eitaa logo
♥️"وحید رهبانی"♥️
256 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
69 فایل
﴾﷽﴿ بزرگترین کانال 👈وحید رهبانی👉 در ایتا😍 اولین کانال رسمی آقا وحید 😎😍 اگه واقعا طرفدار آقا وحید و بچه های گاندو هستی از کانالشون حمایت کن❤ 💗بنشین جانا که حاله خوشی آمدی یارا💗 🌹☁عاشق کشی.. 🌹☁دیوانه کردن.. کانال ما باشما جون میگیره👊❣👊
مشاهده در ایتا
دانلود
ناشناس های رمان 👇😘
خیلی ممنون ❤️😍
ممنون واقعا 😍❤️
1 مرسی ❤️ 2 نمیدونم 😂 3 فدات❤️😍 4 😐😐😐 5 چشم منم چند میزارم 6❤️❤️❤️ 7باش 8،9 ،10😂😂😂تشکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ 🥀رمان :.3🥀 🥀پارت :🥀 جیسون : تا خواستم شليک کنم 😳😳 این که سوگند نیست این اصلا مرد هست 😳 سریع خودم جمع کردم شما اینجا چکار میکنی؟🧐 سامان: من اینجا خونم هست تو چی میخوای 🧐 جیسون: اینجا اشتباه اومدم شاید 😊 ببخشید سامان: مشکلی نیست ولی چرا با تفنگ جیسون: توهم تفنگ داری سامان: تو با تفنگ اومدی توی خونه ی من 😳🧐 جیسون : این تفنگ واقعی نیست اسباب بازی هست برای پسرم خریدم که غافلگیر بشه با اجازه دیگه برم سامان: به سلامت😳😒 این چرا این جور بود البته چون ما هیچ کدوم از همسایه ها نمی‌شناسیم نفهمیدم کیه _________ سوگند:چشمام بستن توی ماشین با سرعت میرفتن این قدر استرس داشتم نشد زمان بگیرم 😱 تو فکر بودم و دستام بهم میزدم و پاهام و به کف ماشین میزدم یک صدای تو گوشم پیچید آروم پیاده شو با صداش استرس گرفتم و تعادل از دست دادم دو نفر بازو هام گرفتن و کمک کردن بیام پایین چشمام هنوز بسته بود و اینکه کجا میرم سوال بدی بود برام خانم فهیمی: پله هست مواظب باش ___ عزیز: عطیه چی شد عطیه: گفت چک میکنیم محمد: مشکوک هستین ها چی چی شد ؟🧐 عطیه : خصوصی هست محمد: 😳😳😳من غریبه شدم عطیه: نمیتونیم بگیم مشکل داری محمد: من دیگه حرفی ندارم😐 عزیز: خیلی حساس شدی ها محمد: من😳 عزیز: اره دیگه محمد: آخه من ...🤦🏻‍♀ بیخیال ☹️ عزیز: بچه بازی در نیار بزرگ شو محمد 😂 محمد: بزرگ شم😳😳😳 مگه نوزاد هستم اخه😳 عطیه : اره دیگه محمد: 😐😐😐 عزیز، عطیه :😂😂😂 ___ جیسون: با سرعت از خونه خارج شدم سریع سوار ماشین شدم و با آخرین سرعت رفتم آخه سوگند غیب شد چرا الن بفهمه از دست دادمش زندم نمیزاره ☹️ باید یک جوری پیداش کنم تا فردا پ.ن: چرا محمد بزرگ نمیشه آخه.؟! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کپی رمان به شدت ممنوع می باشد🚫 زیادمون کنید 🥀 نویسنده: هستی 🥀 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واقعا چرا محمد بزرگ نشده 😂😂 من با سوگند چکار کنم الان؟!☹️ https://harfeto.timefriend.net/16499221229031
3 روز تا تولد مستر😍🤤❤️ مستر رهبانی🤤❤️ عکس خفن وحیدی😍🤤❤️✨ وحید رهبانی🍓 عشق یعنی تو🤤 💚 🚫 کپی⭕️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ 🥀رمان :.3🥀 🥀پارت : 🥀 فرشید: آقای شهیدی کجاست داوود؟ داوود: تو اتاق آقای عبدی فرشید: ممنون داداش _ فرشید: اجازه هست بیام داخل ؟ عبدی : بیا فرشید فرشید: سوگند تو اتاق هست آقای شهیدی نمیرن برای بازجویی ؟ عبدی: شهیدی به نظرم برو دیگه شهیدی: چشم عبدی: راستی فرشید پیشنهاد اینکه اینجا بمونی یانه موافقت کردم . فرشید: چه خوب 😍 یعنی عضو تیم آقا محمد شدم عبدی : فعلا عضو کمکی هستی تا محمد بیاد اگه محمد قبول کرد میشی عضو تیم اون فرشید: اگر نکرد 😳☹️ عبدی: یا پشت میزی میشی یا میشی تیم عملیاتی فرشید: مرسی 😔😔😔 اجازه هست برم ؟ عبدی : برو فرشید: آروم رفتم بیرون اگر قبول نکنه که من😭😔ای خدااااا شهیدی: واقعا اگه محمد قبول نکنه چه؟ نگران فرشید هستم اون از اول که اومد دوست داشت محمد رئیسش باشه عبدی: اولن تا محمد نخواد نمیتونم عضو جدید بهش بدم بعدش هم اینجا دل بخواهی نیست تازه محمد قلبش مهربون هست قبول میکنه 😊 تو هم برو سراغ سوگند شهیدی: اینکه محمد مهربون هست شکی ندارم😍 فعلا 🖐 _________ دکتر : سلااام آقا محمد محمد: سلام مرخص نشدم ؟ دکتر: خیلی عجله داری ها😂 محمد: خیلی 😔 دکتر : اول باید یک آزمایش ازت بگیرم محمد: چی دکتر : آزمایش بدی ببینم قلبت سالم هست یا نه محمد: 😳😳 خوب معلومه که سالم هست دکتر: حالا اول یک آزمایش بگیرم بعد محمد: باش😳 پ.ن: ...... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کپی رمان به شدت ممنوع می باشد🚫 زیادمون کنید 🥀 نویسنده: هستی 🥀 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