☀️خطبهی حضرت سجّاد علیه السلام در مسجد جامع شام1️⃣
🔸چو بر منبر برآمد شاه بیمار
🔸پیمبر منبر آرا شد دگر بار
🔸پس از توحید حقّ و نعت احمد
🔸چنین فرمود آن سلطان سرمد
🔸که دنیا را به اهل خود بقا نیست
🔸چو نامش را به جز دار فنا نیست
🔸نماند هیچ گه در او کسی شاد
🔸نماند تا أبد جز داور داد
🔸زوال نعمتش آنی به آنیست
🔸همه چیزش فنا و خویش فانیست
🔸پس از اندرز آن سلطان بیمار
🔸بگفت ای شامیان شوم کردار!
🔸شناسد مر مرا هر کس از این پیش
🔸اگر نه خود کنم تعریف از خویش
🔸منم فرزند آن شاهی که بطحا
🔸بنام نامی او گشت برپا
🔸صفا از مقدم او با صفا شد
🔸منا از مستجارش با لقا شد
🔸منم فرزند شاه عرشپیما
🔸که سیر لا مکان کردی به یک جا
🔸منم فرزند آن شاهی که قرآن
🔸ورا فرمان شاهی داد ز یزدان
🔸بود ابداع این شرع مبارک
🔸از آن سلطان طه و تبارک
🔸بود آن شاه جدّ من پیمبر
🔸کز او باشد مرا او رنگ و أفسر
🔸دگر فرزند آن شاهم که اسلام
🔸ز دست تیغ او بگرفت انجام
🔸شهنشاه رسل را جانشین است
🔸خلیفه حق، امیرالمؤمنین است
🔸به تیغ کین سر از ابطال اعراب
🔸فکند آن شه به روز بدر و احزاب
🔸یتیمان و فقیران را پدروار
🔸پذیرا بود و غمخوار و پرستار
🔸منزّه بود و خالی از همه شین
🔸نشد مشرک خدا را طرفة العین
🔸همانا کاشف کرب رسول است
🔸علی شیر خدا زوج بتول است
🔸نبود ار تیغ تیز او به هیجا
🔸نکردی کس پرستش حقّ یکتا
🔸چو بگذشت آن شه رنجور و بیمار
🔸ز تعریف نبی وز وصف کرّار
🔸بگریید و بفرمود ای جماعت
🔸فغان از جور این نستوده امّت
🔸منم فرزند سلطان هنرمند
🔸حسین آن کشته عشق خداوند
🔸که اندر کربلا بیجرم و تقصیر
🔸گرفتندش سر از پیکر به شمشیر
🔸ابا آن تشنه کامی قوم اعراب
🔸ندادندش ز کین یک جرعه آب
🔸همین سر، رأس پاک آن شهید است
🔸به رسم هدیه در خان یزید است
🔸مر این دل خستگان، آل رسولند
🔸نتیجه احمد و نسل بتولند
🔸بیان حال چون فرمود آن شاه
🔸ز غفلت جملگی گشتند آگاه
🔸به پا شد ناله و فریاد و شیون
🔸ز شهر و مسجد و از کوی و برزن
🔸فتادی شهر شام اندر تلاطم
🔸به یکدیگر همی گفتند مردم
🔸که واویلا از این ظلم و از این جور
🔸از این رفتار و این کردار این طور
🔸به ما گفت این یزید کفر فرجام
🔸که اینان خارجند از دین اسلام
🔸معاذ الله! گر این شاه حجازی
🔸مسلمانی گرفته ترکتازی
🔸یزید روسیاه بیمحابا
🔸به خود ترسید از این شور و غوغا
🔸مؤذّن را بگفت آن ننگ کفّار
🔸که قطع گفتگویش کن به ناچار
🔸ببر از گفتگو، این ناتوان را
🔸که رسوا کرد خود، سفیانیان را
🔸نهادی چون مؤذّن دست بر سر
🔸بلند آوازه گفت اللَّه أکبر
🔸چنین فرمود آن سلطان والا
🔸بزرگی را جز او کس نیست دارا
🔸بزرگ است آن خدای فرد داور
🔸سزد در حق او اللَّه أکبر
🔸پس از تکبیر و از تهلیل یکتا
🔸مؤذّن گفت و گفت آن شاه والا
🔸شهادت میدهد روح روانم
