.
همچون انار، خون از دل خویش میخوریم
غم پروریم، حوصلهی شرح قصه نیست
- فاضل نظری
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
بیا ناامید نشیم؛ شاید دردی که امروز تحمل میکنی راهِ نجات تو در اینده باشه.
- بزرگ علوی
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
در مسجد عشق رفته بودم به نماز
گفتند اذان بگو، من از آن گفتم
- علیرضا بدیع
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
- بدون تو چکار کنم؟!
این سوال سخت دلیلی بود که نمیخواستم کسی بداند دارم میمیرم. نمیتوانم به تو بگویم که چگونه بدون من زنده بمانی. نمیتوانم بگویم چگونه برایم عزاداری کنی. نمیتوانم تو را قانع کنم که اگر سالگرد مرگم را فراموش کردی یا حتی اگر روزها و هفتهها گذشت و یادی از من نکردی، عذاب وجدان نداشته باشی. اما دلم میخواهد تو زندگی کنی.
–هر دو در نهایت میمیرند–
#برشی_از_کتاب
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
یک شب آویخته شد چادرت از عرش خدا
عطر رویایی آن قسمت مریمها شد
عشق هنگام نمازت به تماشا آمد
“وندرین دایره، سرگشتهی پابرجا” شد
- لیلا تقوی
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
مىخواست عشق را بچشاند به کام خلق
با طعم شير و شَهد و شکر، "مادر" آفريد
- حسین منزوی
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
ما شعلههای سرکشِ اندوه بودیم
آدم به آدم میرسد، ما کوه بودیم
- احسان افشاری
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
اصلاً قبول حرف شما، من روانیام
من رعد و برق و زلزلهام، ناگهانیام
این بیتهای تلخِ نفسگیرِ شعلهخیز
داغ شماست خیمه زده بر جوانیام
- حامد عسگری
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
آنهایی که ما را همانگونه که هستیم میپذیرند و تلاش میکنند لبخندهایمان عمیقتر و آرامشمان طولانیتر باشد، همانهایی هستند که ماندگار میشوند.
- پونه مقیمی
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
میآیم به تو. مثل رنگ به چهرهات، مثل لباس به تنت، مثل عینک به صورتت.
میآیم به تو، به داشتنت.
از همان آمدنها که رفتن ندارد.
- مريم قهرمانلو
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
سوخت نصفِ حرفهایم در گلو اما تو را
هرچه میسوزد گلویم دوست دارم بیشتر
- محمدحسین ملکیان
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
من کیام؟! باغی که چون با عطر عشق آمیختم
هر اناری را که پروردم به خون آلوده بود
- فاضل نظری
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
با عقل، آب عشق به یک جو نمی رود
بیچاره من! که ساخته از آب و آتشم
- شهریار
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
ما هرگز از آنچه نمیدانستیم و از کسانی که
نمیشناختیم ترسی نداشتیم. ترس، سوغات
آشناییهاست!
- نادر ابراهیمی
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
بی تو من ماندهام و فعل «کشیدن» بسیار
قلب من تیر، سَرَم سـوت، دهانم سیگار
- محمدجواد حیدری
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
آدم کسی که عاشقش هست رو ترک نمیکنه، آدم کسی رو که داشته ازش استفاده میکرده ترک میکنه.
–سین زدی ولی جواب ندادی–
#برشی_از_کتاب
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
شـب آبـٰی
باد خودش را به در و پنجره میکوبید. آنقدر کوبید و کوبید، که بالاخره به داخل آمد. دستانش را جلوی آتش
بیکلامشو پلی کن، متنو همراهش بخون💙🎧:)
.
موی تو نیست اینکه سوار است روی باد
این اختیـار ماست که از دسـت میرود
- پیمان طالبی
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