شب هایی که همه با هم جمع میشیم، خارق العادن. من رو به بالا، به آسمون خیره میشم و اونا سرشونو رو به پایین میارن، رو از هم میگردونن، باز هم حرکت میکنن، چشمک میزنن و شب به شب جاشون عوض میشه.
و اوقاتی که با هم میگذرونیم، شگفت انگیز و جادوییه!
سیریوس معمولا به شکل خود واقعیش ظاهر میشه اما نصف بدن سگیاش همراهشه. پر نور و قدرت، می درخشه و از خواهر و برادر هاش محافظت میکنه.
بلاتریکس، کم نور و بی جان و دور از سیریوس اما در دستان شکارچی.
رگولوس، ریگولوس تنها و درک نشده. ریگولوسی که مشخص نیست خودشه یا نه.(بله، مطمئن نیستم ریگولوسه یا نه)
و ژوپیتر، مثل یه پدر، بالاسر همشون.
و آسمون، وای خدای من آسمون فوق العادست.
راهی نیست بشه ستاره ها رو لمس کرد؟ همونطور که تصور میشن، لمسشون کرد؟
هدایت شده از ایستگاه 34 🇮🇷
https://eitaa.com/station34/1333
با ۱۵ سال سن قدم ۱۷۰_🤡
#mahya
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
قدی که آرزوش رو دارم:
دختر خونده ی آثینا باشید و قد بلند شوید!
(منم قدم همین حدوده محیا😔)
آنابت قدش بلند بود نه؟
البته سیلوانا هم قدش بلنده(پس دختر خونده ی آرتمیس باشید و---)