eitaa logo
♥️"وحید رهبانی"♥️
262 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
69 فایل
﴾﷽﴿ بزرگترین کانال 👈وحید رهبانی👉 در ایتا😍 اولین کانال رسمی آقا وحید 😎😍 اگه واقعا طرفدار آقا وحید و بچه های گاندو هستی از کانالشون حمایت کن❤ 💗بنشین جانا که حاله خوشی آمدی یارا💗 🌹☁عاشق کشی.. 🌹☁دیوانه کردن.. کانال ما باشما جون میگیره👊❣👊
مشاهده در ایتا
دانلود
تو سریال گروهان بلال😁 🍓
آقا وحید اینجوری نگاه نکن منو😂 کانال✌️🏻وَحّیًدِ رَهّبًانِیّ :)🇮🇷 ╔═══♥️🔗🌱═══╗ 💕 @bmkjnf 💕 ╚══♥️🔗🌱════╝ #ڪپی‌بردارےممنوع🚫 کپی حرام📛📛 فقط فوروارا
خام💛 من هرشب منتظرت میمانم🖤🤞🏻 🙁 🍓 ...|"💔🍃"|•✾••┈┈ 🌸🍃🧚‍♂🍃🌸 ╭┈──────「🦋」 ╰─┈➤ @bmkjnf •❥࿐❥᭄͚ٖٜ کپی به شدت ممنوع 🚫❌🚫❌
بلهه،آقا وحید و آقا علی و آقا کامبیز🌸🌸 آقا وحید چه لبخند زیبایی😂 کانال✌️🏻وَحّیًدِ رَهّبًانِیّ :)🇮🇷 ╔═══♥️🔗🌱═══╗ 💕 @bmkjnf 💕 ╚══♥️🔗🌱════╝ 🚫 کپی حرام📛📛 فقط فوروارد❇️✅
واییییی😂👇
هیشش🤫🤫 آقا محمد دارن تمرکز میکن😉😅 کانال✌️🏻وَحّیًدِ رَهّبًانِیّ :)🇮🇷 ╔═══♥️🔗🌱═══╗ 💕 @bmkjnf 💕 ╚══♥️🔗🌱════╝ 🚫 کپی حرام📛📛 فقط فوروارد❇️✅
چفیہ... پرچمـ... چـادر... همہ از یڪ خانواده اند... امــا چفیہ بر دوش شـهدا پرچم بہ دست رزمـندگان و چادر برسَرِ توست اے خواهر...:) [ .دِلرُباۍِ‌مَھدےعَج‌صلواٺ📿] . @bmkjnf
|•🔔•|❥⇠ توی‌کتابِ‌" سھ‌دقیقھ‌درقیامت " اومده‌که: [.._هرچی‌من‌شوخی‌شوخی‌انجام‌دادم، ایناجدی‌جدی‌نوشتن..._] @bmkjnf
‹🖤✨› - من‌لےغیرڪ؟ من‌ڪہ‌ندارم‌ڪسے‌روبہ‌غیرت❣ آرزومہ‌بادعاهاےخیرت‌پابذارم‌ جاےپاےزهیرت‌ッ - ‹✨⸾🖤› @bmkjnf
«🧡🎻» • • عقبـٰاۍ‌ِمـٰا‌‌تویۍ‌‌،‌‌هَمہ‌ِ‌دنیـٰاۍ‌‌‌ِمـٰا‌تویۍ... اِۍ‌از‌تَمـٰام‌خَلق‌،‌‌حِسـٰابَت‌جدا‌ح‌ـسینシ..! -قدیـمی‌ترین‌رفیقم‌حـسین ‌ @bmkjnf
«🔗💜» . • ❪خِیـٰال‌دَرهمہ‌‌؏ـٰالم‌بِرفت‌وبـٰازآمـَد کِھ‌ازحضـورتوخـوشتَرنـَدیدجـٰایۍرا...!シ❁❫ ‌. • ‌ •• @bmkjnf
♥️"وحید رهبانی"♥️
هیشش🤫🤫 آقا محمد دارن تمرکز میکن😉😅 کانال✌️🏻وَحّیًدِ رَهّبًانِیّ :)🇮🇷 ╔═══♥️🔗🌱═══╗ 💕 @bmkjnf 💕
هیشش🤫🤫 آقا محمد دارن تمرکز میکن😉😅 اینم ادیتش😂😂😂😂🤣🤣😎😎 کانال✌️🏻وَحّیًدِ رَهّبًانِیّ :)🇮🇷 ╔═══♥️🔗🌱═══╗ 💕 @bmkjnf 💕 ╚══♥️🔗🌱════╝ 🚫 کپی حرام📛📛 فقط فوروارد❇️✅
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨ ✨✨✨ ✨✨ ✨ "مدافع عــ♥️ــشق" - محسن محتشم. متولد ۱۳۶۵/۱۰/۲ در تهران. ۳۵ سالشه و مجرده. لیسانس گرافیک داره. ۴ سال پیش رفته انگلستان. اونجا هم فوق لیسانس گرافیک می گیره. خیلی زرنگ و فرزه و روابط عمومیش عالیه. اما وضع مالی خوبی نداشته و به زور خرج خودش و خواهرشو و مادرشو در میاورده. الانم ۳ هفته ای میشه که همراهِ خواهرش و مادرش برگشتن ایران. + یعنی یک هفته قبل از الکساندر اومدن. - بله آقا. دقیقا. + حالا اطلاعات خواهرشو بگو. - مونا محتشم. متولد ۱۳۷۱/۲/۵ در تهران. ۲۹ سالشه و مجرده. فوق دیپلم ریاضی داره. ۴ سال پیش همراه برادرش رفته انگلستان و مثلِ برادرش خیلی اجتماعی و زرنگه. لیسانس نقاشیشم تو انگلستان گرفته. + دستت درد نکنه رسول. خسته نباشی. - مخلصیم آقا. + فقط یادت نره. تِلِفُنایِ الکساندر و محسن