eitaa logo
اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی
1.3هزار دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
2 فایل
﷽ 🇮🇷کانال‌حفظ‌ونشرآثارحاج‌ابوذربیوکافی @AbozarBiukafi_ir ارتباط با ادمین @Biukafi_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
JamadiOlAvval 1400.09.26 - Shab 13 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 1 - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh - Edit.MP3
22.17M
شب به شب داری شکسته‌تر میشی بدجوری دلم داره شور میزنه چشمای بی‌رمقت به من میگه آخرین شبای با هم بودن نرو تنها کس دنیای علی دشمنامون و حاجت روا نکن دنیا داره رو سرم خراب میشه برا مرگت این همه دعا نکن شب تا صبح می‌میری و زنده میشی حال و روزت از چشام سو می گیره ای خدا دردم و من به کی بگم؟! توو خونه زنم ازم رو می‌گیره الهی دست مغیره بشکنه بد جوری شکسته احترامم و من مسلمونم چرا توو مدینه نمیدن دیگه جواب سلامم و تو و جون کندن و آه زیر لب من و غصه خوردن و خون جگری علی حیرونه؛ اینا دیگه کیَن؟! زن و میزدن کتک و چل نفری دیدی فاطمه چه جوری این دوتا به من و تو درد بی‌امون دادن؟! زیر چشمی موقع عیادتت خون مسمار و بهم نشون دادن ؟! زن هیجده ساله باید سر چی دو سه ماهه بشه قامت کمونی؟! جون من رسید به لب وقتی دیدم تو نماز ِتو نشسته می‌خونی میدونم داری به چی فکر میکنی وقتی خیره‌ای به چشمای حسین خونمون کربلا میشه وقتی که میزنی شونه به موهای حسین بَده حالت داری انگار می‌بینی پنجه‌ی شمر و توو گیسوی حسین وای من پهلو شکسته پیش تو میزنن لگد به پهلوی حسین شاعر: آقای [شب ۰۲ فاطمیۀ اول ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
عرش فرشی زیر پای فاطمه است در حریم قدس جای فاطمه است خلقت عالم برای فاطمه است عقل مست جلوه‌ی زهرایی‌اش پَرتو اِنسیة الحورایی‌اش دین از این بانو دوامی یافته مذهب از او احترامی یافته با جهاد او قوامی یافته ذکر زهرا جذب ایمان میکند چادرش کافر مسلمان میکند گرچه نورش جلوه کرد از هر طرف فاطمه دُرّ است و حیدر چون صدف قبر مخفی‌اش، دل شاه نجف سینه‌ی حیدر که حق مرآت بود جای دفن مادر سادات بود ناله‌ای تا عالم لاهوت رفت فاطمه چون سایه‌ای مبهوت رفت روی دوش مرتضی تابوت رفت آخر این رسم مسلمانی نبود حق زهرا دفن پنهانی نبود می رود تابوتی امشب بی‌صدا ناله‌ها جاری است بر لب بی‌صدا ای حسین آرام، زینب بی‌صدا زین عزا در دل زبان باید گرفت آستین را بر دهان باید گرفت کشتی‌ام بر گِل نشست اسماء بیا هستی‌ام رفته ز دست اسماء بیا وقت غسل فاطمه است اسماء بیا بر تن خَیرُالنِسا آبی بریز روی نعش مرتضی آبی بریز آه اسماء، پیکرم آتش گرفت یادم آمد کوثرم آتش گرفت گیسوان همسرم آتش گرفت حال فهمیدم چرا در کج شده مجتبی با قنفذ از چه لج شده چشم عرش از داغ صدیقه تَر است این صدای سوخته از حیدر است بچه‌ها وقت وداع مادر است ای یتیمان غریب فاطمه توشه بردارید از مادر همه آه ای پروردگار مر تضی مشکل افتاده به کار مرتضی شد زمان دفن یار مرتضی مصطفی بازآ نهالت را بگیر "بدر دادی و هلالت را بگیر" صبرِ حیدر را خودت از او بپرس زخم بستر را خودت از او بپرس قصه‌ی در را خودت از او بپرس دست من شد بسته، بر دل داغ خورد ای پیمبر دخترت شلاق خورد ای امان از ضربه‌ی شلاق‌ها آتش افروخته‌ی در باغ‌ها داغ روی داغ روی داغ‌ها وای از داغ بزرگ کربلا صورت اطفال و گرگ کربلا بر رُخ اطفال، سیلی میخورد هر که رفت از حال، سیلی میخورد عمه در گودال، سیلی میخورد نانجیبی گاهواره می‌بَرَد بی‌حیایی گوشواره می‌بَرَد شاعر: آقای [شب ۰۳ فاطمیۀ اول ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlsani 1400.10.14 - Shab 02 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 2 - 02 - Abozar Biukafi - Najva.mp3
3.98M
کسی که بی تو سر صحبت جهانش نیست چگونه صبر و تحمل کند؟! توانش نیست به سوز هجر تو سوگند، ای امید بشر! دل از فراق تو جسمی بود، که جانش نیست اسیر عشق تو این غم کجا برد؟! که دلش محیط غم بود و، طاقت بیانش نیست نَه التفات به طوبی کند، نَه میل بهشت که بی‌حضور تو، حاجت به این و آنش نیست کسی که روی تو را دید یک نظر چون خضر چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟! کسی که درک کند فیض با تو بودن را بحق حق، که عنایت به دیگرانش نیست بهار زندگیم، در خزان نشست بیا بهار نیست به باغی که باغبانش نیست کنار تُربت زهرا تو گریه کن، که کسی بجز تو، با خبر از قبر بی‌نشانش نیست بیا و پرده ز راز شهادتش بردار پسر که بی‌خبر از مادر جوانش نیست بجز ولای تو، ای ماه هاشمی‌طلعت "شفق"، ستاره به هر هفت آسمانش نیست شاعر: آقای (شفق) [شب ۰۱ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlsani 1400.10.14 - Shab 02 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 2 - 03 - Abozar Biukafi - Rouzeh.MP3
10.1M
نقل زَمَخشَري* ست كه روزي ابولهب؛ يك سنگريزه جانب احمد روانه كرد ريگي - به طول و عرض نخود- در كَفَش گرفت از روي كين، نبي خدا را نشانه كرد تبّت يدا أبي لهب از آسمان رسيد فوراً لهيب خشم الهي زبانه كرد فرمود: هر دو دست وی از تن بريده باد نفرين بر آنكه اين عمل ظالمانه كرد يك دست او فقط به كمين نبي نشست خشم خدا به دست دگر هم كمانه كرد با اين حساب، كيفر اهل سقيفه چيست؟ حق كسی كه حمله بر اين آستانه كرد؟ قرآن اگر هنوز می آمد چه مي نوشت؟ در وصف آنكه خون به دل «اهل خانه» كرد با مصطفى نكرد در آنجا ابولهب با فاطمه هرآنچه كه اهل زمانه كرد دشمن ، تقاص لات و هبل را ازو گرفت كار علي و باغ فدك را بهانه كرد با هر دو دست، بست و شكست و كشيد و كشت جان بتول را هدف تازيانه كرد "آتش به آشيانه ی مرغی نمی زنند" نفرين بر آن كه شعله در اين آشيانه كرد شاعر: آقای *محمود بن عمر زمخشری از بزرگان اهل سنت و مذهب حنفى و معتزلى در قرن ششم به شمار مى‌آيد شأن نزول سورۀ تبت آن است كه: روزی ابولهب، سنگريزه‌ای برداشت تا پيامبر را بزند امّا نتوانست تَبَّتْ‏ يَدا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَ‏: أي هَلَكَتْ يداهُ؛ لأنّهُ أَخَذَ حجراً ليَرمِيَ‏ به‏ رسولَ‏ اللّهِ‏ منبع: الکشاف زمخشری، ج‌۴، ص‌۸۱۳ [شب ۰۱ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
سال‌ها پیش در این شهر، درختی بودم یادگار کهن از دوره‌ی سختی بودم هرگز از همهمه‌ی باد نمی‌لرزیدم سایه‌پرودِ چه اقبال و چه بختی بودم به برومندیِ من بود درختی کم‌تر رشد می‌کردم و می‌شد تنه‌ام محکم‌تر من به آینده‌ی خود روشن و خوش‌بین بودم باغ را آینه‌ای سبز به‌آیین بودم روزها تشنه‌ی هم‌صحبتیِ با خورشید همه‌شب هم‌نفسِ زهره و پروین بودم ریشه در قلب زمین داشتم و سر به فلک برگ‌هایم گلِ تسبیح به لب، مثل ملَک ناگهان پیک خزان آمد و باد سردی باغ شد صحنه‌ی طوفان بیابان‌گردی در همان حال که احساس خطر می‌کردم نرم و آهسته ولی با تبر آمد مردی تا به خود آمدم، از ریشه جدا کرد مرا ضربه‌هایش متوجّه به خدا کرد مرا حالتی رفت که صد بار خدایا کردم از خدا عاقبت خیر تمنّا کردم گر چه از زخمِ تبر روی زمین افتادم آسمان‌سِیر شدم، مرتبه پیدا کردم از من سوخته‌دل بال و پری ساخته شد کم‌کم از چوب من، آن‌روز دری ساخته شد تا نگهبان سراپرده‌ی ماهم کردند، هر چه «در» بود در آن کوچه، نگاهم کردند از همان روز که سیمای علی را دیدم همه‌شب تا به سحر چشم به‌راهم کردند مثل خود تشنه‌ی سیراب نمی‌دیدم من این سعادت را در خواب نمی‌دیدم من بارها شاهد رُخسار پیمبر بودم مَحرم روز و شبِ ساقی کوثر بودم تا علی پنجه به این حلقه در می‌افکند به‌خدا از همه پنجره‌ها سر بودم دست‌های دو جگر‌گوشه که نازم می‌کرد غرق در زمزمه و راز و نیازم می‌کرد به سرافرازی من نیست «در»ی روی زمین متبرّک شدم از بال و پَر روح‌الامین سایه‌ی وحی و نبوت به‌سرم بوده مدام به‌خدا عاقبت خیر، همین است همین هر زمانی که روی پاشنه می‌چرخیدم جلوه‌ی روشنی از نور خدا می‌دیدم از کنار در، اگر فاطمه می‌کرد عبور موج می‌زد به دلم آینه در آینه، نور سبزپوشان فلَک، پشت سرش می‌گفتند «قُل هوَ‌الله اَحد»، چشم بد از روی تو دور سوره‌ی کوثری و جلوه‌ی طاها داری "آن چه خوبان همه دارند، تو تنها داری" دیدم از روزنِ در، جلوه‌ی احساسش را دست پَرآبله و گردش دستاسش را دیده‌ام در چمن سبز ولایت، هرروز عطر اَنفاس بهشتی و گل یاسش را زیر آن سقف گِلین، عرش فرود آمده بود روح، همراه ملائک به درود آمده بود هر گرفتار غمی، ‌حلقه بر این در می‌زد هر که از پای می‌افتاد به من سر می‌زد آیه روشن تطهیر در این کوچه، مدام شانه در شانۀ جبریلِ امین پَر می‌زد یک طرف شاهد نجوای یتیمان بودم یک طرف محو شکوفاییِ ایمان بودم من ندانستم از اوّل، که خطر در راه ‌است عمر این دل‌خوشی زودگذر کوتاه ‌است دارد این روز مبارک، شب هجران در پی شب تنهایی ریحان رسول‌الله ‌است مانده بودم که چرا آینه را آه گرفت؟ یا پس از هجرت خورشید، چرا ماه گرفت؟ رفت پیغمبر و دیدم که ورق برگشته مانده از باغ نبوت، گُلِ پرپر‌گشته مَهبط وحی جدا گرید و، جبریل جدا مسجد و منبر و محراب و حرم، سرگشته هست در آینه باغ خزان‌دیده، ملال نیست هنگام اذان، صوت دل‌انگیز بلال همه حیرت‌زده، افروختنم را دیدند دیده بر صحن حرم دوختنم را دیدند بی‌وفایان همه، آن‌روز تماشا کردند از خدا بی‌خبران سوختنم را دیدند سوختم تا مگر از آتش بیداد و حسد چشم‌زخمی ‌به جگر گوشه‌ی یاسین نرسد هیچ آتش به جهان این همه جان‌سوز نشد شعله این‌قدر، فراگیر و جهان‌سوز نشد جگرم سوخت، ولی در عجبم از شهری که دل‌افسرده از این داغ توان‌سوز نشد آه از این شعله که خاموش نگردد هرگز داغ این باغ، فراموش نگردد هرگز سوخت در آتشِ بیداد رگ و ریشه و پوست پشت در این علی است و همه‌ی هستی اوست یادم از غفلت خویش آمد و با خود گفتم؛ حیف آن روز به نجّار نگفتم، ای دوست: تو که در قامت من صبر و رضا را دیدی بر سر و سینه‌ی من میخ چرا کوبیدی؟ همه رفتند و به جا ماند درِ سوخته‌ای دفتری خاطره از آتشِ افروخته‌ای سال‌ها طی شد از آن واقعه تلخ و، هنوز هست در کوچه‌ی ما چشمِ به در دوخته‌ای تا بگویند در این خانه کسی می‌آید "مژده، ای دل که مسیحا نفسی می‌آید" شاعر: آقای (شفق) [شب ۰۱ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlsani 1400.10.14 - Shab 02 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 2 - 06 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
6.98M
می‌نویسم ماه، می‌خونم مادر با غمی جانکاه، می‌خونم مادر مینوسم آه، می‌خونم مادر می‌خونم مادر (آه مادر، آه مادر، آه مادر، آه مادر) یاد قدیما می‌کنم با دل پُرخون کوچ به کوچه می‌زدیم سینه توو بارون آخ که دلم تنگه برای اون روزامون سینه‌زنا دم می‌گرفتن چشم گریون "وای منو وای منو وای من میخ در و سینه‌ی زهرای من" با همه احساس، می‌خونم مادر با دل دستاس، می‌خونم مادر می‌نویسم یاس، می‌خونم مادر می‌خونم مادر (آه مادر، آه مادر، آه مادر، آه مادر) چادت خاکی‌ت واسه من یه سایبونه از تو یه تصویرِ اونم یاس جوونه فاطمیه تا که میاد دلم می‌گیره حس می‌کنم آسمونم روضه می‌خونه "یاس شکسته پَر من، فاطمه فاطمه فاطمه مادر من مادر من، فاطمه فاطمه فاطمه" شاعر: آقای [شب ۰۱ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlsani 1400.10.15 - Shab 03 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 2 - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh - Edit.MP3
12.15M
دل‌خوشی یعنی خدا را داشتن در بهشت لطف او جا داشتن بین سینه حُب مولا داشتن مادری مانند زهرا داشتن دل‌خوشی یعنی دو دنیا مال ماست روز محشر فاطمه دنبال ماست بندگی یعنی عبادات شبش ذکر تسبیحات بر روی لبش سجده‌های غرق نور زینبش آن حجابی که رسید از مکتبش بندگی یعنی حجاب فاطمه سجده‌های ناب ناب فاطمه عشق یعنی خنده‌های فاطمه پَر گرفتن در هوای فاطمه نوکری کردن برای فاطمه با امید یک دعای فاطمه عشق یعنی یک نگاه مادری سر پناهی در پناه مادری زندگی یعنی سکوتی پُر سرور انعکاس نور در سیمای نور و بساط عاشقی‌ها جورِ جور دور باد از زندگی‌شان چشم شور زندگی یعنی هوای بندگی زندگی کردن برای بندگی سادگی یعنی به کم‌ها ساختن در تنور خانه نان را ساختن و حصیری زیر پا انداختن نَه به دنیا و طلا دل باختن سادگی یعنی دو لیوان گِلی وصله‌ی نعلین مولایم علی شاعر :آقای [شب ۰۲ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlsani 1400.10.15 - Shab 03 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 2 - 06 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
5.21M
پشت و پناهم، تنها تکیه‌گاهم پاشو ببین تو التماسم رو از این نگاهم دیدم امروز عزیزم، تو کار خونه کردی با چه سختی، موهای زینب و شونه کردی دیدم امروز زیر چادر، دست به پهلو می‌گیری دل‌خوشی خونه‌ی من، کاش ازم رو نگیری میدونم همه صورت و، بال و پِرت سوخته چادر رو سرت سوخته کبودِ صورتت میدونم، قرص قمرت سوخته (علی برات بمیره، تو رو اینجور نبینه) [شب ۰۲ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlsani 1400.10.16 - Shab 04 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 2 - 05 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
5.12M
اگر چه توو هر نمازت، پا روی عرش میذاری اگر چه غیر از مرتضی، همتایی نداری باز ولی با این همه؛ یه بانوی خونه‌داری او حصیری که، توو حجره افتاده رنگِ یک‌رنگی، به زندگیت داده خونه‌ی عشقه، این خونه‌ی ساده غبطه‌ی عاشقان، حدیث دلدادگی الگوی علامه؛ زندگیت، سادگی‌ت (فاطمه، فاطمه) شاعر و نغمه‌پرداز: آقای [شب ۰۳ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlsani 1400.10.16 - Shab 04 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 2 - 06 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
4.33M
الی الابد می‌درخشه، آفتاب فاطمه حیا و عفت مجسم، در حجاب فاطمه جواب شیعه به سقیفه، همون جواب فاطمه خطبه‌ی فدکیه یعنی، انقلاب فاطمه به فرموده‌ی زهرا، محور وحدت علی به فرموده‌ی زهرا، اصل ولایت علی به فرموده‌ی زهرا، راه دیگران گمراهی به فرموده‌ی زهرا، راه هدایت علی (اللهم العن قاتلی فاطمة الزهرا) غرور و غیرت حقیقی، در قیام فاطمه شکوه و عزت مجسم، در کلام فاطمه امام شیعه تا همیشه، فقط امام فاطمه روضه‌ی فاطمی یعنی، انتقام فاطمه به فرموده‌ی زهرا، روح عبادت علی به فرموده‌ی زهرا، نور قیامت علی به فرموده‌ی زهرا، راه دیگران گمراهی به فرموده‌ی زهرا، راه سعات علی (اللهم العن قاتلی فاطمة الزهرا) [شب ۰۳ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] شاعر و نغمه‌پرداز: آقای کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlsani 1400.10.16 - Shab 04 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 2 - 07 - Abozar Biukafi - Vahed.mp3
3.64M
فضا پُر از نورِ، فضا پُر از شورِ اينجا مدينه‌ست يا كوه طورِ يه خانوادۀ يهودى، در عَجَبَن غرق تَحيُّرَن شبيه پروانه به دورِ شعاع انوار يه چادرن چادرى كه على گرو گذاشت براى قرض گندم چادرى كه سفير اسلامِ برا نجات مردم چادر فاطمه‌ست، فاطمه عالِمه‌ست عالمه بر همه‌ست (فاطمه فاطمه) وجود تو بركت، وجود تو عزت ما رو مسلمون كن يمِ رحمت تشهد از لبت شنيدن، شنيدن از لب پيمبرِ چه افتخارى بهتر از اين، امام‌مون ساقى كوثرِ با دعاى تو می‌رسيم به آسمونِ نور و اميد با ولاى تو می‌رسيم به چشمه‌ی زلال توحيد قبله‌ی هر دلى، آيه‌ی منجلى از همه افضلى (يا على يا على) [شب ۰۳ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] شاعر و نغمه‌پرداز: آقای کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlsani 1400.10.16 - Shab 04 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 2 - 08 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
1.67M
شب جمعه‌ست، میاد اشکام یه تصویرِ، جلو چشامم یه تصویر از، دو تا گنبد زیر بارون، منم اونجام سلام آقا، سلام آقا دارم حس می‌کنم الان توو بارونم سلام آقا، سلام آقا دارم حس می‌کنم الان توو ایوونم حالا که از حرم دورم گناهامو با اشک روضه می‌شورم (حسین آقا، حسین آقا) شاعر و نغمه‌پرداز: آقای [شب ۰۳ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
RabiolAvval 1401.09.16 - Shab 13 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 1 - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
37.82M
ممدوحه‌ی محمّد و محبوبه‌ی خدای کز کبریا رسیده درود مکررش آوای وحی می‌رسد از صحن خانه‌اش بوی بهشت می‌رسد از خاک معبرش پا می‌نهد گرسنه به محراب بندگی آن کو رسد طعام بهشتی ز داورش این است کوثری که خدا داد بر رسول دشمن چه غم که خواند در آن روز، ابترش دشمن گرفته بود کمین در خط رسول فکر هزار فتنه نهان بود در سرش می‌خواست بعد مرگ پیمبر شود خموش آن جاودانْ چراغِ همیشه منورش غافل از آن‌که بعد پدر می‌کند قیام بر دفع کفر، دختر اسلام‌پَروَرَش از مسجد مدینه تو گویی رسد هنوز آوای خطبه، بلکه اِلی صبح محشرش مسجد، شراره از در و دیوار برکشید شد داغ‌دیده دخت نبی، تا سخنورش با گریه از صحابه کمک خواست آن زمان یک تن نداد پاسخ او غیر شوهرش آن اشک و آه و ناله و فریاد و آن سکوت بالله نبود هیچ‌کس این‌گونه باورش نفرین بر آن سکوت که در موج فتنه‌ها طغیان و ظلم و جور، عَلَم شد برابرش نفرین برآن سکوت که از آن سکوت بود؛ اسلام هر چه آمده امروز بر سرش بالله اگر قیام نمی‌کرد فاطمه نامی نبود ز احمد و فرقان و داورش دین نبّی به همت زهرا دوام یافت نقش بر آب، نقشۀ خصم ستمگرش خورشید عمر او به جوانی غروب کرد پوشیده شد به خاک عذار منورّش در هر دلی مزاری از آن آل عصمت است پیدا اگرچه نیست نشانی ز منبرش مردانه راه فاطمه باید گرفت کو؛ تا پای مرگ کرد حمایت ز رهبرش بس راز نانوشته بماند ز غصه‌اش گیرم شوند جمله سماوات دفترش شاعر: [شب ۰۱ فاطمیۀ اول ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
RabiolAvval 1401.09.16 - Shab 13 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 1 - 02 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
2.73M
ذو القربی فاطمه، حقها فدک من آتاها نجاه، لولاها هلک اللهم صل على، الصديقة شهیده ذات الأحزان الطويلة، في المدة القليلة المجهولة قدرا، المخفية قبرا المغصوب حقها، المكسورة ضلعها (وا اماه، وا اماه) [شب ۰۱ فاطمیۀ اول ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
RabiolAvval 1401.09.16 - Shab 13 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 1 - 03 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
10.12M
باورش سخته، باورت میشه باغ طوبی رو، زدن از ریشه چهل نفر نامرد، یه تنه مادر جنگ سخت جنگه؛ گُل با تیشه شکستند ظالمانه درو شکستند حرمت حیدرو شکستند یاس پیغمبرو شکستند پهلوی مادرو (آه، وا اُماه | آه، وا اُماه | آه، ا اُماه) حق داره بابا، چشاش ابریشه اون که میسوزه، همه هستیشه مادرم افتاد، زیر دست و پا، جنگ سخت جنگه؛ سنگ با شیشه سوزوندن ظالمانه درو سوزوندن هستی حیدرو سوزوندن یاس پیغمبرو سوزوندن بچه و مادرو (آه، وا اُماه | آه، وا اُماه | آه، ا اُماه) حوریه حتی، اگه معنی شه با نسیمی هم، اذیت میشه ملکه منصوره، رو سوزوندن جنگ سخت جنگه؛ حور و آتیشه ندیدن شعله‌های درو ندیدن ساقیِ کوثرو ندیدن چشم پیغمبرو ندیدن زیر در مادرو (آه، وا اُماه | آه، وا اُماه | آه، ا اُماه) شاعر و نغمه‌پرداز: آقای [شب ۰۱ فاطمیۀ اول ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
RabiolAvval 1401.09.16 - Shab 13 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 1 - 05 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
8.74M
ای نور بی‌کرانه، ای مِهر جاودانه بانوی بی‌نشانه، یا زهرا مدد ای برتر از گمان‌ها، خورشید کهکشان‌ها بانوی آسمان‌ها، یا زهرا مدد «سرمایه‌ی محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم در سینه‌ام جمال علی نقش بسته است این سینه را به سینه‌ی سَینا نمی‌دهم»۱ علی اول ایمان، علی آخر عرفان علی محشر و میزان، علی صاحب رضوان علی مِهر درخشان، علی تالی قرآن علی آیه‌ی نور و علی سوره‌ی انسان (یا حیدر یا حیدر) ای آیه آیه کوثر، ای کوثر پیمبر خاتون روز محشر، یا زهرا مدد ای سوره‌ی محبت، ای دختر نبوت ای یاور ولایت، یا زهرا مدد «یک دختر آفرید و عجب محشر آفرید حق هرچه آفرید از این دختر آفرید از عرش تا به فرش کسی لایقش نبود از جلوه‌ی جلال خودش حیدر آفرید»۲ علی میر و دلاور، علی فاتح خیبر علی سید و سرور، علی صاحب منبر علی جان پیمبر، علی ساقی کوثر علی هستی زهرا، علی حضرت حیدر (یا حیدر یا حیدر) تو بضعة الرسولی، شیواترین اصولی صدیقه‌ای بتولی، یا زهرا مدد بانوی عالمینی، الگوی زینبینی تو مادر حسینی، یا زهرا مدد «گفتم چگونه ـ از همه برتر! ـ بخوانمت آمد ندا حبیبه‌ی داور بخوانمت دیدم تویی هر آینه، آیینه‌ی علی گفتم عجب به جاست که حیدر بخوانمت»۳ علی قبله‌ی عالم، علی مشعر و زمزم علی همدم آدم، علی وارث خاتم علی آیت محکم، علی فیض دمادم علی حق و علی حق، علی حق مُسَلَّم (یا حیدر یا حیدر) ۱. شاعر: آقای ۲. شاعر: آقای ۳. شاعر: آقای [شب ۰۱ فاطمیۀ اول ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
دین را فروختند، خواصان بی‌عیار دین را فروختند، هزاران هزار بار این دین‌فروشی آخر سر در بلا کشید ما را به سوی وادی خون؛ کربلا کشید آنجا که رفت وسط قتلگاه، ماه من دست‌بسته بودم و من بی‌قرار، آه من ذوالفقار بودم و میراث مرتضی اما نشد نصیبم از آن راه جز نگاه از بس کسی به یاری‌اش از جای برنخواست افتاد پادشاه، به گودال قتلگاه شمشیرهایشان که ز من کینه داشتن بی‌وقفه پای بر بدنش می‌گذاشتن بی‌اذن آنکه در حرمش باد راه نداشت جز خاک داغ حُرمت او را نگه نداشت از کربلا به شانه‌ی من بغض یار شد دیگر قیام آرزوی ذوالفقار شد از بس که داغِ غیرت این قوم سرد شد دور امام قحطیِ مرد نبرد شد رفتند یک‌یک همه در غربت اهل‌بیت دیر نمیزدند دم از بیعت اهل‌بیت بغضی میان حنجره‌ام داد می‌شود فریادِ بی‌صداست که فریاد می‌شود آخر رسید کار به‌جایی که دشمنان تبعیدمان کنند به زندان و پادگان من یازده امام غریبی کشیدم حالا سه قرن غربت و ماتم چشیده‌ام صدها جراحت است از آن روز در دلم صدها گلایه است که مانده در دلم از آن جماعتی که نبّی را به زر فروخت اسلام پای منفعت آن گروه سوخت آه‌ی میان حنجره‌ام داد می‌شود فریادِ بی‌صداست که فریاد می‌شود بی‌غیرتی تمام نشد، امتداد یافت اسب رمیده پشت سر ظلم می‌شتافت صبح مدینه بعد نبّی سمت شام رفت ابلیس رو منبر خیرالانام رفت مولای من برادرش از دست رفته بود روحِ میان پیکرش از دست رفته بود مشغول کفن‌ودفن جان خویش بود فتنه ولی پیِ سر و سامان خویش بود پُر کرده بود بوی جنایت مدینه را حس کرد دل صدای قدم‌های کینه را دیگر از آن به بعد قرارم سکوت شد من ذوالفقار بودم و کارم سکوت شد آن کینه‌ها که بود ز من در نهادشان افتاد در کشاکش کوچه به یادشان فتنه سرِ نهال امامت را برید وای آتش به باغ ختم رسالت کشید وای کوچه مجال کینه‌ی بدر و حنین شد آه، این همه مقابل چشم حسین شد ـ ـ ـ رسد ز خانه‌ی حیدر صدای وا اماه به عزت و شرف لا اله الا الله [شب ۰۲ فاطمیۀ اول ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadioSani 1401.10.03 - Shab 01 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 2 - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
30.74M
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد داند که سخت باشد قطع امیدواران با ساربان بگویید احوال آب چشمم تا بر شتر نبندد محمل به روز باران بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت گریان چو در قیامت چشم گناهکاران ای صبح شب‌نشینان جانم به طاقت آمد از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران چندین که برشمردم از ماجرای عشقت اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل بیرون نمی‌توان کرد الا به روزگاران چندت کنم حکایت شرح این قدر کفایت باقی نمی‌توان گفت الا به غمگساران شاعر: [شب ۰۱ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadioSani 1401.10.03 - Shab 01 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 2 - 03 - Abozar Biukafi - Zamzameh & Rouzeh H-Roqayeh S.mp3
12.08M
يا اَبَتا؛ خودم سنگ تو به سينه ميزنم يا اَبَتا؛ ببين پاره پاره شد پيراهنم يا اَبَتا؛ نمونده يک جاى سالم رو تنم دختراى شام، خيلى نامردن هر کجا ديدن، مسخرم کردن مسخرم کردن مير و علمدار سپاهت کجاست؟!، يا اَبَتا گوشه‌ی ويرونه مگه جاى ماس؟!، يا اَبَتا کاش ميومد باهات داداش اکبرم، يا اَبَتا پس ميگرفت ز شاميا معجرم، يا اَبَتا يا اَبَتا ز دنيا سيرم يا اَبَتا زبون ميگيرم يا اَبَتا نياى ميميرم (واى حسين عزيز زهرا) يا اَبَتا شبى که جاموندم از قافله يا اَبَتا من و پيدا کرد ضجر بى‌حوصله يا اَبَتا شده بعد اون پاهام پُرآبله قابل بافتن نيست، ديگه موهام ديگه خوشگل نيست، طاق ابروهام من تو رو ميخوام دست‌وپا گير اينا بودن بده، يا اَبَتا هر کى رسيده منو سيلى زده، يا اَبَتا به چشم يک کنيز نگام ميکنن، يا اَبَتا دختر خارجى صدام ميکنن، يا اَبَتا يا اَبَتا سرم ميسوزه يا اَبَتا پرم ميسوزه يا اَبَتا حرم ميسوزه (واى حسين عزيز زهرا) شاعر: آقای [شب ۰۱ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadioSani 1401.10.03 - Shab 01 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 2 - 06 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
15.32M
آنکه در راه حق گذر دارد از بلاهای آن خبر دارد عاشقی سخت و دردسر دارد حرف درد است و حرفی بی‌عاری ترک سر کن اگر جگر داری مرد میدانِ عشق جگر دارد آنکه در راه مولا علی جان خود را فدا کرده کیست؟! فاطمه نور طوبی، یاد ما داده دین را تا ابد حق گرفتنی‌ست (عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِی) گر نگاهی به ما کند زهرا درد ما را دوا کند زهرا جلوه چون مصطفی کند زهرا بین فتنه پیِ ولّی باشد رهبرِ فاطمه علی باشد بر علی اقتدا کند زهرا قهرمانانه در این مصاف؛ رزم در آتشش دیدنی‌ست فاطمه پشت در سوخت، با کلام خود آموخت؛ تا ابد حق گرفتنی‌ست (عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِی) شاعر و نغمه‌پرداز: آقای [شب ۰۱ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadioSani 1401.10.03 - Shab 01 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 2 - 08 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
5.2M
ای آب حیات، کشتی نجات یا ابوتراب، اعلی درجات یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات ای شاه عالم | روح آدم | عشق خاتم | یا اسد اللّٰه ای صاحبْ پرچم | کاشف غم | ذکر هر دم | یا اسد اللّٰه فرموده پیغمبر؛ جون من علیِ اینجا معرکه‌گردون من علیِ جانشینی جز حیدر برای من نیست من بشم موسی؛ هارون من علیِ (حق علی مولا) شاعر و نغمه‌پرداز: آقای [شب ۰۱ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadioSani 1401.10.03 - Shab 01 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 2 - 10 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
6.66M
میدونی تو رو، بی‌حدواندازه دوست دارم در خونتو، که همیشه بازه دوست دارم سرنوشتی رو، که نگاه‌ت می‌سازه دوست دارم هر چی که منو، یاد تو می‌ندازه دوست دارم مثلاً دریا رو، واسه کشتی نجات دوست دارم من پَر پرواز و، تا بیام به کربلا دوست دارم پسرم رو وقتی سینه میزنه برات دوست دارم دوست دارم چایی روضه اتو دوست دارم دوست دارم شفای تُربتو، دوست دارم رفیق هیأت رو حُب الحسین اجننی عشق منی عشق منی تو این روزگار فقط این اشکامو دوست دارم زیر آسمون حرمو، آقامو دوست دارم من بخاطر حَرمت دنیا رو دوست دارم واسه دیدنش امروز و فردا رو دوست دارم مثلاً شب‌ها رو، واسه دیدنت توو خواب دوست دارم بچه‌ی نوزاد رو، واسه نوزاد رباب دوست دارم حالم رو شب جمعه‌ها خراب دوست دارم دوست دارم، همیشه گریه رو دوست دارم همین یه هدیه رو دوست دارم فقط رقیه رو دوست دارم [شب ۰۱ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn