🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
🌺عیدتونمبارک🌺
فلسفه عید قربان چیست؟!🤔
عید قربان یا عید الأضحی روز دهم ذالحجه است که یکی از اعیاد بزرگ مسلمانان می باشد. کلمه اضحی جمع ماده ضحی به معنی ارتفاع روز و امتداد نور آفتاب است، آن موقع از روز که خورشید طلوع می کند (قبل از ظهر)، ضحی نامیده می شود. به همین دلیل حجاج بیت الله الحرام با طلوع خورشید در این روز قربانی می کنند و آن را عیدالضحی می نامند.
🌸✨🌸✨🌸
طبق روایات اسلامی، در این روز خداوند برای آزمودن پیامبر خود حضرت ابراهیم (ع) فرمان داد تا فرزند خود حضرت اسماعیل را قربانی کند. به ابراهیم خلیل فرمان داد تا فرزندش اسماعیل را قربانی کند. او اسماعیل را به قربانگاه برد ولی جبرئیل همراه با «قوچی» نازل شد و ابراهیم آن را به جای اسماعیل قربانی کرد.
#عیدقربان✨
•••·····~🍃♥️🍃~·····•••
@bokhtranasmani
•••·····~🍃♥️🍃~·····•••
میدهد این دل گواهی پیر ما سید علی،
پرچم از دست تو بر دستان مهدی میرسد♥️🔗
•••·····~🍃♥️🍃~·····•••
@bokhtranasmani
•••·····~🍃♥️🍃~·····•••
عیــــ✨ّـــد همگـــ💝ـــی مبارکــــ🐑
•••·····~🍃♥️🍃~·····•••
@bokhtranasmani
•••·····~🍃♥️🍃~·····•••
•{🦋🌙}
شما #نماز_شب نخونے
چپ نمیکنے بیفتے توی درّه
ولی سحرها یه چیزایی میدن🙃
○● که هیچوقتِ دیگھ نمیدن 😍●○
#استادپناهیان
#امتحانکن
#دلتآروممیگیره
••
#تصویرروبازکنبههمینسادگیهها✌️🌱
#نمازشب_بخون_رفیق ❤️
•••·····~🍃♥️🍃~·····•••
@bokhtranasmani
•••·····~🍃♥️🍃~·····•••
#معرفیڪتاب🌱(:
_رویاےنیمهشب🌙
•••·····~🍃♥️🍃~·····•••
@bokhtranasmani
•••·····~🍃♥️🍃~·····•••
خودم ایرانم...
ولی دلم کربلا💔
•••·····~🍃♥️🍃~·····•••
@bokhtranasmani
•••·····~🍃♥️🍃~·····•••
••🌿🦋••
سرداردلهآ○•°°♥️
『گاهےدرنبودتَنهایڪنفـر
گویےجهٰانبہتمامےخالۍاست . . . !🌱°』
[ #حاج_قاسم💫]
#بی_پلاڪ|°•••🌱💚
•••·····~🍃♥️🍃~·····•••
@bokhtranasmani
•••·····~🍃♥️🍃~·····•••
📙 #رمان_مذهبی
#ناحلہ🌼
#قسمت_بیستم_و_چهارم
#پارت_اول
°•○●﷽●○•°
تو فکر بودم که رسیدم دم سپاه شهرِ خودمون .
گزارش کارا رو گرفتم و برناممونو براشون توضیح دادم .
رفتیم نماز جماعت و بعدشم به بچه ها یه سری زدم و باهم رفتیم بیرون که نهار بخوریم
دوباره برگشتیم سپاه تا به کارای عقب موندم برسم .
__
تقریبا ساعت ۵ عصر بود .
حرکت کردم سمت ماشینو روندم تا خونه.
به محض ورود با ریحانه مواجه شدم که صورتش گل انداخته بود .
بعد سلام و احوال پرسی با بابا و ریحانه
دستشو گرفتم و بردمش سمت اتاق تا باهاش حرف بزنم ...
مشغول صحبت بودیم که صدای آیفون اومد
بابا اومد تو اتاق و
+نمیخای درو باز کنی ؟
دل بِکَن دیگه
با حرف بابا خندیدمو
_ای به چشم .
به صورت ریحانه نگاه کردم که از خجالت سرخ شده بود .
با خنده گفتم
_عه صدای قلبت از ۲۰ متریم شنیده میشه. چرا استرس دارییی دخترم !!!
اینو گفتمو رفتم سمت در .
با بابا رفتیم استقبالشون
راهنمایی کردیمکه ماشینشونو پارک کنن. پدر روح الله خیلی گرم و صمیمی باهامون احوال پرسی کرد
مادرشم با یه جعبه شیرینی از ماشین پیاده شد
بر خلاف تصورم پدر و مادرش جوون بودن
بعد احوال پرسی با مادرش و دعوتشون به داخل خونه منتظر موندیم که روح الله از ماشین پیاده شه
تو دلم خدا خدا میکردم ریحانه سوتی نده و بتونه مسلط ازشون استقبال و پذیرایی کنه
روح الله با دسته گل رفت سمت بابا .به وضوح استرس و تو حرکاتش حس میکردم مخصوصا وقتی که نگاه نافذ و دقیق پدرم و رو خودش دید...
