دو چشمِ مستِ تو کز خوابِ صبح برخیزند هزار فتنه به هر گوشه‌ای برانگیزند ...! #سعدی #حدیث_دل 🍁

پیغــامِ وصلِ جانان پیوند روح دارد🦋 #سعدی #حدیث_دل 🍁

مرا و عشق تو گیتی به یک شکم زاده‌ست دو روح در بدنی چون دو مغز در یک پوست هر آنچه بر سر آزادگان رود زیباست علی‌الخصوص که از دست یار زیباخوست #سعـدی چون مرا مجروح کردی گر کنی مرهم رواست چون بمردم ز اشتیاقت مرده را ماتم رواست من کیم یک شبنم از دریای بی‌پایان تو گر رسد بویی از آن دریا به یک شبنم رواست #عطار هر لحظه مزن در ، که در این خانه کسی نیست بیهوده مکن ناله ، که فریاد رسی نیست شهری که شه و شحنه و شیخش همه مستند شاهد شکند شیشه که بیم عسسی نیست #فرخی_یزدی #حدیث_دل 🍁

کجا روم که دلم پایبند مهر کسی‌ست سفر کنید رفیقان که من گرفتارم.!! #سعدی #حدیث_دل 🍁

راست گفتی که فرج یابی اگر صبر کنی صبر نیک‌ست کسی را که توانایی هست #سعدی🌱

اگر تو فارغی از حال دوستان ، یارا فراغت از تو میسر نمی‌شود ما را #سعدی #حدیث_دل 🍁

یاد می‌داری که با من جنگ در سر داشتی رأی رأیِ توست خواهی جنگ،خواهی آشتی #سعدی #حدیث_دل 🍁

به کسى ندارم الفت ز جهانیان مگر تو اگرم تو هم برانی ، سر بی‌کسی سلامت #سعدی #حدیث_دل 🍁

رنجورِ عشق بِه نشود جُز به بویِ یار.... ور رفتنیست جان ندهد جز به نام دوست #سعدی #حدیث_دل 🍁

ای مرغِ سحر! تو صبح برخاسته‌ ای ما خود همه شب نخفته‌ایم از غمِ دوست #سعدی #حدیث_دل 🍁

بازآی ڪه در دیده بماندسٺ خیالٺ بنشین ڪه به خاطر بگرفٺسٺ نشانٺ #سعدی #حدیث_دل 🍁

خبرش بگو که جانم بدهم به مژدگانی #سعدی #حدیث_دل 🍁

هرکه سودای تو دارد چه غم از هر که جهانش نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش #سعدی #حدیث_دل 🍁

تا مِيل نباشد بہ وصال اَز طَرَفــــِ دوست ســـودے نكند حِرص و تَمَنّا كہ تــــــو دارے ... #سعدے #حدیث_دل 🍁

گر دلم در عشق تو دیوانه شد عیبش مکن بدر بی نقصان و زر بی عیب و گل بی خار نیست #سعدی #حدیث_دل 🍁

چندان بنشینم ڪه برآید نفـس صبح ڪان وقت بہ دل می‌رسد از دوست پیامی.. #سعدے #حدیث_دل 🍁

من چرا دل به تو دادم ڪـه دلم می‌شڪـنی. ‏یا چه ڪردم ڪه نڪَه باز به من می‌نڪنی ‏دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست ‏تا ندانند حریفان ڪـه تـو منظور منی #سعدے #حدیث_دل 🍁

وصال ما و شما دیر متفق گردد که من اسیر نیازم تو صاحب نازی #سعدی #حدیث_دل 🍁

. چه کرده‌ام که به هجــــــــــــــــــــرانِ تو سزاوارم... #سعدي #حدیث_دل 🍁

تو آن نه‌ای که چو غایب شوی ز دل بروی تفاوتی نکند قربِ دل به بُعدِ مکان! #سعدی #حدیث_دل 🍁

ای در دلِ‌من رفته چو خون در رگ و پوست هرچِ آن به سر آیدم ز دست تو نکوست ای مرغِ سحر تو صبح برخاسته‌ای ما خود همه‌شب نخفته‌ایم از غمِ دوست #سعدی #حدیث_دل 🍁

به جای همیشه بهت فکر میکنم بهش بگو:    جان و خاطر با تو دارم روز و شب... #سعدی #حدیث_دل 🍁

میان عاشق‌ومعشوق اڪَر باشـد بیـابـانی درخت ارغوان روید بہ جاے‌ هر مغیلانی   #سعدے #حدیث_دل 🍁

گفتم مگر ز رفتن غایب شوی ز چشمم.... آن نیستی که رفتی آنی که در ضمیری! #سعدی #حدیث_دل 🍁

ای دردمند مفتون بر خد و خال موزون                     قدر وصالش اکنون دانی که در فراقی #سعدی🍁 #حدیث_دل 🍁

صبح است و دلم ، در تپش لحظه‌ی دیدار ... باز این دل من ، گشته به امید تو بیدار ... #سعدی #حدیث_دل 🍁

بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی #سعدی #حدیث_دل 🍁

اونجا که #سعدی میگه : ‏خرّم آن روی ، که در رویِ تو باشد همه عمر ... #حدیث_دل 🍁

چه شب است یا رب امشب که ستاره‌ای برآمد   که دگر نه عشقِ خورشید و نه مهر ماه دارم #سعدی #حدیث_دل 🍁

ای دل اگر فراق او آتش اشتیاق او در تو اثر نمی‌کند تو نه دلی که آهنی #سعدی #حدیث_دل 🍁