفت گویا خدا روزی این دنیایش را بر من بسته است مادر اما منتظر بود، بیست و چهار اسفندماه و در مسیر اصفهان به نجف آباد، درست وقتی خبر شهادت ابراهیم از رادیوی مینیبوس میشود ناگهان مردم غربت زنی را میبینند که مثل کوهی بلند در تدارک سجده است چه شد و چه گذشت بماند، اما مادر فقط ابراهیماش در جبهه ها نبود، برادر هجده سالهاش هم دیگر عضو خانه پدریاش بود همان برادری که می دانست زمان، زمان بیتفاوتی نیست و بجای شعارهایی که هنوز هم میشنویم باید خط مقدم باشد فردین را خبر میکنند که برای مراسم شوهر خواهرش به اصفهان برگردد، بر میگردد اما در هیات نامهای توی دست سپاه اصفهان خبر روشن است نام فردین در بین مفقود الاثرهای روز ششم اسفندماه عملیات خیبر است
#روز_پدر...
@Bicimchi1
حاج آقا مقید بودند که پیش از تحویل سال ۳۶۵ مرتبه دعای "یا مقلب القلوب" را بخوانند. از یک ساعت و نیم قبل از تحویل سال شروع می کردند تا قبل از تحویل سال تمام شود. بعد هم مقید بودند اولین چیزی که در ابتدای سال جدید می خوردند مقداری از تربت سیدالشهدا(ع) باشد.
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_اسلامی
#حاج_آقا_مجتبی
#عید_نوروز
@bicimchi
روز ۱ فروردین ۱۳۶۴ همه در حال عید دیدنی بودند جنگنده های دشمن آمدند تا عید مردم را عزا کنند، اما شیرمردی برخاست، خود را نیز فدا کرد ولی نگذاشت این اتفاق بیفتد، او خلبان #شهید_حسین_خلعتبری بود در حالی که همسر و فرزندانش در کنار سفره هفت سین چشم انتظارش بودند اما او هرگز بازنگشت...
یادش تا ابد در دلها جاریست...
@bicimchi1
قسمتی از وصیتنامه #شهید_مدافع_حرم_نوید_صفری:
"از شما درخواست دارم اول از همه اگر پیگیری بازگشت، یعنی اگر جسمی از گناه لبریز برگشت او را به حرم اباالجواد(ع) حضرت علی بن موسیالرضا(ع) ببرید و طواف دهید طوری که پیکر ضریح را ببیند....
دوم اینکه حقیر را با لباس پاکیزه سبز پاسداری که دارم دفن کنید اگر شد بدون غسل...
سوم اینکه محل دفن و مدفن حقیر پشت سر و پهلوی شهید رسول خلیلی باشد اگر شد در باغچه کناری چسبیده به رسول. این را به مسئولین بگویید که اگر مخالفت کنند حلال نمیکنم...
@bicimchi1
انالله و انا الیه راجعون
در سالروز وفات حضرت زینب (سلام الله علیها) سرکار خانم طاهره ایلاقی مادر شهید نوجوان کرمانی علی ایرانمنش دعوت حق را لبیک گفت.
@bicimchi1
ای بهار!
ای همیشه خاطرت عزیز
عاقبت کجا، کدام دل، کدام دست
آشتی دهد من و تو را؟
تو به هر کرانه گرم رستخیز
من خزان جاودانه پشت میز
یک جهان ترانهام شکسته در گلو
شعر بی جوانهام نشسته روبرو
پشت این دریچههای بسته من زنم هوار
ای بهار!
ای همیشه خاطرت عزیز...
فرخنده باد جشن دیرینهسالِ زمین....
#صبح_بخیر
@bicimchi1
انتشار برای نخستین بار:
دوم فروردین ۱۳۶۱ روز دوم عملیات #فتحالمبین ارتفاعات علی گره زد
۱۲۳ قبضه توپ عراقی ها پشت این ارتفاعات بود و با اینها منطقۀ رودخانه کرخه و دزفول و اطراف شوش را می زدند و طی حمله شب اول، ما همۀ اینها را سالم گرفتیم...
#حاج_احمد_متوسلیان برای بازدید به خط مقدم نبرد آمده است آن کسی هم که با سر توی شکم حاج احمد رفته است، حاج حمیدرضا فرزاد می باشد به محض اینکه حاجی از ماشین پیاده می شود، رزمندهها به سمت ایشان می روند تا با ایشان روبوسی بکنند آقای فرزاد می گوید: «با هجوم شدید بچه ها بنده با سر رفتم تو شکم حاج احمد»...
منبع تصویر: آلبوم تصاویر «حاج حمیدرضا فرزاد»
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان #عملیات_فتحالمبین
#لشکر۲۷محمدرسولالله
@bicimchi1