eitaa logo
داستانهای مهدوی
163 دنبال‌کننده
738 عکس
35 ویدیو
6 فایل
داستانها، ملاقات و معجزات حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) ارتباط با ادمین @sh_gerami گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 کانال «بوی ظهور رسانه ظهور» @booye_zohoor_resane_zohoor
مشاهده در ایتا
دانلود
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 442) قسمت 2 🌺من عباس هستم! قمر بنی هاشم🌺 🌾 ... و تو برای نجات خویش از مرگ به دست مردم، اسلام را برگزین.» پرسیدم: «سرورم شما کیستید؟» فرمود: «من عباس هستم! قمر بنی‌هاشم!» شیفته جمال پر فروغ و کمال وصف‌ناپذیر و بیان گرم و گیرای او شدم و همان جا به راهنمایی او اسلام آوردم. آنگاه فرمود: «برخیز و از نیروهای ارتش روس فاصله بگیر.» پرسیدم: «کجا بروم؟» فرمود: «نزدیک مقر فرماندهی‌ات اسبی آماده است بر آن سوار شو که تو را به نجف می‌رساند و آنجا نزد وکیل و شخصیت مورد اعتماد خاندان ما سیّد ابوالحسن برو.» گفتم: «سرورم! من تنها ده نفر مأمور مراقب دارم چگونه بروم؟» فرمود: «آنان هم الان مست افتاده‌اند و متوجه رفتن تو نخواهند شد.» از خواب بیدار شدم و خیمه خویش را عطرآگین و نورانی احساس کردم. با عجله لباس خود را پوشیدم و حرکت کردم، مراقبین و مأمورین من همگی مست بودند، از میان آنها گذشتم، هیچکدام متوجه نشدند، در نزدیکی قرارگاه اسبی آماده بود، سوار شدم و آن مرکب با شتاب پس از مدّتی کوتاه مرا در شهری پیاده کرد. در بهت و حیرت بودم که دیدم در خانه‌ای باز شد و مردی کهن‌سال و نورانی بیرون آمد و به همراه او یک شیخ بود که با من به زبان روسی سخن گفت و مرا به منزل دعوت کرد. و گفت: «زود باش آقا منتظر شماست.» از او پرسیدم: «دوست عزیز! آقا کیست؟» پاسخ داد: «همان مرد فرزانه و بزرگی که حضرت عباس علیه‌السّلام شما را به سوی او فرستاد و پس از رسیدن شما سفارشتان را به او نمود.» بار دیگر اسلام آوردم و آن مرد بزرگ، به شیخ دستور داد که دستورات اسلام را به من بیاموزد و شگفت‌انگیزتر این که، روز بعد خبر شکست دولت بلشویک روس در عراق انتشار یافت و عربهای خشمگین و جان به لب رسیده، به سربازان روسی یورش برده و همه را به هلاکت رساندند.» حاج ملا آقاجان فرمود: از او پرسیدم: «شما اینک اینجا چه می‌کنید؟» گفت: «هوای نجف بسیار گرم است به همین جهت آیةالله سیّد ابوالحسن اصفهانی در تابستان که هوای اینجا بهتر است مرا به اینجا می‌فرستد.» پرسیدم: «آیا باز هم حضرت عباس علیه‌السّلام را زیارت کرده‌ای؟» گفت: «مگر شما او را زیارت نمی‌کنید؟» پاسخ دادم: «چرا گاهی ما را هم مورد عنایت قرار می‌دهد.» 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّک الْفَرَج💠 📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف و سیّد ابوالحسن اصفهانی، ص ۶ الی ۹؛ همان، صفحه ۲۰۵، به نقل از گنجینه دانشمندان. گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💐موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌻(داستان 443) قسمت 1 🌼زن آمریکایی در عراق🌼 🌸 آوازهٔ مرحوم سیّد ابوالحسن اصفهانی نه تنها در داخل کشورهای اسلامی، بلکه تا اقصی نقاط عالم رسیده بود؛ تا جائی