eitaa logo
《بی سیم چی》
76 دنبال‌کننده
306 عکس
21 ویدیو
0 فایل
●هدف از تشکیل این کانال . ۱.ارتقاع سطح اطلاعات عمومی. ۲.معرفی کتب و نویسندگانی ایرانی و خارجی ۳.خود پروری . ۴.جامعه شناسی. ۵.دشمن شناسی. ۶.ایجاد بینش متفاوت جهت درک بهتر مطالب. ۷.ایجاد انقلاب فکری . ●معرفی انواع ایدئولوژی ●معرفی مکتب ها و حزب های جهانی
مشاهده در ایتا
دانلود
ایدئالیسم استعلایی:  آموزه‌ای از ایمانوئل کانت، فیلسوف آلمانی قرن هجدهم است. این آموزه می‌گوید که تجربهٔ انسان از اشیا برگرفته از نحوهٔ ظهور اشیا بر انسان است یعنی اساساً سوژه‌محور است و فعالیتی نیست که مستقیماً اشیا را به‌شکل فی‌نفسه دریابد. این آموزه عموماً مبتنی بر این ایده است که مکان و زمان صرفاً برداشت‌های انسان هستند و لزوماً مفاهیم واقعی نیست بلکه تنها ابزاری هستند که انسان‌ها از طریق آن، عالم را درمی‌یابند. @bisimchi180
اگزیستانسیالیسم یا هستی‌گرایی  (به انگلیسی:Existentialism) اصطلاحی است که به کارهایفیلسوفان مشخصی از اواخر سدهٔ نوزدهم و اوایل سدهٔ بیستم اعمال می‌شود که با وجود تفاوت‌های مکتبی عمیق در این باور مشترک هستند که اندیشیدن فلسفی با موضوع انسان آغاز می‌شود نه صرفاً اندیشیدن موضوعی. در هستی‌گرایی، نقطه آغاز فرد به وسیلهٔ آنچه «نگرش به هستی» یا احساس عدم تعلق و گم‌گشتگی در مواجهه با دنیای به ظاهر بی‌معنی و پوچ خوانده می‌شود مشخص می‌شود. طبق باور اگزیستانسیالیست‌ها، زندگی بی‌معناست مگر اینکه خود شخص به آن معنا دهد. این بدین معناست که ما خود را در زندگی می‌یابیم، آنگاه تصمیم می‌گیریم که به آن معنا یا ماهیت دهیم. همان‌طور که سارتر گفت: ما محکومیم به آزادی؛ یعنی انتخابی نداریم جز اینکه انتخاب کنیم و بار مسئولیت انتخابمان را به دوش کشیم. بعضی مواقع اگزیستانسیالیسم با پوچ‌گرایی اشتباه گرفته می‌شود در حالی که با آن متفاوت است. پوچ‌گرایان عقیده دارند که زندگی هیچ هدف و معنایی ندارد در حالی که اگزیستانسیالیست‌ها بر این باورند که انسان باید خود معنا و هدف زندگی‌اش را بسازد @bisimchi180
فلسفه سوژه :  (به فرانسوی: Sujet ) (به انگلیسی: Subject) یازیراخت، در فلسفه، موجودی دارای آگاهی ذاتی یاتشخیص منحصر به فرد است که اُبژِه را مشاهده می‌کند. سوژه مشاهده‌کننده و ابژه مشاهده شونده است. این مفهوم اهمیت بسیاری در فلسفه قاره‌ای دارد. در جایی که سوژه یک اصطلاح مرکزی برای بحث دربارهٔ استقلال و ماهیت بشر است. رجوع به سوژه به عنوان تنها تکیه‌گاه درک ذهنی برای حذف شکّیات در فلسفه نخستین بار توسط دکارت مطرح شد و بعدها سوژه جایگاه تثبیت‌شده‌ای در مباحث فلسفه و روان‌شناسی پیدا کرد. سوژه را محمد مددپور، ناموس فلسفه غرب دانسته که البته با ظهور ادموند هوسرل به خصوص دو فیلسوف متأثر از او یعنی هایدگر و گادامر به چالش کشیده شد. به گونه ای کلی فلاسفه امروز در نحله‌های پست مدرنیسمهمانند میشل فوکو، بودریار، دلوز و… اهتمام خود را بر رد سوژه گذاشته‌اند.  ژاک دریدا هم در فلسفه ساختارشکنی و فلاسفهٔ غرب همانند: آلن بدیو، آگامبن و جریانات فلسفه سنتی همانند: حکمت خالده، حکمت انسی، عریانیسم و… نیز با سوژه‌اندیشی مخالف هستند @bisimchi180
هربرت مارکوزه  (به آلمانی: Herbert Marcuse) (۱۹ ژوئیه ۱۸۹۸–۲۹ ژوئیه ۱۹۷۹)  فیلسوف و جامعه‌شناسآلمانی و از اعضای اصلی مکتب فرانکفورت بود. بین سال‌های ۱۹۴۳ و ۱۹۵۰، مارکوزه برای دفتر خدمات راهبردی (سلف آژانس اطلاعات مرکزی) در دولت آمریکا کار می‌کرد و در آنجا از ایدئولوژی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در کتاب مارکسیسم شوروی یک تحلیل انتقادی (۱۹۵۸) نقد کرد. در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ او به عنوان نظریه‌پرداز برجسته چپ نو و جنبش‌های دانشجویی فرانسه، آمریکا و آلمان غربی، مطرح شد. برخی او را پدر چپ نو می‌دانند @bisimchi180
اگر موفقیت‌ می‌خواهید، این بهانه ها را کنار بگذارید "سنم برای این کارها خیلی بالاست" این حرف معنایی ندارد و سن مفهومی بسیار بیشتر از یک عدد است. پیله قدیمی‌ مسن بودن را که دور خودتان تنیده‌اید، پاره کنید و کاری را شروع کنید که باید انجامش بدهید. ‌ @bisimchi180
سلام . صبح یکایک دوستان عزیز بخیر ‌.
یورگن هابرماس :  (به آلمانی: Jürgen Habermas) (زاده ۱۸ ژوئن ۱۹۲۹ در دوسلدورف آلمان)  جامعه‌شناس، فیلسوف،نظریه‌پرداز اجتماعی معاصر و وارث مکتب فرانکفورتاست که در چارچوب سنت نظریه انتقادی و پراگماتیسمآمریکایی کار می‌کند. او از بزرگ‌ترین فلاسفه و متفکرین زندهٔ حوزه علوم اجتماعی و وارث مکتب فکری بانفوذِ فرانکفورت است؛ مکتبی که تأثیری بسیار عمیقی بر تحول فکری او گذاشته‌است. تا آن‌جا که پیش از هر چیز نام او، مکتب فرانکفورت را تداعی می‌کند. گذراندن دوران نوجوانی در دوران آلمان نازی نقطه آغاز بسیاری از تحولات فکری‌اش شد و مانند بسیاری از روشنفکرانی که نازیسم را تجربه کرده‌اند، در آغاز کار روشنفکرانه‌اش سخت کنجکاو شد تا بداند چطور می‌توان ظهور نازیسم را در آلمان – کشوری با این همه اندیشه فلسفی درخشان و رهایی‌بخش – توصیف و تبیین کرد؟ او هم، مانند سایر روشنفکران معاصرش، به صرافت بازاندیشی و تعیین دوباره جایگاهِ دقیقِ سنت تفکر آلمانی افتاد که تحقیر شده بود. [نیازمند منبع]تمرکز پژوهش‌های او بر روی شناخت‌شناسی، مدرنیته و تجزیه و تحلیل تحولات اجتماعی جوامع پیشرفته صنعتیسرمایه‌داری و سیاست روز آلمان به ویژه با توجه به نقش رسانه‌های همگانی است. @bisimchi180
رویاهات رو برای آدم ها تعریف نکن، نشونشون بده! @bisimchi180
فاشیسم :   (به انگلیسی: Fascism) یک نظریهٔ سیاسیراست افراطی و گونه‌ای نظامِ حکومتی خودکامهٔ ملی‌گرایافراطی است که نخستین بار در سال‌های ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۵ درایتالیا و به دست بنیتو موسولینی رهبری می‌شد و بر سه‌پایه حزب سیاسی واحد، نژادپرستی افراطی و دولت مقتدر و متمرکز، استوار بود. فاشیسم را می‌توان به چشم نیروی سومی نگاه کرد که میان سرمایه‌داری وکمونیسم قرار گرفته‌است. @bisimchi180
فرانتس کافکا  (به آلمانی: Franz Kafka) (زاده ۳ ژوئیهٔ ۱۸۸۳ – درگذشته ۳ ژوئن ۱۹۲۴) ، یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان آلمانی‌زبان در قرن ۲۰ میلادی بود. آثار کافکا در زمرهٔ تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به‌شمار می‌آیندپُرآوازه‌ترین آثار کافکا، رمان کوتاه مسخ (Die Verwandlung) و رمان‌های محاکمه، آمریکا و رمان ناتمام قصر هستند. اصطلاحاً، به فضاهای داستانی که موقعیت‌های پیش‌پاافتاده را به شکلی نامعقول وفراواقع‌گرایانه توصیف می‌کنند — فضاهایی که در داستان‌های فرانتس کافکا زیاد پیش می‌آیند — کافکایی می‌گویند. @bisimchi180
پر انرژی باش تا تغییر برخورد اطرافیانت راببینی! پر انرژی باش تا تغییر برخورد طبیعت و دنیا را با خودت ببینی! کسی که انرژی بدهد از عالم و آدم انرژی می گیرد! ‌ @bisimchi180
بورژوازی :  (به فرانسوی: Bourgeoisie) یکی از دسته‌بندی‌های مورد استفاده در تحلیل جوامع بشری است و به دستهٔ بالاترِ ثروت در جامعه، افراد مرفه و سرمایه‌دار گفته می‌شود. به لحاظ تاریخی بورژوا از واژهٔ آلمانی «بورگ Burg» به معنای قلعه و دژ گرفته شده‌است. در نظام فئودالی اروپا گاهی رعیت‌های وابسته به زمین (سرف) بر اثر آزار و اذیت ارباب‌ها فرار می‌کردند و به شهرک‌های قلعه مانند و حصاردار پناه می‌بردند که به این قلعه‌ها «Burg» و حصار و ساکنان آن را بورژوا می‌خواندند. واژه بورژوازی، به دستهٔ بالاتر یا مرفه و سرمایه‌دار گفته می‌شود. این دسته قدرت خود را از استخدام، آموزش و ثروت به دست می‌آورند و نه از اشراف زادگی. این دسته بالاتر از طبقهٔ پرولتاریا قرار می‌گیرد. در جامعهٔ سرمایه‌داری این واژه معمولاً به دسته‌های قانون‌گذار و مالک گفته می‌شود. خرده بورژوازی طبقه‌ایست پایین‌تر از بورژوازی، ولی بالاتر از پرولتاریا @bisimchi180
زندگی اتفاقی نیست بلکه پاسخی در برابر بخشش‌ها و داده‌های شماست. زندگی صدا و آهنگ خودتان است. هر بُعدی از زندگیِ‌تان بازتاب نیت و افکار شماست. شما خالق زندگی‌تان هستید. @bisimchi180
ماده‌گرایی، یا ماتریالیسم  (به انگلیسی:Materialism) ، به دیدگاهی گفته می‌شود که می‌گوید هر آنچه در هستی وجود دارد ماده یا انرژی است و همهٔ چیزها از ماده تشکیل شده‌اند و همهٔ پدیده‌ها (از جمله خودآگاهی) نتیجهٔ برهم‌کنش‌های مادی است. به عبارت دیگر، ماده تنها چیز است و واقعیت عملاً همان کیفیت‌های در حالِ رخ دادنِ ماده و انرژی است. ماتریالیسم ارتباط نزدیکی با فیزیکالیسم، دارد، این دیدگاه می‌گوید که تمام آنچه وجود دارد، در نهایت فیزیکی است. شکل فلسفی فیزیکالیسم که با نظریه‌های علوم فیزیکی تکامل یافته‌است از ماده‌باوری تأثیر گرفته‌است، تا مفاهیم پیچیده تری از فیزیکی بودن را شامل کند مانند ماده‌های معمولی (مثلاً زمان، انرژی‌ها و نیروهای فیزیکی و ماده تاریک)بنابراین، برخی اصطلاح فیزیکالیسم را بر ماتریالیسم ترجیح می‌دهند، در حالی که برخی دیگر این اصطلاحات را مثل اینکه مترادف باشند، به کار می‌برند. ماتریالیسم یک مکتب فلسفی می‌باشد که در مقابل مکتب ایدئالیسم مطرح شده‌است. شاخه‌های مهم آن ماده‌باوری مکانیکی و ماده‌باوری دیالکتیکی می‌باشند. ماتریالیسم مکانیک را فویرباخ بنیان‌گذاری کرد و ماده‌باوری دیالکتیک توسط مارکس بنیان گذاشته شد. @bisimchi180
وقتی چشم امیدتان به خدا باشد: هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که راست نباشد! هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که پیش نیاید! هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که دیر نپاید!  اسکاول شین @bisimchi180
پرولِتاریا(تلفظ / از واژهٔ لاتین proletarius، به معنای فرزندمند، از Proles به معنای فرزند) (انگلیسی: Proletariat) طبقه اجتماعی از مزدبگیران که تنها ارزش اقتصادی کشور محسوب می‌شود اولین بار در امپراتوری روم، در سال ۲۷ پیش از میلاد، پدیدار شد. در آن زمان به موجب قانون، زمین‌داران و دیگر طبقات می‌بایست با پرداخت مالیات یا خدمت سربازی به دولت خدمت کنند؛ و آنانی هم که چیزی نداشتند تا به دولت بپردازند، می‌بایست فرزندان خود را به خدمت دولت بفرستند. @bisimchi180
یک روال روزانه که بر اساس عادات و انضباطی خوب بنا شده است، موفق ترین ها را در میان ما از بقیه متمایز می کند @bisimchi180