بابا با همون ابهت و مهربونی که انگاری ذاتی خدا ذاتی تو وجودش گذاشته بود
سمتش رفت و بهش دست داد وخوش آمد گفت
به من که رسیده بود استرسش کمتر شد
یه لبخند نشست رو لباش و با خوش رویی احوال پرسی کرد
بہ قلمِ🖊
#غین_میم 💙و #فاء_دآل
#اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
#امام_زمان
🌸⃟🌷🍃📙჻ᭂ࿐✰
•••·····~🍃♥️🍃~·····•••
@bokhtranasmani
•••·····~🍃♥️🍃~·····•••
📙رمان مذهبی
#ناحلہ🌼
#قسمت_بیستم_و_چهارم
#پارت_دوم
°•○●﷽●○•°
انگار منو به چشمِ یه حامی میدید و وجودم براش در مقابل نگاه بابا دلگرمی بود
بابا رفت و ماهم پشت سرش رفتیم تو.
ریحانه کنار در هال ایستاده بود
یه نگاه به صورتش انداختم . روسری ای که براش خریده بودم و با مدل قشنگی بسته بود و با چادرِ رو سرش خیلی خانوم شده بود.
سرخی صورتشم ک از استرس و خجالتش نشات میگرفت بامزه ترش کرده بود
ولی انقدر خانومانه رفتار میکرد که شاید فقط من میفهمیدم استرس داره .
منو یاد مامان انداخت. چقدر خوب تونسته بود ریحانه رو تربیت کنه
و ریحانه چقدر زود ب اینهمه درک و شعور رسیده بود ...
شاید اگه این فهم و شعور و تو وجود ریحانه نمیدیدم نمیزاشتم روح الله حتی اسمشم بیاره...
بابا جلو ایستاده بود و من آخر از همه !!! مثل محافظای گارد ویژه دور روح الله رو گرفته بودیم
خلاصه نمیدونم از ترس ما یا از حجب و حیای زیادش بود ک به ریحانه نگاهم ننداخت
سر ب زیر سلام کرد و دسته گل و گرفت سمتش
ریحانه هم جوابش و داد و دسته گل و ازش گرفت
دستم و گذاشتم رو کمر روح الله و راهنماییش کردم به هال
پدرم و آقا کمیل پدر روح الله گرم صحبت شدن
منم که کنار روح الله نشسته بودم سر صبحت و باز کردم تا بیشتر از این به جون دستمال تو دستش نیافته
مادرش این وسط تنها مونده بود واسه همین از روح الله عذر خواهی کردم و رفتم آشپزخونه
+ریحانه جان حاج خانوم تنهاست زودتر چایی بریز بیا بشین پیشش
_چشم
از آشپزخونه اومدم بیرون که صدای آیفون هم همون زمان بلند شد
فهمیدم داداش علی و زن داداش اومدن دکمه ی آیفونو زدم و خودم هم رفتم پایین .
بخاطر حال زن داداش دیر اومده بودن. چن وقت دیگه قرار بود عمو شم...
با دیدن علی دست دراز کردمو
_بح بح سلام داداش عزیزمم
+سلام بر آقا محمد خوشتیپ
اومدن مهمونا؟
_آره یه ربعی میشه
+آها خب پس زیادم دیر نرسیدیم
داداش رفت داخل
با زنداداش سلام واحوال پرسی کردم و بعد اینکه رفتن داخل در و بستم و دنبالشون رفتم
همه از جاشون بلند شدن و مشغول احوال پرسی بودن داداش علی هم کلی عذر خواهی کرد
دوباره رفتم آشپزخونه و به ریحانه گفتم که داداش اینا اومدن تا واسه اوناهم چایی بریزه
زن داداشم اومد آشپزخونه و ریحانه رو بغل کرد و شروع کردن ب صحبت
نشستم سر جام و به حرفای علی و روح الله گوش میدادم گاهی وقتا هم من چیزی میگفتم
زن داداشم چن دقیقه بعد اومد و سرگرم صحبت با خانوم آقا کمیل شد
خلاصه همه مشغول بودیم ک با اومدن ریحانه توجمعمون ٬توجهمون بهش جلب شد
سکوت عجیبِ بینمون باعث شد اضطراب بگیره....
بہ قلمِ🖊
#غین_میم 💙و #فاء_دآل
#اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
#امام_زمان
🌸⃟🌷🍃📙჻ᭂ࿐✰
•••·····~🍃♥️🍃~·····•••
@bokhtranasmani
•••·····~🍃♥️🍃~·····•••
عَظُمَالْبَلَاءُ . . .
وبزرگترینبـلا؛
دوریازتـواست....
یابنیاس🌱''
❀✦•┈┈❁ 🧡 ❁┈┈•✦❀
فضای مجازی📲
شاید مجازی باشه,
اما هر کلیکش تو پرونده
اعمالمون ثبتــــ میشه❗
هر چی نوشتیم✍🏻، دیدیم 👀،
شنیدیم👂🏻...(:
باید پاسخگو باشیم رفیق
حواسمون جمع باشه❗
🚫🚫⛔❌⛔🚫🚫
https://eitaa.com/joinchat/3883139256C43db446139
بیا تو و به امام زمانت خدمت کن✨🌸
گوشه ای از خدمتمون:
#دوڪلامحرفحساب
#تلنگر ❗️
#بیـو
#قرآن_گرافی✨
#پروفایل
#استوری
#شهیدانه🌺
#پندانه 🙃
#نمازاولوقت
https://eitaa.com/joinchat/3883139256C43db446139