.
نمیتوانیم جای خالیای را پر کنیم که کس دیگری بهجا گذاشته. تنها کاری که از دستمان برمیآید این است که نگذاریم توی این جاهای خالی بیفتیم و دیگر هرگز از آن بیرون نیاییم.
–زیبای گمشده–
#برشی_از_کتاب
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
تنم تابوت غمگینی که جانم رانمیفهمد
دلِ تنگم حصار استخوانم را نمیفهمد
شبیه بغض نوزادی که ساعتهاست میگرید
پر از حرفم کسی اما زبانم را نمیفهمد
انارم دانه دانه دانه دانه دانه غم دارم
کسی تا نشکنم راز نهانم را نمیفهمد
دلم تنگ استو میگریم، دلم تنگ استو میخندم
کسی که نیست دیوانه جهانم را نمیفهمد
چنان در آتش غم سوخته جانم که میدانم
پس ازمرگم کسی نام و نشانم را نمیفهمد
- حسین منزوی
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
عشق مانند بیمارشدن است؛ نمیدانی چطور
اتفاق میافتد. عطسه میکنی، یکهو میلرزی
و دیگر دیر شده است، تو سرما خوردهای.
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
که آشنا سخنِ آشنا نگه دارد
- حافظ
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
خطاب به همه آنها که در این خاک و جـغـرافـیـای نـحس نزیستهاند: «من در جـهـنـمـی بـودم، که تو تـنـها دربارهاش خواندهای!»
- مارکی دوساد
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
هر حیوونی رو از بچگی داشته باشی و بزرگش کنی میتونی به خودت وفادارش کنی حتی گرگ و تنها حیوونی که به هیچکس وفادار نیست مار هست، ممکنه اون کسیکه بزرگش کرده رو بخوره.
برای همینه که میگن مار توی آستینم پرورش دادم.
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
"دیوانگی، واکنشیست معقول نسبت به دنیای دیوانه."
–دلایلی برای زنده ماندن–
#برشی_از_کتاب
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر است
شعر هم بی تو به بغضی ابدی زنجیر است
آن چنان می فشرد فاصله راه نفسم
که اگر زود، اگر زود بیایی دیر است
رفتنت نقطه پایان خوشیهایم بود
دلم از هرچه و هرکس که بگویی سیر است
سایهای مانده ز من بی تو که در آینه هم
طرح خاکستریاش گنگترین تصویر است
خواب دیدم که برایم غزلی میخواندی
دوستم داری و این خوبترین تعبیر است
کاش میبودی و با چشم خودت میدیدی
که چگونه نفسم با غم تو درگیر است
تارهای نفسم را به زمان میبافم
که تو شاید برسی، حیف که بیتاثیر است
- سوگل مشایخی
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