این نامه، از حسینبنعلی به گروه انبوه مسلمانان مؤمن است. آخرین نمایندگان شما (هانی و سعید) با نامههای شما نزد من آمدند. از محتوای نامههای شما این گونه دریافتم که از من میخواهید که به سوی شما بیایم تا به لطف خداوند، همگی بر محور حق، گرد آیید. اینک من، شخصیت مورد اطمینان خودم یعنی برادر و پسر عمویم ( مسلمبنعقیل ) را به سوی شما میفرستم تا دربارهی خواستهی شما تحقیق کند. اگر او در گزارش خود برای من بنویسد که خردمندان، صاحبنظران و عموم مردم بر آنچه در نامهها نوشته شده، اتفاق نظر دارند، انشاءالله به زودی به شما خواهم پیوست!
🍉 برشی از کتاب #شب_وحشت
🏴🏴 کتیبه "یا حسن بن علی مجتبی(ع)"
🏴جنس: مخمل
🏴 قیمت بر اساس اندازه متفاوت میباشد:
▪️ابعاد ۴۵ در ۳۳ سانت: ۴۵ هزار تومان
▪️ابعاد ۹۴ در ۶۸ سانت: ۱۳۵ هزار تومان
#کتیبه
#محرم
آیدی ثبت سفارش👇
@bookstore1401
@bookcityforchildren
یزید، دقیقا همان چیزی است
که بعضیها امروز میخواهند.
اهل عشق و حال است. عرق ناب ایتالیایی میخورد و ادکلنهای اروپایی میزند. لباسهای جذاب میپوشد و خوشتیپ است. پارتنر چشمآبی خارجی دارد. مشاوران کرواتبسته رومی دارد. پِت و حیوانخانگی دارد؛ انیماللاوِر است. اهل شعر و شاعری است و عاشقی دلخسته.
روشنفکر است و به مردماش آزادیهای فردی و جمعی میدهد. دیسکوها و کلابهای بزرگ برای جوانها ساخته. به عقاید همهی اقشار احترام میگذارد؛ میخواهد عابد و عارفی سینهسوخته با پیشانی پینهبسته در مدینه و بصره باشد یا جوانی آتئیست و اهل دنس و کلوپ در دمشق. همه را در دایره اسلام خود نگه میدارد. میگوید کسی را طرد نکنید. دوقطبی درست نکنید.
برای بتپرستهای شام، بتهای بزرگ و طلایی از شرقآسیا وارد میکند و برای مسلمانهای دوآتشه، مسجدهای متنوع و مختلف میسازد. وفادار به آرمان «عیسی به دین خود، موسی به دین خود».
دین را قاطی سیاست نمیکند. از یهودی و مسیحی و مسلمان، به یک اندازه در دربار خود استفاده میکند. معتقد به دولت فراگیر و پلورالیسم دینی است. برای سلبریتیها ارزش و احترام قائل است و هوایشان را دارد. به سفارش یک سلبریتی، مهمترین زندانی سیاسی خود را آزاد میکند.
یزید تمام صفاتی که در جهان مدرن امروز بهعنوان «ارزش» شناخته میشوند را دارد. هرازگاهی نگاهی به ارزشهایتان بیندازید.
*رسانه* در بلندمدت، صفاتی را که قبلا لعن میکردید بهعنوان ارزش و نقطهقوت به خوردتان میدهد. به خودتان که میآیید، میبینید عاشق ویژگیهای دشمنِ حسین علیهالسلام شدهاید!
متن از عجـــم علـــوی
با اندکی ویرایش
@dr_arefe_dehghani
@bookcityforchildren
1⃣.
ا❁﷽❁ا
☘️ #نفرین_امام
📜بخوانید: عاقبت نفرین #امام_حسین (علیه السلام) در حق #زرعه_بن_ابان و سفرش به زمانه ما!
🔽🔽🔽
2⃣.
🔸 حسین(علیه السلام) راهی فرات شد...
🌊 در روز عاشورا سال 61 هـ.ق، آن زمان که سپاه کوفه بر امام حسین(علیه السلام) حمله کرد و آن حضرت مانند شیر غران رو به روی آنها قرار گرفت و شمشیر به آنان کشید و گروه زیادی را مانند برگ خزان بر روی زمین ریخت، #تشنگی زیادی بر ایشان غالب گردید. از این رو به طرف #رود_فرات روان شد...
🔽🔽🔽
3⃣.
🔸 زرعه بن ابان دست به کار شد...
⚔️ کوفیان می دانستند که اگر آن حضرت جرعه ای آب بنوشد این بار چندین برابر از آنها میکشد و بسیاری را قلع و قمع میکند. همین جا بود که #زرعه بن ابان از قبیله بنی دارم دستور داد که: میان حسین(علیه السلام) و آب فرات حایل شوید و مگذارید که او بر آب دست پیدا کند.
خودش بر اسب سوار شد و مردم هم دنبال او رفتند تا بین حسین(علیه السلام) و آب مانع شوند.
🔽🔽🔽
4⃣.
🔸 امام حسین(علیه السلام) زرعه را نفرین کرد...
🤲🏻 امام حسین(علیه السلام) او را #نفرین کرد و فرمود: «اللهم اقتله عطشا و لا تغفر له ابدا؛ خداوندا! او را در حال تشنگی بمیران و هرگز او را نیامرز.» #زرعه خشمگین شد و تیری بر چانه آن حضرت زد.
امام(علیه السلام) تیر را بیرون کشید و دستش را زیر چانه گرفت، آنگاه فرمود: خدایا از آن چه با پسر دختر پیغمبرت انجام می دهند سوی تو شکایت میکنم، خدایا آنها را یک به یک بشمار و بکش و پراکنده کن و یک نفر از آنها را باقی مگذار...
🔽🔽🔽
5⃣.
🔸 نفرین امام(علیه السلام) دامن زرعه را گرفت...
✨ #زرعه بن ابان، مدت کمی بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) مبتلا به #عطش شد به گونه ای که از سرما و گرما فریاد میزد گویا آتشی از شکمش شعله می کشید و پشتش از سرما می لرزید.
هرچه آب می خورد #سیراب نمی شد. آب را برای او سرد می کردند و با شکر مخلوط و پیاپی به او می دادند ولی دائما فریاد می زد آبم دهید. یک کوزه آب به او می دادند، می خورد و کوزه دیگر می رسید و او بر پشت می افتاد و باز تشنه می شد و فریاد می کرد که #تشنگی مرا کشت...
🔽🔽🔽
6⃣.
🔸 یا لیتنا کنّا معکم...
⁉️ خیلی اوقات ما چشمانمان را می بندیم و خودمان را کنار یاران باوفای امام حسین(علیه السلام) و مقابل دشمنان ایشان تصور می کنیم!
اینکه اگر ما بودیم چه می کردیم و #سرنوشتمان چه می شد؟! حال تصور کنید ملعونی مثل #زرعه بن ابان وسط روزگار ما پیدایش شود و ما را با خود به کوفه سال 61 هجری قمری و کمی بعد از واقعه عاشورا ببرد...
🔽🔽🔽
7⃣.
🔸 ماجرا چیست؟!
📝 #زرعه که برای درمان مرض و عطش خود بدنبال پول است، بر اثر اتفاقی عجیب، ناگهان به زمانه ما می آید و برای #پیمان قصه ما، وحشت و دردسر می آفریند.
زرعه، پیمان را با زور به زمانه خود در کوفه می برد تا او را به عنوان غلام به ابن زیاد بفروشد و پولی به دست بیاورد.
پیمان از دست زرعه می گریزد و در #شهر_کوفه، سرگردان می شود. او گرفتار کوفیان بی وفاست و به دنبال راه نجات تا اینکه...
🔽🔽🔽