که یک خانم آمریکایی مشتاق دیدار با ایشان می‌شود و به عزم ملاقات با سیّد، وارد عراق می‌گردد. در ابتدای ورود، به نزد پادشاه عراق می‌رود و منظور خود را از آمدن به عراق بیان می‌کند. پادشاه عراق هم، او را با دو نفر همراه و یک نفر مترجم فارسی زبان به نجف می‌فرستد و او را به حاکم نجف معرفی می‌نماید. حاکم نجف از آنها در منزل خود پذیرایی می‌نماید و از قرائن و شواهد در می‌یابد که این زن مسیحی تحفه‌ها و هدایای زیادی برای مرحوم سیّد آورده و قصد دارد آنها را خدمت او تقدیم کند. به همین جهت به فکر می‌افتد تا با طرح نقشه‌ای هدایا را تصاحب کند. از این رو ملاقات با سیّد را به تأخیر می‌اندازد و یکی از اهالی نجف را که شباهتی به مرحوم سیّد داشته پیدا می‌کند و نقشهٔ خود را با او مطرح می‌کند و او هم راضی می‌شود که در مقابل گرفتن بخشی از هدایا نقش مرحوم سیّد را بازی کند و حاکم او را مطمئن می‌سازد که سیّد با آن همه مراجعات، نیازی به این هدایا ندارد و این زن هم خارجی است و تا به حال سیّد را ملاقات نکرده و مشکلی پیش نخواهد آمد. آن شخص هم با خوشحالی قبول می‌نماید و منزل را مهیا می‌سازد و بهترین میوه و شیرینی را تهیه می‌نماید. در روز موعود، حاکم نجف به همراه آن زن و همراهان خود وارد منزل او می‌شوند و هر کدام در گوشه‌ای نشسته و مشغول صرف میوه و شیرینی می‌شوند. در این هنگام، زن مسیحی به محض ورود به اطاق و مشاهدهٔ مبل و صندلی و فرش‌های گران قیمت و سایر تشریفات متوجه می‌شود که این جا منزل مرحوم سیّد نیست. ... (ادامه دارد) ... 📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف و سیّد ابوالحسن اصفهانی، ص ۹ الی ۱۱. گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌠(داستان 443) قسمت 2 🌼زن آمریکایی در عراق🌼 🌄 ... در این هنگام، زن مسیحی به محض ورود به اطاق و مشاهدهٔ مبل و صندلی و فرش‌های گران قیمت و سایر تشریفات متوجه می‌شود که این جا منزل مرحوم سیّد نیست. از این رو، با حالتی افسرده و ناراحت پس از چند لحظه توقف، به همراه مترجم خود از منزل بیرون می‌آید. حاکم نجف و همراهان وقتی این صحنه را مشاهده می‌کنند، متوجه می‌شوند که نقشهٔ آنان نقش بر آب شده و این زن از خیانت آنان آگاه شده است و قصد مراجعت به بغداد و کشور خود را دارد. به همین سبب، پیش خود فکر می‌کند بهتر است او را نزد سیّد ببرد، شاید سیّد مقداری از هدایا را به آنها بدهند. سپس از آن زن عذرخواهی کرده و او را به منزل مرحوم سیّد راهنمایی می‌کند. زمانی که زن آمریکایی وارد منزل سیّد می‌شود و چشمش به ایشان می‌افتد، بسیار خوشحال می‌شود و به مرحوم سیّد احترام می‌گذارد و به مترجم خود می‌گوید این آقا همان کسی است که من قصد دیدار او را داشتم. مرحوم سیّد هم به او توجهی می‌کند و با دست اشاره می‌کنند که بنشین، او هم می‌نشیند و پس از چند لحظه، به همراهان خود می‌گوید چمدان مرا بیاورید و از داخل آن، مبلغی پول برمی‌دارد و تقدیم مرحوم سید می‌کند و می‌گوید این پول تنباکویی است، قبول بفرمایید و دعا کنید. مرحوم سیّد پس از چند لحظه تأمل، می‌فرماید من وظیفه‌ای برای برداشتن این پول‌ها ندارم (نفرمود این‌ها را نمی‌خواهم تا مورد اعتراض واقع شود، بلکه فرمود من وظیفه‌ای برای برداشتن این پول‌ها ندارم) آن زن هر چه اصرار می‌ورزد مرحوم سیّد قبول نمی‌کند. در این هنگام حاکم می‌گوید. آقا این پول‌ها را بردارید و خرج راه آهن نجف - کربلا کنید. آن مرحوم می‌فرماید من دخالتی در این کارها نمی‌کنم؛ اگر خود او می‌خواهد، این کار را بکند، من دخالتی نمی‌کنم. سرانجام، آن زن مسیحی از خدمت مرحوم سیّد مرخص می‌شود.