و خواهرش باید شنود بشه. اگه تماسِ مشکوکی گرفتن، خبرم کن. - چشم. + چشمت بی بلا. رفتم پیشِ امیر. + امیر جان... - جانم آقا... + باید درباره ی محسن و مونا محتشم تحقیق کنی. هر اطلاعاتی که تونستی بدست بیار. خبرشو بهم بده. - چشم آقا. یک روز بعد قرار بود وقتی الکساندر از خونش بیرون اومد، سعید و فرشید وارد خونش بشن و اونجا دوربین و شنود کار بزارن. رسول هم همراهشون رفته بود تا لپتابشو باز کنه. ساعت ۱۰ شب بود. علی سایبری که پشت سیستم رسول نشسته بود و مراقب خونه ی الکساندر بود، صدام زد و گفت: آقا محمد، سوژه از خونش بیرون اومد. با داوود تماس گرفتم. - جانم آقا؟ + داوود الکساندر اومد بیرون. - آقا خیالتون راحت. دنبالشم. + خوبه. اگه خواست برگرده، خبر بده. - چشم آقا. سعید و فرشید و رسول یک کوچه پائین تر منتظر بودن. علی بهشون خبر داد و دست به کار شدن. کنارِ علی نشستم. به کمک دوربینی که همراه فرشید بود، می دیدیمِشون‌. سعید و فرشید، هر جا لازم بود، دوربین و شنود کار گذاشتن. همه جایِ خونه رو گشتن‌. سعید یه سری کاغذ پیدا کرد. از همشون عکس گرفت و بعدم گذاشت سرِ جاشون. قبل از اینکه بچه ها برن، یه فلش به رسول دادم و گفتم همه ی اطلاعاتی که توی لپ تابِ الکساندر هست رو کپی کنه رو فلش. رسول رفت سراغِ لپ تاب الکساندر و مشغولِ باز کردن قُفلِش شد. بعد از ۱۵ دقیقه، بالاخره تونست با کمک علی سایبری، قفلِشو باز کنه. صدایِ ایولِ رسولو شنیدم. ترجیح دادم سکوت کنم و چیزی بهش نگم و بزارم کیفِشو ببره. رسول گفت: آقا اگه بخواین، می تونم همه اطلاعاتی که رو لپ تابش هست رو پاک کنم. + نه رسول، نه. به هیچ وجه چنین کاری نکن. - چرا آقا؟ + رسول جان، الان وقت نداریم. وقتی برگشتین سایت، چراشو بهت میگم. اگه کارتون تموم شده، زود بیاین بیرون. - چشم آقا. چند دقیقه بعد، بچه ها از خونه بیرون اومدن. ۱۰ دقیقه بعد هم، الکساندر رسید و سریع رفت سراغِ لپ تابش. یه هدفون از علی گرفتم و گذاشتم رو گوشم. با یه نفر تماس تصویری گرفت. می تونستم تصویرِ کسی که باهاش تماس گرفته بود رو ببینم. باورم نمی شد... خودش بود... ادامه دارد... ✍🏻 به قلم: م. اسکینی💕 پ.ن1: محمد رسولو ضایع نکرد.😃 به افتخارِ محمد و رسول.👏🏻😂 پ.ن2: الکساندر با کی تماس تصویری گرفت؟🤔 چرا محمد انقدر تعجب کرد؟🤔 لینک کانال👇🏻 گاندو https://eitaa.com/gandoomy در لینک ناشناس بگید نظراتتون رو❤️ https://harfeto.timefriend.net/16317840800373 اینم لینک منتظرم ها❤️😍
به وقت رمان😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایران🇮🇷 پایتخت جهان🌍 وحید رهبانی: مرکز جهان در شهر نیمروز در سیستان و بلوچستان است و این به لحاظ علمی ثابت شده است... ❤️ کانال✌️🏻وَحّیًدِ رَهّبًانِیّ :)🇮🇷 ╔═══♥️🔗🌱═══╗ 💕 @bmkjnf 💕 ╚══♥️🔗🌱════╝ 🚫 کپی حرام📛📛 فقط فوروارد❇️✅
https://harfeto.timefriend.net/16317876837448 ناشناس ناشناس رو بترکونین😉☺
سلام.. چشم 🙂 خب اگه ما فیلم های تکراری میفرستیم حتما فراموش می کنیم،، لطفا ما رو در لفت دادن کانال تهدید نکنید🙂 @bmkjnf
منم دوستون دارم 😘 چشم سعی مونو میکنیم😉 @bmkjnf