🔸رگ و پی با جمیع استخوانم
که فرد است آن خدای بیندیدم
🔸شریکی از برای او ندیدم
🔸چو نام نامی سلطان مختار
🔸مؤذّن گفت و گفت آن شاه بیمار
🔸همین شه را که میدانی پیمبر
🔸بود جدّ من ای مردود داور
🔸اگر گویی که جدّ تست و حاشا
🔸شوی کافر به حقّ حقّ یکتا
🔸و گر جدّ من است آن شاه ملّت
🔸چرا کشتی حسینش را به ذلّت؟
🔸چرا ما را اسیر و خوار کردی
🔸کشان در کوچه و بازار کردی
🔸به پا شد آن یزید کفر آیت
🔸بگفتا بر نمازم نیست، حاجت
✍️ شاعر مرحوم حجت الاسلام حاج شیخ علی حائری محلاّتی
#امام_سجاد
#صحیفه_سجادیه
#خطبه
#بنیاد_بین_المللی_صحیفه_سجادیه
https://eitaa.com/joinchat/3525050394C01512cc3d2
@BONYAD_SAHIFEH
https://ssif1.ir
💦خطبهی حضرت سجّاد علیه السلام در مسجد شام به زبان شعر2️⃣
🔻خواست چون نجل زنا ظلم خود اتمام کند
🔻جور افزوده بر آغاز در انجام کند
🔻کار بر کام خود اندر طلب کام کند
🔻بر همه گونه جفا و ستم اقدام کند
🔻رفت روزی به سوی مسجد و با کبر یزید
🔻حضرت سیّد سجّاد حزین را طلبید
🔻خواست در جامع و در مجمع آن جمع خطیب
🔻گفت حرفی که بر او لعن خدا گشت نصیب
🔻داد بر آل زنا مدح و ثنا زینت و زیب
🔻بست بر آل علی عیب جلی قدح عجیب
🔻گشت از آن غایلهی هایله در خشم امام
🔻گفت خاکت به دهان باد از این زشت کلام
🔻پس به فرزند معاویه چنین کرد 🔻خطاب کاذن منبر ده و بشنو سخنی عین صواب
🔻خواست تا منع کند تا نشود کشف حجاب
🔻حاضران واسطه گشتند چه از شیخ و چه شاب
🔻که علیل است ورا نیست چه یارای سخن
🔻به فضاحت کشدش کار در اجرای سخن
🔻اذن حاصل چه از آن کافر بدگوهر گشت
🔻پایهی منبرش از عرش خدا برتر گشت
🔻ظلمت کفر از او جلوه گه داور گشت
🔻مسجد شام همه گوش ز پا تا سر گشت
🔻گفت کی قوم هر آن کس که نداند نسبم
🔻آگهی میدهمش بر نسب و بر حسبم
🔻ها منم زادهی آزاده محبوب خدا
🔻مهبط علم ازل قبلهی ارباب دعا
🔻مشعر و مروه و حجر و حَجَر و خیف و منا
🔻زمزم و کعبه و بیت و حرم و سعی و صفا
🔻مستجار و عرفه ترویه و رکن و حطیم
🔻قصد و میقاتگه و تلبیه، احرام و حریم
🔻منم از دوده هادی سبل ختم رسل
🔻چرخ دین شمس ضحی بدر دجی هادی کل
🔻سِرّ حق راه هدی کهف وری شمع سُبل
🔻شاه دین حقّ یقین نور مبین طیب نُزل
🔻جدّ من احمد محمود محمّد (ص) بودا
🔻که به تأیید خداوند مؤیّد بودا
🔻منم از دودهی سالار عجم میر عرب
🔻دست حق صهر نبی سرّ خدا مظهر ربّ
🔻چرخ فر قطب ظفر اصل شرف فصل ادب
🔻با پیمبر یکی اندر شرف و فضل و حسب
🔻صُرَدٌ صَوّامٌ حِبرٌ لَیثُ قمقام
🔻فَمِنَ اللهِ وَلِیٌّ وَ عَلَی الخَلقِ اِمامٌ
🔻دست حق صهر نبی سرّ خفی نور جلی
🔻ضوء مصباح ابد جوهر علم ازلی
🔻مصطفی را و خدا راست وصی، هست ولی
🔻وارث علم نبی نایب خلاّق علیّ
🔻دین اسلام از او گشت به پا جست قوام
🔻فَمِنَ اللهِ عَلی تُربَتِهِ اَلفَ سَلام