(1) 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّک الْفَرَج💠 📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف و سیّد ابوالحسن اصفهانی، ص ۹ الی ۱۱. 📚:1- زعامت و کرامت، ص ۳۱ - ۳۲ و کتاب ملکوتیان، ص ۲۱. گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 ✴موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور ✳(داستان 444) 🌷اعتراض خویشاوند و تدبر سیّد🌷 🍃 در اوج آوازه و شهرت مرحوم سیّد ابوالحسن اصفهانی (قدس سره)، یکی از بستگان ایشان به قصد دیدار با سیّد عازم عراق می‌شود و در نجف، به خدمت ایشان می‌رسد. وی پس از چند روز اقامت، و مشاهدهٔ بذل و بخشش‌های فراوان مرحوم سیّد به طلاب، به نیّت اعتراض به ایشان می‌گوید چرا پول‌های خود را به این شیخ‌ها و سیّدها می‌دهی؟ خودشان بروند کار کنند. تو چرا با این پول‌ها به زندگی خودت نمی‌رسی؟ نه زمینی داری و نه باغی! نه خانهٔ درستی داری نه غذای مناسبی! این چه کاری است که می‌کنی؟ همه پول‌هایت را به طلبه‌ها می‌دهی و خود با لباس‌های کهنه و شکم گرسنه زندگی می‌کنی؟ مگر دیوانه شده‌ای؟ سیّد می‌فرماید عمو جان! این پول‌ها مال طلبه‌هاست که مردم برای من آورده‌اند و من هم باید بین آنها تقسیم نمایم و چیزی از آنها مال خودم نیست. وی از جواب مرحوم سیّد قانع نمی‌شود و مجدداً زبان به اعتراض می‌گشاید و سیّد را با لهجهٔ بومی خودش سرزنش و ملامت می‌کند. هر چه سیّد او را نصیحت می‌کند، نتیجه نمی‌گیرد؛ تا بالاخره سیّد تدبیری می‌کند و به یکی از اطرافیان خود می‌فرماید هر طور شده او را به ایران باز گردانید بر اساس فرمایش سیّد، وی وسیله‌ای تهیه می‌کند و به قصد گشت و گذار در شهرهای عراق، خویشاوند سیّد را با خود برداشته و نجف را به قصد حلّه و بغداد ترک می‌کنند و پس از مدتی او را به خانقین و سرانجام به قصر شیرین می‌برد و آنجا او را پیاده می‌کند و به او می‌گوید شما برو به ده خودتان و به همان کار زراعت خود مشغول باش و کاری به کار سیّد نداشته باش.(1) 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّک الْفَرَج💠 📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف و سیّد ابوالحسن اصفهانی، ص ۱۱ - ۱۲. 📚:1- زعامت و کرامت، محمّد تقی فیاضی دستجردی، ص ۲۳ - ۲۴ و کتاب ملکوتیان، ص ۲۴. گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌈موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌴(داستان 445) قسمت 1 🌺تشرف آیه الله سیّد ابوالحسن اصفهانی و بحرالعلوم زیدی یمنی🌺 🌻 یکی از دانشمندان و رهبران مذهبی زیدیّه که به خاطر هوش سرشار و دانش بسیارش بدو عنوان بحرالعلوم داده بودند در مورد امام عصر علیه‌السّلام چون و چرا داشت و وجود آن گرامی را انکار می‌کرد. در یمن می‌زیست اما همان جا ضمن