همانند شب هایی بود که رفتند،
تاریک و بی احساس. جلوی چشمت را میگیرند و به مغزت میروند تا توهم بزنی، وبعد مسخره ات میکنند. ستاره ای ندارند، زیرا نور های جایگزین ستارگان را ناپدید کرده . ماه هم حواسش نیست، و راهی هم نیست که از این شب فرار کنی، فقط باید صبر کنی، صبر کنی، صبر کنی تا بالاخره عادت کنی...