🔻بشناسید اگر حضرت زهرای بتول
🔻بضعهی مصطفوی جفت علی بنت رسول
🔻زهرهی ازهر افلاک شرف نجم افول
🔻که به او منتهی احکام فروع است و اصول
🔻هست افزون و حد انعام خدا دادهی او
🔻حالی ای قوم منم زادهی آزادهی او
🔻من بیمار دل افکارم فرزند حسین
🔻که همه ملک خدا راست به او زینت و زین
🔻کشته از خنجر و از تیر و ز شمشیر و سنین
🔻ز قفا شمر ستکار بریدش وَ دَجین
🔻بر لب آب روان امّت جدّش ز جفا
🔻با لب تشنه بریدند سر او ز قفا
🔻رفت بر نیزه سر و ماند زمین پیکر او
🔻تاختند اسب جفا بر بدن اطهر او
🔻گه به تنور و گهی توبره جای سر او
🔻ز قفای سر او خواهر او دختر او
🔻تازیانه به بدن خار به پا گرد به سر
🔻آبشان اشک روان بود و غذا خون جگر
🔻حالیا آمدم از کوفه سوی شام اسیر
🔻هر دو دستم به رسن بوده دو پا در زنجیر
🔻در خرابه وطن ما شد و خطبیست کبیر
🔻که کسی رحم نیارد به صغیر و به کبیر
🔻زیر پا فرش بود خاک زمین هم چو عبید
🔻سایبان بر سر ما هست ولی از خورشید
🔻گاه در کوفه ویران و گهی شام خراب
🔻گاه در دیر نصارا و گهی بزم شراب
🔻گاه بشکسته شد از چوب جفا درّ خوشاب
🔻گاه خسته ز رسن بازوی ما گه ز طناب
🔻چوب بیداد به لعل لب سلطان شهید
🔻گاه از ابن زیاد آمد و گاهی ز یزید
🔻شامیان را سخنش شعله برافروخت به جان
🔻همه با ناله و زاری همه با آه و فغان
🔻کین جماعت که به ما خارجی آمد به گمان
🔻وای بر ما که بر ایشان ز رسول است نشان
🔻سنگها بر سر ایشان ز سر بام زدیم
🔻طعنه در شام گهی صبح و گهی شام زدیم
🔻شورش خاص در آن همهمه عام چه دید
🔻به مؤذّن ز غضب اذن اذان داد یزید
🔻عَلِمَ الله به شه از قطع کلامش چه رسید
🔻نعره مؤذّن چه به تکبیر و به تهلیل کشید
🔻گفت سجّاد مرا هست همه عضو گواه
🔻که سزاوار عبادت نبود الاّ الله
🔻به شهادت به زبان نام محمّد آمد
🔻شاه گفت ای که تو را لعن مؤبّد آمد
🔻این محمّد که فزونش شرف از حدّ آمد
🔻جدّ تو بود و یا آن که مرا جدّ آمد
🔻خوانی ار جدّ خود این محض غلط عین خطاست
🔻ور بود جدّ من این ظلم به نسلش نه سزاست
🔻که بگیرند عیال تو پس پرده قرار
🔻عترت او به اسیریّ و به جمّازه سوار
🔻چه غلامان حبش هم چو اسیران تتار
🔻به سر کوچه و بازار به هر شهر و دیار
🔻گریه بگرفت چه راه نفس خلق و امام
🔻همچو یحیی نشدش فرصت اتمام کلام
✍️شاعر:مرحوم میرزا یحیی مدرس
#امام_سجاد
#صحیفه_سجادیه
#خطبه
#شعر
#بنیاد_بین_المللی_صحیفه_سجادیه
https://eitaa.com/joinchat/3525050394C01512cc3d2
@BONYAD_SAHIFEH
https://ssif1.ir
🔷خطبهی حضرت سجّاد علیه السلام به زبان شعر 3️⃣
🔽ای اهل شام مظهر لطف خدا منم
🔽مقصود ز آفرینش ارض و سما منم
🔽پوشیده نیست نزد من اسرار کائنات
🔽زیرا که محرم حرم کبریا منم
🔽مسجود کائنات بود خاک کوی من
🔽زینت فزای کعبه صفای صفا منم
🔽زمزم ز فیض مقدم من یافت آبرو
