📞بیسیم چی 👣:
🔺کارگزاران نظام امروز به دیدار رهبر انقلاب میروند
🔹مسئولان ارشد کشور و مدیران میانی دستگاههای مختلف تا ساعتی دیگر به دیدار آیتالله خامنهای خواهند رفت
@bicimchi1
بیسیمچی
#زندگینامه_شهید...
حمیدشمایلی به تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۴۲ در بهبهان متولد شد. اواخر سال ۱۳۵۶ که اندک اندک شعله های انقلاب اسلامی از زیر خاکستر زبانه می کشید، حمید مشغول تحصیل در دوم راهنمائی بود اما مانند بسیاری از همسالان خود، در تجمعات انقلابی و تظاهرات ها شرکت کرده و افتخار حضور در تظاهرات خونینِ ماه رمضان را که رژیم طاغوت برای اولین بار در بهبهان ، دست خود را به خون مردم رنگین نمود، در کارنامه خود ثبت نمود.
با پیروزی انقلاب اسلامی و همزمان با آغاز فعالیت های جهاد سازندگی حمید به این نهاد برخاسته از متن انقلاب پیوست. حمید پشت نیمکت های کلاس دوم دبیرستان نشسته بود که جنگ تحمیلی شروع شد .علی رغم مراجعات مکرر حمید به پایگاه های بسیج ، برای اعزام به جبهه ، به دلیل حضور دو برادر بزرگش در میادین نبرد ، از اعزام او ممانعت به عمل می آمد. با این حال حمید به ترفندی ، خود را به سپاه سوسنگرد رساند و مدتی را در کنار مدافعان این شهر به نبرد با متجاوزان بعثی پرداخت. او پس از بازگشت از جبهه به تحصیل خود در مقطع سوم دبیرستان ادامه داد.
پس از عملیات ثامن الائمه(ع) حمید به آبادان رفت و به واحد مهندسی رزمی جهاد استان فارس ملحق شد. این جوان ، در کسوت سنگر سازان بی سنگر ، در عملیات طریق القدس حضوری فعال داشت و زیر سنگین ترین آتش دشمن به کار احداث خاکریز و جاده مشغول بود و پس از آن نیز در عملیات فتح المبین به وظایف جهادی خود عمل نمود.
در عملیات « الی بیت المقدس» چند روز قبل از آزادی خرمشهر ، هنگامی که حمید با بولدوزر مشغول احداث خاکریز بود ، مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفت و مجروح شد که البته پس از چند ساعت با بدن مجروح دوباره به خط مقدم نبرد بازگشت.
پس از شرکت در عملیات رمضان ، حمید، خرقه ی سبز پاسداری از انقلاب اسلامی را بر تن نمود و در فروردین ماه ۱۳۶۲ به عضویت واحد مهندسی رزمی تیپ ۱۵ امام حسن مجتبی(ع) درآمد و به فاصله کوتاهی، به «معاونت واحد مهندسی رزمی تیپ ۱۵ امام حسن مجتبی(ع) »منصوب گردید. هر زمان مأموریت و کاری به او محول می شد با وجود مشکلات و کمبودهای موجود نه نمی گفت و با توکل بر خداوند متعال کارش را شروع می نمود.
سرانجام در روز جمعه ، دهم فروردین ماه سال ۱۳۶۳ ،در منطقه عملیاتی جزیره_مجنون_شمالی ، پس از ادای فریضه نماز ظهر و عصر مورد اصابت راکت های صدامیان قرار گرفت و بال در بال ملائک گشود...
#شهیدحمیدشمایلی
@Bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱#استوری_اینستاگرام
🎥لحظات وداع با شهید مدافع حرم میثم نظری در معراج شهدا
💐افطار روز هشتم رمضان به یاد شهید مدافع حرم میثمنظری
#صلوات
@bicimchi1
گزینه قطعی ملت ایران مقاومت است/ مذاکره سم است؛ جنگ هم نمیشود
رهبر معظم انقلاب:
🔹گزینهی قطعی ملت ایران، مقاومت مقابل آمریکا است و در این رویارویی، آمریکا وادار به عقبنشینی خواهد شد.
🔹این رویارویی، نظامی نیست؛ چون بنا نیست جنگی انجام بگیرد.
🔹نه ما دنبال جنگ هستیم، نه آنها؛ که میدانند که به نفعشان نیست.
🔹این برخورد، برخورد ارادهها است و ارادهی ما قویتر است، چون علاوه بر ارادهی خود، توکل به خدا را هم داریم. ۹۸/۲/۲۴
@bicimchi1
وَ اَنَّ الرّاحِلَ اِلَيكَ قَريبُ الْمَسافَةِ
وَ اَنَّكَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ اِلاّ اَنْ تَحْجُبَهُمُ الاَْعمالُ دوُنَكَ
كوچ كننده به درگاهت راهش نزديك است ...
و مسلماً تو از خلق خود در حجاب نشوی مگر آنكه كردارشان ميان آنها و تو حاجب شود
خدای من!
مشکل از دوری راه نیست
مشکل این است که من هنوز راحل نشده ام
راه که بیفتم می رسم...
و تو نزدیک تر از خیلی نزدیکی!
فقط کافیست بدانم
وقتی گناه هست تو نیستی!!
از عاشقانه های امام سجاد(ع)
در #دعای_ابوحمزه_ثمالی
#خدایا_ما_دوباره_آمدیم
@bicimchi1
✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐
ترس خلیج فارس در #دانشگاهتهران سر باز کردتاریخ ثابت میکنه هروقت مالک به خیمه ی معاویه برسد
اطراف خیمه علی علیه السلام را شلوغ میکنند #کاسبانترس
#مستوره
✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐
غروب ماه رمضان بود ابراهیم آمد در خانه ما و بعد از سلام و احوالپرسی یک قابلمه از من گرفت، بعد داخل کله پزی رفت...
به دنبالش آمدم و گفتم: "ابرام جون کله پاچه براى افطاری! عجب حالی می ده؟!" گفت: "راست می گی، ولی براى من نیست"
یک دست کامل کله پاچه و چند تا نان سنگک گرفت وقتی بیرون آمد ایرج با موتور رسید ابراهیم هم سوار شد و خداحافظی کرد...
با خودم گفتم لابد چند تا رفیق جمع شدند و باهم افطاری می خورند از اینکه به من تعارف هم نکرد ناراحت شدم فردای آن روز ایرج را دیدم و پرسیدم: دیروز کجا رفتید؟
گفت: "پشت پارک چهل تن، انتهای کوچه، منزل کوچکی بود که در زدیم و کله پاچه را به آن ها دادیم چند تا بچه و پیرمردی که دم در آمدند خیلی تشکر کردند ابراهیم را کامل می شناختند آن ها خانواده ای بسیار مستحق بودند بعد هم ابراهیم را رساندم خانه شان..."
برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم ۱
@bicimchi1
آخه میگن مادام کوری وقتی تو آزمایشگاهش کار میکرد، گاهی وقتا یهو میدید موهاش زیاد از حد بلند شدن یه تیغی چاقویی چیزی برمیداشت، موهارو قِرررت میبرید مینداخت سطل ذباله..
بهش میگفتن بابا مادام نکن اینکارو، شما دانشمندی میشناسنت، یه آرایشگاهی چیزی.. میگفت من وقت این کارارو ندارم، کارای مهمتر دارم..
حالا باس دید اونکه تو دانشگاه لگد پرت میکنه کار مهمترش چیه اونجا..
@bicimchi1
#شبهای_ماه_رمضان_را_هدر_ندهيد
شبهای ماه رمضان را هدر ندهيد، هر
مقدار كه حال داشتيد از #نمازشب را بخوانيد.
نمازمستحبی از امام صادق(ع) نقل
شده است كه بعد از نصف شب ۴ ركعت
'دو نماز دو ركعتی' خوانده شود و پس از آن به سجده رفته و صد مرتبه
با تمام جان گفته شود: "ما شاءالله"
یعنی: هر چه او (خدا) بخواهد...
الله اكبر از اين تعبير بلند...
در روايت است كه خداوند به ملائكه
ميگويد چه چيزی به اين بنده ام بدهم؟
ملائكه ميگويند خداوندا ما عقلمان نمیرسد...
#آیـت_الـلَّـه_فـاطـمـی_نـیـا
#شب_بخیر
@bicimchi1
▪️آجرک الله یا صاحب الزمان▪️
اَمَّنْ یُجٖیبْ خواندن من بے نتیجہ ماند
زهرا(س) یتیم گشت و پدر بےخدیجه ماند...
⚫️وفات #حضرت_خدیجه(س) تسلیت باد.
@bicimchi1
خيره شده بود به آسمان
حسابی رفته بود توی لاک خودش...
بهش گفتم: «چی شده محمد؟»
انگار که بغض کرده باشه، گفت: «بالاخره نفهميدم ارباً اربا يعنی چی؟ ميگن آدم مثل گوشت کوبيده ميشه يا بايد بعد از عمليات کربلای ۵ برم کتاب بخونم يا همين جا توی خط مقدم بهش برسم»
توی بهشت زهرا که می خواستند دفنش کنند، ديدمش؛ جواب سوالش رو گرفته بود با گلوله توپی که خورده بود به سنگرش، ارباً اربا شده بود مثل مولايش حسين عليه السلام
خاطره ای از
#شهيد_دکتر_سيدمحمد_شکری
@bicimchi1