بالاخره یک روزی یا نمیدانم یک شبی
یک وقتی،یک بی وقتی،یک معجزه ای
میبینی همان است،همان که باید باشد...
میبینی چقدر کنارش حالت خوب است،میبینی چقدر کنارت حالش خوب است،میبینی تمام قلب تو کم است برای دوست داشتنش،برای خواستنش...
میبینی هر روز بیشتر از روز قبل همدیگر را میخواهید،میبینی بالاخره پیدا شد،سر و کله همانی که باید پیدا میشد،میبینی چقدر زندگی قشنگ تر شده...
میبینی چقدر روزها خوب است، شب ها چقدر پر از آرامش است. بالاخره همانی که باید میشد،شد. میبینی؟ بالاخره شد...
متنهای شبانه🌿
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
#هفت_شهر_عشق