🔽مهر منیر مکه امیر مِنا منم
🔽بر جمله اولیا منم امروز جانشین
🔽وارث به علم یک به یک انبیا منم
🔽بر امر حق مطیعم و بر ما سوا مطاع
🔽از بندگی به جمله خلایق خدا منم
🔽آن آدمی که دم به دم اندر تمام عمر
🔽از ابتدا گریسته تا انتها منم
🔽بر کشتی ای که نوح در او نوحه گر نشست
🔽ای قوم بد گهر به خدا ناخدا منم
🔽آن موسی که سینه به سینا ز غم درید
🔽از داستان واقعهی کربلا منم
🔽آن یوسفی که گشت به زندان غم اسیر
🔽بیغمگسار و بیکس و بیآشنا منم
🔽آن عیسی که دار فنا را وداع کرد
🔽بنمود جای بر سر دار بقا منم
🔽با این همه حکایت دارم یکی سؤال
🔽راضی به یک جواب، کنون از شما منم
🔽بر این محمّدی که مؤذّن دهد اذان
🔽ای شامیان نبیره یزید است یا منم
🔽گویید اگر یزید بود این بود دروغ
🔽گویید اگر منم ز چه در این جفا منم
🔽پرسید اگر که هست مرا باب تاجدار
🔽درّ یتیم خامس آل عبا منم
🔽پرسید گر ز نام من ای قوم کینه جو
🔽بیکس منم غریب منم مبتلا منم
🔽بیمار و داغدیده و بییار و بیمعین
🔽زین العباد بیکس و بیآشنا منم
🔽آن بیمعین که دیده سر باب خویش را
🔽از تن جدا ز خنجر شمر دغا منم
🔽آن بیکسی که نعش پدر را ز بعد قتل
🔽دید از سُم ستور ستم توتیا منم
🔽آن بیکسی که روز ورودش به شام غم
🔽بستند دست او ز جفا از قفا منم
🔽آن بیکسی که در سر هر کوچه ریختند
🔽آتش به فرقش از ره جور و جفا منم
🔽آن خسته علیل که او را به روز و شب
🔽خشت خرابه بود ز غم متکّا منم
🔽آن سر برهنهای که نگه داشتی به پای
🔽در بزم خویش یزید از جفا منم
🔽هر طایری گهی به فغان است «جودیا»
🔽مرغی که روز و شب بود اندر نوا منم
👈مرحوم جودی خراسانی
#امام_سجاد
#صحیفه_سجادیه
#خطبه
#محرم
#امام_حسین
#بنیاد_بین_المللی_صحیفه_سجادیه
https://eitaa.com/joinchat/3525050394C01512cc3d2
@BONYAD_SAHIFEH
https://ssif1.ir
🔽ستم شد از همه بر اهل بیت محترمش
🔽اسیر کوفه و شام بلا شدیم همه
🔽به ابتلای نکو مبتلا شدیم همه
🔽الا حقیقت اسلام زنده از سخنت
🔽سر پدر زده از دور بوسه بر دهنت
🔽پیام آور فریادهای خون خدا
🔽خطابهات سند فتح سیّدالشّهدا
🔽تو از تمام شهیدان پیام آوردی
🔽قیام کرب و بلا را به شام آوردی
🔽هزار «میثم» از عُهده بر نمیآید
🔽که لب به وصف تو و خطبهی تو بگشاید
📚حاج غلامرضا سازگار
#امام_سجاد
#صحیفه_سجادیه
#محرم
#امام_حسین
#شعر
#خطبه
#بنیاد_بین_المللی_صحیفه_سجادیه
https://eitaa.com/joinchat/3525050394C01512cc3d2
@BONYAD_SAHIFEH
https://ssif1.ir
☀️خطبهی حضرت سجّاد علیه السلام در شام خراب 5️⃣
🖤کرد در شام چو جا عترت سلطان انام
🖤بسکه دیدند جفا و ستم از مردم شام
🖤روزشان شد به نظر تیرهتر از شام ظلام
🖤تا یکی روز یزید دغل نافرجام
🖤سوی مسجد شد و اندر بر سجّاد غریب
🖤کرد در منبر بیداد یکی زشت خطیب
🖤چندی از دوره سفیان بیفزود حسب