ایجاد شک و شبهه در این مورد به رهبران فکری و علمای بزرگ حوزه‌ها نامه می‌نوشت و آنان را به بحث و مناظره می‌طلبید، و دلیل و برهان برای اثبات وجود گرانمایه کعبهٔ مقصود و قبلهٔ موعود امام عصر علیه‌السّلام از آنان می‌خواست. موجی از دلیل و برهان به سوی او ارسال شد اما او قانع نشد و ضمن نامه‌ای به مرجع گرانقدر جهان تشیع آیه الله سیّد ابوالحسن اصفهانی، از او خواست تا در این مورد خود وارد عمل گردد و اگر پاسخ قانع کننده‌ای دارد برای او بنویسد. آیه الله سیّد ابوالحسن طی پیام کتبی به یمن از عالم زیدی مذهب دعوت کرد تا به نجف و کنار تربت مقدس امیرمؤمنان علیه‌السّلام سفر کند و در آنجا مهمان او باشد و پاسخ قانع کننده را به طور شفاهی و رویارو از سیّد دریافت دارد. دانشمند یمنی دعوت رهبر شیعیان را پذیرفت و همراه با فرزندش که سیّد ابراهیم نام داشت و گروهی از پیروانش به سوی نجف - در فرصتی مناسب - به دیدار آیه الله اصفهانی شتافتند. عالم زیدی مذهب گفت: «حضرت آیه الله! ما طبق دعوت کتبی شما راه طولانی میان یمن تا نجف را با شور و اشتیاق پیمودیم اینک امیدواریم جوابی قانع کننده در مورد وجود دوازدهمین امام نور به ما بیان کنید تا وجدان ما آرام گیرد و در این مورد به باور و یقین برسیم؛ در این صورت است که مسافرت ما ثمربخش بوده و به آرزوی قلبی خویش رسیده‌ایم.» سیّد در پاسخ فرمود: «اینک خستگی راه را با استراحت، از خود برطرف کنید تا شب آینده پاسخ اشکال شما را به یاری خدا خواهم داد.» دانشمند یمنی و پسرش پذیرفتند و به استراحت پرداختند. فردا شب به منزل شخصی سیّد شتافتند و ... (ادامه دارد) ... 📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف و سیّد ابوالحسن اصفهانی، ص ۱۲ - ۱۶. گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🔮موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌾(داستان 445) قسمت 2 🌺تشرف آیه الله سیّد ابوالحسن اصفهانی و بحرالعلوم زیدی یمنی🌺 🌿 ... دانشمند یمنی و پسرش پذیرفتند و به استراحت پرداختند. فردا شب به منزل شخصی سیّد شتافتند و پس از صرف شام و پذیرایی از آنان، بحث و گفتگو در مورد وجود گرانمایهٔ خورشید فروزان رخ برکشیده در پس ابرها، آغاز شد. بحث به درازا کشید. پاسی از نیمه شب گذشته بود و بحث آن گونه که می‌باید به ثمر ننشسته بود که سیّد ابوالحسن به یکی از کارگزاران بیت خود فرمود: «مشهدی حسین! مشعل را بردار تا جایی برویم.» و آنگاه خطاب به عالم یمنی و پسرش فرمود: «برویم.» پرسید: «کجا؟» گفت: «برویم تا وجود گرانمایهٔ آن حضرت را به شما نشان دهم و شما با دیدگان خود جمال جهان‌آرای او را بنگرید تا هیچ تردیدی نماند و به اوج یقین نائل آیید.» یکی از اندیشمندان بزرگ و پرواپیشه(1) که خود در آن نشست حضور داشته است می‌افزاید: ما با شنیدن سخنان آیه الله سیّد ابوالحسن شگفت زده برخاستیم تا همراه آنان برویم اما سیّد نپذیرفت و فرمود: «تنها بحرالعلوم یمنی و فرزندش سیّد ابراهیم با من می‌آیند.» زیدی مذهب و پسرش را دیدم و از آن دو جریان شب گذشته را جویا شدم آنان با همهٔ وجود گفتند: «سپاس خدای را که ما را به مذهب خاندان وحی و رسالت رهنمون و به وجود گرانمایهٔ حضرت مهدی