eitaa logo
بِیتِ دِل❤
24 دنبال‌کننده
9 عکس
3 ویدیو
0 فایل
سلام عزیزان😍 اگر شما هم میخواهید شعرتان در کانال قرار بگیرد♥ بفرستید برای ادمین کانال: 😘 https://eitaa.com/modaraei1392ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد شاید این باغچه ده قرن به استقبالت فرش گسترده و در دست گلایل دارد تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز می خرم از پسرک هر چه تفال دارد   یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد هیچ سنگی نشود سنگ صبورت ، تنها تکیه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد... 🌱| @shialady_ir کانال: بِیتِ دِل❤️ https://eitaa.com/bitedel
񞉅را مغنی اللبیبی بود روزی / فقاهت را امیدی بود روزی 🔸چرا موج فتن در ما اثر کرد / مطولهای ما را مختصر کرد 🔸معالم نردبان آسمان بود / چراغ راه استنباطیان بود 🔸چرا برداشتند این نردبان را / چرا بستند راه آسمان را 🔸کتاب علم را تلخیص کردند / به ما بیچارگان تدریس کردند 🔸صرف میر و امثله یادش بخیر / صیغه های مشکله یادش بخیر 🔸حجره تاریک و تنگی داشتیم / سفره بی آب و رنگی داشتیم 🔸بحث، ما را عاشق خود کرده بود / لمعه ما را لایق خود کرده بود 🔸نفرت از هر خودستایی داشتیم /خلق و خوی روستایی داشتیم 🔸راه و رسم بندگی یادش بخیر/ روزگار سادگی یادش بخیر 🔸کجا رفت آیین صوم و سکوت / ابو حمزه خواندن هنگام قنوت 🔸کجایند مردان کشف و شهود / سرایر نشینان یوم الخلود 🔸کجایند مردان شب زنده دار/خدایان اخلاص و علم و وقار 🔸ما به بزم علم نامحرم شدیم / زهر نوشیدیم و بی مرهم شدیم 🔸بس که بر خوان شکم بنشسته ایم/شاهراه علم بر خود بسته ایم 🔸ما که سنگ علم بر سر می زنیم / در سراب "نمره" پر پر می زنیم 🔸به نام امتحان معتاد گشتیم / سراغ علم در خرداد گشتیم 🔸درد مرشد داشتن کمرنگ شد / قلب برخی بهر منصب تنگ شد 🔸گر ز ارزشهای خود غفلت کنیم / خویش را بی ارج و بی قیمت کنیم 🔸ما کجا آسایش و آسودگی/ ما کجا دنیا و این آلودگی 🔸هر که از جا برنخیزد مرد نیست / هر که از میدان گریزد مرد نیست 🔸خدایا دارم از شورا گلایه / شده این حوزه ها عین اداره 🔸چرا پنجشنبه ها تعطیل هستیم؟ / چنین شد راه بر تحصیل بستیم 🔸به حوزه این همه تعطیل ننگ است / الاغ درس و تحصیلات لنگ است 🔸اگر چه سالها در حوزه هستیم /هنوز اندر خم یه کوچه هستیم 🔸ز بهر نمره ما تحصیل کردیم / تجمل را به خود تحمیل کردیم 🔸خداوندا چه علم این چه علم است؟ / که بهر نمره و پاس دو ترم است 🔸ما به خورد و خواب عادت کرده ایم / تکیه بر آرنج راحت کرده ایم 🔸غم برای نوع عنوان می خوریم/ غصه آب و غم نان می خوریم 🔸گفت عالم در کجا گردد هلاک / گفتمش در لقمه های شبهه ناک 🔸شبهه خوارانند بی سوز و گداز / بی نصیب از لذت راز و نیاز 🔸می کنم در عالم آن روز سیر / یاد آن طلاب باهمت بخیر 🔸عادت هر روزشان ایثار بود / قلبشان از نور حق سرشار بود 🔸از چه رو ما خود فریبی می کنیم / با هم احساس غریبی می کنیم 🔸شیوه همسایگی در پیش بود/ حرفهاشان واقعا بی نیش بود 🔸ما چرا این راه را گم کرده ایم / اکثرا در نمره دربست برده ایم 🔸نمره ها ما را اسیر خویش کرد / خلق را یکباره بی تشویش کرد 🔸طفل تحقیق و تعلم خار شد / بحث کردن از عقاید عار شد 🔸از حضور عالمان دین جدا / شد لباس پاک روحانی دو تا 🔸ساعتی از روز را روحانی اند / ساعتی دیگر کت و شلواریند 🔸خلق را در اشتباه انداختند / عزت خود را به چاه انداختند 🔸شده اصل ملاک درس ما بیست / ز درس شیخ طوسی ها خبر نیست 🔸ز مرشدهای رهرو کم خبر هست / که دستورات بعضی کم اثر است 🔸خداوندا چه درد است این چه درد است / که فولاد دلم را آب کرده است 🔸مرا ای دوست، درد طـَلْبگی کشت / چه درد است این، مرا شرمندگی کشت 🔸شان ما بالاتر از این حرفهاست / عزت یک حوزه فوق جمله هاست 🔸ما که باید صاف و مولایی شویم / ننگمان باشد که دنیایی شویم منبع: نشریه حجره، شماره13و14، مهر و آبان1383 کانال: بِیتِ دِل❤️ https://eitaa.com/bitedel
دیدن روی تو بر دیده جلا می بخشد قدم یار به هر خانه صفا می بخشد بدتر از درد جدایی به خدا دردی نیست خاک پاهای تو گفتند دوا می بخشد ‌‌‌‌‌❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀ کانال: بِیتِ دِل❤️ https://eitaa.com/bitedel
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آ «ابوسعید ابوالخیر» کانال: بِیتِ دِل❤️ https://eitaa.com/bitedel
ای خیل غمت برده بیغما دل ما مهر تو سپهرست و ثریا دل ما بستیم دل شکسته در زلف کژت تا خود چکند زلف کژت با دل ما «خواجوی کرمانی» کانال: بِیتِ دِل❤️ https://eitaa.com/bitedel
همه هست آرزويم كه ببينم از تو رويي چه زيان تو را كه من هم برسم به آرزويي؟! به كسي جمال خود را ننموده‏يي و بينم همه جا به هر زباني، بود از تو گفت و گويي! غم و درد و رنج و محنت همه مستعد قتلم تو بِبُر سر از تنِ من، بِبَر از ميانه، گويي! به ره تو بس كه نالم، ز غم تو بس كه مويم شده‏ام ز ناله، نالي، شده‏ام ز مويه، مويي همه خوشدل اين كه مطرب بزند به تار، چنگي من از آن خوشم كه چنگي بزنم به تار مويي! چه شود كه راه يابد سوي آب، تشنه كامي؟ چه شود كه كام جويد ز لب تو، كامجويي؟ شود اين كه از ترحّم، دمي اي سحاب رحمت! من خشك لب هم آخر ز تو تَر كنم گلويي؟! بشكست اگر دل من، به فداي چشم مستت! سر خُمّ مي سلامت، شكند اگر سبويي همه موسم تفرّج، به چمن روند و صحرا تو قدم به چشم من نه، بنشين كنار جويي! نه به باغ ره دهندم، كه گلي به كام بويم نه دماغ اين كه از گل شنوم به كام، بويي ز چه شيخ پاكدامن، سوي مسجدم بخواند؟! رخ شيخ و سجده‏گاهي، سر ما و خاك كويي بنموده تيره روزم، ستم سياه چشمي بنموده مو سپيدم، صنم سپيدرويي! نظري به سويِ (رضوانيِ) دردمند مسكين كه به جز درت، اميدش نبود به هيچ سويي‏ کانال: بِیتِ دِل❤️ https://eitaa.com/bitedel
از مسیر در نه ، از دیوارِ خانه ریختند روز نَه این قومِ نامحرم شبانه ریختند حتم دارم با قلاف و تازیانه ریختند یک نفر آمد به محراب و نمازش را شکست بی حیایی بی هوا راز و نیازش را شکست نیمه شب هست آه فکر سن و سالش نیستند ریسمان‌ها می‌کشند و فکر بالش نیستند بینِ این خانه مگر اهل و عیالش نیستند او خدای غیرت است از درد میریزد بِهَم پیش طفلانش مَکِش نامرد می‌ریزد بِهَم باز هم صد شُکر آتش بر سر و رویش نخورد این درِ سوزان حیا کرد و به پهلویش نخورد سنگ بی احساسِ دیواری به اَبرویش نخورد باز هم صد شُکر در ، آئینه‌اش را خط نزد در میانِ شعله میخی سینه‌اش را خط نزد در میانِ کوچه‌ها با زور او را می‌کِشند بر زمین می‌اُفتد و بدجور او را می‌کِشند روی مرکب میروند از دور او را می‌کِشند پیرمرد شهر با هر زحمتی پا می‌شود آه می‌گوید فقط " یا عَمَّتی" پا می‌شود دخترک میگفت با نِی حنجرش را پس بده من یتیمم طشتِ زر یک شب سرش را پس بده جان بابا ، ساربان انگشترش را پس بده حرمله وقتی که می‌آید پریشان می‌شوم پشتِ عمه ، زجر وقتی هست پنهان می‌شوم کوچه کوچه تکه تکه پیشِ ما نان ریختند شامیان نان خشک‌ها را پیش مهمان ریختند دختران تَه ماند‌ه‌ها را پای طفلان ریختند عمه جان حس می‌کنم مژگانِ بابا کم شده خیزران ای وای یک دندانِ بابا کم شده (حسن لطفی ۹۶/۰۴/۲۸) امام صادق (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 @beharalashar کانال: بِیتِ دِل❤️ https://eitaa.com/bitedel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بوسه ام را می گذارم پشت در قهر کردی، قهر کردم، سر به سر تو بیا، در را تماماً باز کن هر چه می خواهی برایم ناز کن من غرورم را شکستم، داشتی؟ آمدم، حالا تو با من آشتی؟ کانال: بِیتِ دِل❤️ https://eitaa.com/bitedel
😍یا امام رضا😍 من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو ..!! سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو ..!! دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو ..!! گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو ..!! من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو ..!! قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو ..!! گفتم ای دل چه مه‌ست این دل اشارت می‌کرد که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو ..!! گفتم این روی فرشته‌ست عجب یا بشر است گفت این غیر فرشته‌ست و بشر هیچ مگو ..!! گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد گفت می‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو ..!! ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو ..!! گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو ..!! مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹ کانال: بِیتِ دِل❤️ https://eitaa.com/bitedel
شهره شهر کوًکب از دیده به شب ریزم و اندر عجبم کز چه با این همه کوکب شده تاریک شبم شهره شهر شدم تا به تو دل باخته ام مْهر مهر تو افکند عجب در تعبم مطلب من طلب و وصل تو می‌باشد و بس رسد آیا سوی دامان تو دست طلبم سنگ هجران تو بشکسته ز من شیشه دل تابشی کن ببر از این دل بی تاب تبم دوخته دل به راهت من حیران شب و روز دولت وصل تو ای شاه ز حق می‌طلبم (ارواحنا فداه) کانال: بِیتِ دِل❤️ https://eitaa.com/bitedel