🖤بست از حرمت اولاد علی چشم ادب
🖤ناسزا گفتی بسی او به شهنشاه عرب
🖤قُلزم بحر خدا زین العباد شد به غضب
🖤گفت خاموش که حق بشکند ای سگ دهنت
🖤از چه رو نیست حیایی ز رسول زَمَنت
🖤کرد پس حجّت کبرای خدا رو به یزید
🖤صاحب منبر از او رخصت منبر طلبید
🖤پسر هند نداد اذن بدان شاه وحید
🖤آخر از خواهش حضار چو مأذون گردید
🖤بنهاد او ز شرف پا به سر منبر تاج
🖤شد رسول عربی بار دگر در معراج
🖤آن کلام الله ناطق سپس حمد و ثنا
🖤گفت با قوم منم زاده مکّه و منا
🖤شرف رکن و حرم زینت زمزم و صفا
🖤که نموده به روا بذل زکات فقرا
🖤خلف صدق نبی مِهتر حجّاج منم
🖤سبط شاه قرشی رهرو معراج منم
🖤منم از نسل رسولی که تمام لاهوت
🖤مه و خورشید و سپهر و ملکوت و جبروت
🖤عرش و لوح و قلم و مُلک دنی و ناسوت
🖤حمل و ثور و بروجات کواکب تا حوت
🖤خاک و باد آتش و آب آنچه در اقلیم وجود
🖤همه را ساخته یزدان ز طفیلش موجود
🖤هست جدّ دگر من علی خیبر گیر
🖤آنکه باشد ز خدا بر همه مخلوق امیر
🖤جدّهام فاطمه منصوصهی نصّ تطهیر
🖤همه دانید یکایک ز صغیر و ز کبیر
🖤که حسن هست عموی من و فخر ثقلین
🖤پدرم سبط نبی خسرو مظلوم حسین
🖤منم آن کس که لب تشنه لب آب فرات
🖤چو سکندر که نخورد آب حیات از ظلمات
🖤منشی غم بوی از تشنه لبی داد برات
🖤پدرم را جگر سوخته شد قطع حیات
🖤عاقبت شمر جفاکار به نزد دریا
🖤سر او را لب عطشان ز قفا کرد جدا
🖤تن هفتاد و دو تن جمله چو نخل شمشاد
🖤ز دم خنجر و شمشیر و سنان جلاّد
🖤پیش چشم من بیمار به هامون افتاد
🖤این منم با سر ایشان که به آه و فریاد
🖤دست بسته به سوی شام خراب آمدهام
🖤حجّت حقّم و در بزم شراب آمدهام
🖤این زنانی که به همراه من زار بود
🖤حرم محترم احمد مختار بود
🖤زینب بیکس و کلثوم دل افکار بود
🖤که به مثل اُسرا در سر بازار بود
🖤این قدر خاک محن بر سر ما کرد ایّام
🖤که بر آل زنا همچو کنیزیم و غلام
🖤کس نگوید به یزید ای ز تو اسلام به ننگ
🖤این زنان آل رسولند نه از اهل فرنگ
🖤کار بر زینب بیچاره مکن چندان تنگ
🖤مکن از چوب لب خشک حسین نیلی رنگ
🖤که دل خون شدهاش بدتر از این خون گردد
🖤(صامت) از محنت این واقعه مجنون گردد
✍️مرحوم صامت بروجردی
#امام_سجاد
#صحیفه_سجادیه
#محرم
#امام_حسین
#خطبه
#شام
#بنیاد_بین_المللی_صحیفه_سجادیه
https://eitaa.com/joinchat/3525050394C01512cc3d2
@BONYAD_SAHIFEH
https://ssif1.ir
⚫خطبه حضرت سجّاد علیه السلام 6️⃣
🖤خطبه حضرت سجّاد به شام
🖤روز را کرد به دشمن، چون شام
🖤شیعیانی که کنون در شام اند
🖤بعد از آن خطبه و آن ایّامند
🖤زد به دریای فضیلت، دل را
🖤شیعه کردی جَبَلِ عامل را
🖤باری از خطبهی ناپاک خطیب
🖤منقلب شد، شه مظلوم غریب
🖤خواست از دشمن خود اذن بیان
🖤که کنم بر سر این چوب، مکان
🖤منبر ار جای فضیلت نبود
🖤غیر چوبی به حقیقت نبود
🖤الغرض؛ اذن بدو داد یزید
🖤شد به منبر، پسر شاه شهید
🖤ابتدا حمد خدا، نعت رسول
🖤گفت آن زادهی دلبند بتول
🖤چو کنایه بود ابلغ ز صریح
🖤کرد در وصف خود اینسان تشریح
🖤که منم ابن حرم، پور منا
🖤پسر مروه و فرزند صفا
🖤حق به ما علم و فصاحت بخشید
🖤کرم و صبر و شجاعت بخشید
🖤جدّ من، عارج معراج بود
🖤بر سر خیل رسل تاج بود
🖤نه همین حیدر کرّار از ماست
🖤حمزه و جعفر طیّار از ماست
🖤هان به ما هر شرفی خاتمهست
🖤ماه من، دخت نبی، فاطمهست
🖤باب من، کشته ز شمشیر جفا
🖤با لب تشنه شدی کرب و بلا
🖤دید، رسوا شود از خطبه، یزید
🖤از مؤذّن مدد آن دم طلبید
🖤چون که تکبیر و شهادت شد جفت
🖤«أشهَدُ اَنَّ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله و سلم» را گفت
🖤نام جدّش ز مؤذّن چو شنید
🖤کرد پس خسرو دین رو به یزید
🖤این محمّد (ص) که از او خود سخن است
🖤راست گو، جدّ تو یا جدّ من است
🖤گر بگویی پدر توست خطاست
🖤ور که باشد پدرم، این چه جفاست!!
🖤این اسیران همه اولاد وی اند
🖤لاله و سنبل و شمشاد وی اند
🖤نوگل باغ پیمبر همهاند
🖤نور چشم علی و فاطمهاند
🖤عترتش را، ز چه کردی تو اسیر؟
🖤بارالها! حقّ ما از او گیر
🖤«خوشدل» این واقعه عالم سوز است
🖤حق به باطل، همه جا پیروز است
👈مرحوم علی اکبر خوشدل تهرانی
#امام_سجاد
#صحیفه_سجادیه
#محرم
#امام_حسین
#خطبه
#شام
#بنیاد_بین_المللی_صحیفه_سجادیه
https://eitaa.com/joinchat/3525050394C01512cc3d2
@BONYAD_SAHIFEH
https://ssif1.ir
1️⃣ بحر طویل خطبهی حضرت زینب علیها السلام در کوفه
🖤کوفه شهریست پر از فتنه و آشوب و بلا صحنهای از کرب و بلا، خلق ز اطراف و ز اکناف روان گشته سوی شهر، گروهی به جگر سوز و گروهی به بصر اشک و گروهی ز خوارج همه خشنود ز خشم احد قادر معبود، همه منتظر عترت پیغمبر اسلام، به کوفه شده اعلام که از جور و جفا و ستم و گردش ایّام، رسیدند به آیین اسارت حرم الله به عزّ و شرف و جاه، به اشک و شرر و آه ستادند و گشودند همه چشم تماشا، که ببینند اسیران شه کرب و بلا را.
🖤در آن هلهله و شور، گروهی شده محزون و گروهی شد مسرور، گروهی ز خدا دور، در آن عرصهی محشر صدف بحر ولایت، ثمر نخل ولا، دخت علی، شیر خدا جلوهی مصباح، هدا، شیرزن کرب و بلا، زینب کبری، به همان شیوهی حیدر، به همان عزّت مادر، به بلندای مقام دو برادر، به فصاحت، به بلاغت، به شهامت، به شجاعت چو یکی کوه مقاوم، به خروش دل دریا، به نهیبی که صلای علوی داشت به نام احد قادر منّان به چنین خطبه سخن گفت که دیدند به نطقش نفس شیر خدا را.
👈 ادامه در قسمت پایین
🔽🔽🔽🔽🔽🔽
#امام_سجاد
#صحیفه_سجادیه
#حضرت_زینب
#خطبه
#بحر_طویل
#بنیاد_بین_المللی_صحیفه_سجادیه
🔸https://eitaa.com/joinchat/3525050394C01512cc3d2
🆔@BONYAD_SAHIFEH
🌐https://ssif1.ir