علیه‌السّلام معتقد ساخت، اینک ما به مذهب شما روی آورده و از ارادتمندان و شیعیان امام عصر علیه‌السّلام هستیم.» پرسیدند: «چگونه و به چه دلیل؟» گفت: «بدان جهت که در آن بحث و مناظره سیّد ابوالحسن وجود مقدس قطب دایرهٔ امکان را به ما نشان داد.» گفتم: «چگونه سیّد، امام عصر علیه‌السّلام را به شما نشان داد؟» پاسخ داد: ... (ادامه دارد) ... 📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف و سیّد ابوالحسن اصفهانی، ص ۱۲ - ۱۶. 📚:1- علامه محقق حاج سیّد محمّد حسن میر جهانی بوده است. گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💐موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌴(داستان 445) قسمت 3 🌺تشرف آیه الله سیّد ابوالحسن اصفهانی و بحرالعلوم زیدی یمنی🌺 🍃 ... گفتم: «چگونه سیّد، امام عصر علیه‌السّلام را به شما نشان داد؟» پاسخ داد: «دوست من! هنگامی که پس از نیمهٔ شب از خانه خارج شدیم ما نمی‌دانستیم که سیّد ما را به کجا می‌برد، او از پیش و ما در پی او رفتیم تا به وادی‌السلام نجف وارد شدیم در آنجا و در همان نقطه‌ای که به مقام ولی عصر علیه‌السّلام مشهور است آیه الله سیّد ابوالحسن ایستاد چراغ را از مشهدی حسین گرفت و آنگاه دست مرا در دست خویش قرار داد و با هم وارد «مقام» شدیم. در آنجا تجدید وضو کرد و در حالی که پسرم سیّد ابراهیم خارج از «مقام» به کار او می‌خندید به نماز ایستاد. چهار رکعت نماز در آنجا خواند و آنگاه دست نیاز به بارگاه آن بی‌نیاز برد، نمی‌دانم چه گفت و چه زمزمه و نیایشی با آن بی‌نیاز کرد، همان قدر می‌دانم که به ناگاه فضای آن مکان مقدس نور باران شد و من دیگر از خود بیگانه و از هوش رفتم.» پسرش سیّد ابراهیم افزود: «در این هنگام من خارج از مقام ایستاده و پدرم همراه سیّد ابوالحسن داخل آن مکان مقدس بودند که پس از چند دقیقه صدای صیحهٔ پدرم را شنیدم، به سویش شتافتم که دیدم او غش کرده و آیه الله برای به هوش آمدن او شانه‌هایش را ماساژ می‌دهد. پدرم به خود آمد و گفت که: وجود گرامی امام عصر علیه‌السّلام را دیده است و آن حضرت او را به مذهب خاندان وحی و رسالت مفتخر ساخته و بیش از این از ویژگی‌های دیدار، سخن نگفت.» بدین سان بحرالعلوم یمنی - آن عالم زیدی مذهب - به وجود امام عصر علیه‌السّلام ایمان آورد و به یمن بازگشت و چهار هزار نفر از ارادتمندان خویش را به مذهب شیعه هدایت ساخت و سال بعد با اموال فراوانی که مریدان و دوستانش به عنوان خمس به او داده بودند، وارد نجف اشرف گردید و همه را به عنوان وجوهات به آیه الله العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانی رحمه‌الله تقدیم داشت. او تا آخرین لحظات بر عقیده سخت و استوار خویش پای فشرد و در قلمرو دعوت تبلیغی خویش از مرزهای فکری و عقیدتی و اخلاقی و انسانی مکتب اهل بیت علیهم‌السّلام قهرمانانه مرزبانی کرد.(1) 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّک الْفَرَج💠 📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف و سیّد ابوالحسن اصفهانی، ص ۱۲ - ۱۶. 📚:1- کرامات صالحین: ۸۸ و کتاب عنایات حضرت ولی عصر علیه‌السّلام، ص ۱۱۲. گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi